Advert details
توضیحات
انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
انجمن عالی مراکز توانبخشی
انجمن عالی توانبخشی
انجمن توانبخشی
انجمن عالی مراکز توانبخشی
لطفا حتما نگاهتان را درباره مراکز بهزیستی تغییر دهید.تازمانی که نگاه شما به سازمان بهزیستی یک سازمان ضعیف و فقیر ، نگاهتان به معلولین، ترحم و دلسوزی ، نگاهتان به مراکز و موسسات بهزیستی مراکزاعانه و کمک بگیر ، نگاهتان به مدیران مراکزبهزیستی انسانهای صرفا خیر،نیکوکار،زحمتکش و فداکار و نگاهتان به به موسسات خیریه ی بهزیستی نگاه ضعف و کمک و ترحم و ثواب باشد، هیچ تحولی دراین زمینه اتفاق نخواهد افتاد و فقط عده ای مدیر دولتی و یا خصوصی ،سود جویانه و با سوء استفاده از احساسات و عواطف شما به منافع ناحق و نامشروع خود خواهند رسید .
انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
تاریخچه مؤسسه انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین در سال 1391 فعالیت خود را در قالب یک موسسه کاملا خصوصی ذیل قانون 26 سازمان بهزیستی و با هدف ؟ آغاز کرد. ظاهرا این انجمن به دلایلی تاسیس شد که از مهمترین آنها ایجاد انسجام بین مراکز توانبخشی ، نظارت بر مراکز توانبخشی ، حضور در فرایند نظارتها ی سازمان بهزیستی بر مراکز و بخصوص کمسیون ماده 26 سازمان بهزیستی ، برگزاری انتخابات صنفی ، نظارت بر دستورالعملها و تطبیق با شرایط روز و از همه مهمتر مطالبه گری و استیفای حقوق مراکز بهزیستی تاسیس شد . همه این موارد میتواند برای مدیران مراکز توانبخشی کشور که تحت نظارت سازمان بهزیستی فعالیت دارند خبر مسرت بخشی باشد اما آیا براستی در واقعیت این انجمن صرفا با این اهداف تاسیس شد ؟ و آیا توانست حداقل به بخشی از اهداف خود طی این سالها دست یابد ؟ اصلا به لحاظ ماهیتی این موسسه اجازه قانونی در موارد فوق را دارد ؟ آیا موسسه ای که از سازمان بهزیستی مجوز گرفته و بود و نبود آن و حیات و ممات آن در دستان مدیران سازمان بهزیستی است میتواد نقش مطالبه گری ایفا نماید ؟ اصلا یک موسسه خصوصی با هیات مدیره محدود و انگشت شمار اجازه برگذاری انتخابات و یا دریافت حق عضویت در اشل ملی و کشوری را دارد ؟ به نظر میرسد سازمان بهزیستی جهت سرپوش گذاشتن روی بسیاری از وظایف محوله ی معطله خود و توجیه کمکارری ها و فرار از مسئولیت های قانونی به چنین انجمنی نیاز داشته و بدین ترتیب براحتی میتواند پاسخ افکار عمومی را حدااقل در رسانه های پرسشگر بدهد . موسسه ای که طی سالهای فعالیت خود انتخابات قانونی نداشته و مدیران آن خود از بین مرکز داران بهزیستی هستند و تا کنون هیج فعالیت پژوهشی و تحقیقاتی موثری نداشته چطور میتواند وجود خود را توجیه نماید ؟
از سوی دیگر بسیاری از متخصصین و صاحب نظران بر این باورند که مقوله توانبخشی و در مان میبایست از زیر مجموعه سازمان بهزیستی خارج شده و بنا به دلایل تخصصی به وزارت بهداشت محول گردد . این دسته بر این باورند که به هیچ عنوان در سازمان بهزیستی ساختار درمانی وجود نداشته و صرفا بعنوان یک نهاد مراقبتی و نگهداری میتوان روی آن حساب کرد . ضمن اینکه تخصص درمانی در چارت سازمان بهزیستی بقدری ضعیف است که هیچ درمانگری متمایل به همکاری با مدیران این سازمان نیست . به بیانی کوتاه وساده بهزیستی میخواهد سخت ترین وظیفه توانبخشی کشور را با بالاترین جامعه هدف بدون پول ، امکانات و تخصص عهده دار شده و براحتی آن را به بخش خصوصی واگذار نماید . از طرفی در صف مقدم تبلیغات و شو کردن خدمات با تمامی رسانه ها و جراید مصاحبه نموده و به این ترتیب با کمترین هزینه و مسئولیت همه خدمات را به نام خود تمام کند .
آیا اصلا مرکز دولتی توانبخشی در کشور وجود دارد ؟
پاسخ به این سئوال خیر است . هیچ مرکز دولتی در زمینه توانبخشی وجود ندارد . اما بهزیستی مدعی است که وقتی ما به مراکز بهزیستی مبالغی را تحت عنوان یارانه پرداخت میکنیم بنابراین همه مرازک به نوعی تحت پوشش و دولتی محسوب میشوند . در اینباره میبایست به مواردی اشاره نماییم . اولا مبلغ یارانه پرداختی توسط سازمان بهزیستی با مبلغ واقعی خدمات بسیار متفاوت است . در طی یک بررسی قانونی و برنام ریزی شده و با تایید کارشناسان رسمی دادگستری رقم بهای تمام شده در مرکز شبانه روزی بیماران روانی مزمن بیش از 15 میلیون تومان بود که با احتساب سهم سود موسس و سرمایه گذار ( که هیچ وقت هم مشخص نشد ) بیش از 20 میلیون تومان بود . در همین تاریخ مبلغ یارانه یا کمک هزینه بهزیستی کمتر از 3 میلیون تومان بود که تقریبا یک دهم از هزینه های بیماران را پوشش میداد . از طرف دیگر سازمان بهزیستی در یک اقدام کاملاا مغایر با قانون بیماران توانخواهان فاقد سرپرست یا کارتن خواب را به مراکز بهزیستی تحمیل نموده و مرازک اجبارا موظف به پذیرش این بیماران میشوند و در صورت ممانعت مراکز خصوصی این مراکز به دلایل نامعلومی تعطیل میشوند . حال اینکه این توانخواهان بدون هیچ پایش و بررسی اولیه و بعضا بدون هیچ تشخیص گذاری به مراکز تحمیل میشوند .
تعریف انجمن
اَنجُمَن به دستهای از مردم گویند که بهصورت داوطلبانه در جایی گرد آمده باشند یا مکان گردهماییای که برای هماندیشی یا رایزنی است. گاهی نامهای گروه، فوج، مجمع، مجلس هم همین کاربرد را دارد. برترین چیزی که مایه جدایی کاربرد واژه انجمن بهجای یک گروه یا دسته از مردم میشود، داشتن انگیزه همسان است.
ساخت انجمن از کارهای پایه و بنیادی هر صنفی است. انجمنها گسترش برنامهها و پیگیری طرحهایی را آسان میکنند که برای بهبود آسایش و درآمد اعضایشان برنامهریزی شدهاست. آنها مایه پیشبرد برنامهها و کارها و دسترسی به پشتیبانی نهادها از زمینه ویژه کاری انجمن میشوند. انجمنها برای اعضای خود شیوه نامه و آییننامه رفتاری وضع میکنند. آنها دیدگاه یگانه ای در برابر جهان گسترده میسازند و پیگیری شکوفایی و گسترش کار و پیشه خود را از راه آموزش سازمان یافته و پذیرش اعضای تازه ای که از کارایی بالایی برخوردارند، پشتیبانی میکنند.در هر انجمن قوانینی شناسایی، سازماندهی، نشاندهی و بازخواست میشود که یا از سوی انجمن پذیرش شده، یا شخص شایستهای آنها را برای همه وضع کردهاست.
تعریف توانبخشی
توانبخشی مجموعهای از مداخلات درمانی میباشد که برای بهینه کردن عملکرد فرد آسیب دیده یا بیمار و کاهش دادن ناتوانی فردی که مشکلی در سلامتیاش رخ داده است تعریف میشود. سوالی که معمولا پرسیده میشود این است که توانبخشی چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که توانبخشی شاخهای از پزشکی است که به افرادی که دچار مشکلات و بیماریها و دردهای مختلف شدهاند کمک میکند تا سلامتی بهینه و بهترین عملکرد ممکن و تواناییهای از دست رفته را بدست آورده و برخی از مشکلات و دردها ، بیماری ها و … حین درمانهای مختلف توانبخشی برطرف میگردد.برنامههای توانبخشی بسیار وابسته به بیماری و مشکل و فرد مراجعه کننده میباشد و در نتیجه برنامههای درمانی توانبخشی از فردی به فرد دیگر ممکن است بسیار متفاوت باشد.
برنامهای توانبخشی و پیشبینی چگونه نتیجهگیری آن به موضوعات زیر بستگی دارد:
- بیماری زمینهای و پایه و پیشگیری از مشکلات ثانویه
- توانبخشی معلولیت و ناتوانی فرد و بهبود دادن عملکرد فرد
- استفاده از وسایل کمکی مورد نیاز فرد و اصلاح محیط پیرامونی فرد طبق نیازهای فرد و تطابق با ناتوانی او
- آموزش به بیمار و خانواده بیمار و کمک به آنها در تطابق یافتن با تغییرات زندگی پس از آسیب و بیماری
- ماهیت و شدت بیماری یا آسیب در رسیدن به نتیجه توانبخشی تاثیر بسزایی دارد.
- نوع و شدت هر گونه نقص و معلولیت پس از آسیب و بیماری در نتیجه درمان توانبخشی نقش دارد.
- زمینه کلی سلامتی فرد قبل از آسیب یا بیماری در نتیجه توانبخشی پس از آسیب یا بیماری تاثیر دارد.
- حمایت خانواده و دوستان و اطرافیان
تیم توانبخشی طبق نیاز فرد مبتلا و شدت و نوع بیماری و ضایعه، اهداف کوتاه مدت و طولانی مدت را برنامهریزی میکنند. برای مثال برای فردی که پیانو مینوازد و دچار آسیب دست شده است و پس از آسیب جراحی سنگینی داشته است هدف کوتاه مدت توانبخشی ممکن است افزایش دامنه حرکتی دست فرد به میزان مشخص طی زمانی مشخص میباشد تا دامنه حرکتی محدود شده فرد بهتر شود و سپس با انجام تمرینات و استفاده از مدالیتیهای درمانی قدرت دست فرد چندین پوند بهبود یابد و ضعف دست کاهش پیدا کند.هدف طولانی مدت توانبخشی نواختن مجدد پیانو میباشد. حتی اگر ضایعه پس از آسیب فرد کامل برطرف نگردد و بهبودی نسبی (با درصد بهبودی بالا یا پایین) حاصل شود باز هم هدف طولانی مدت نواختن پیانو میباشد.
تعریف معلولیت ومعلول
معلولیت عبارت است از ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از ضروریات عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود یک نقص مادرزادی یا عارضی درقوای جسمانی و روانی . معلول به فردی اطلاق می شود که بر اثر ضایعه جسمی ویا روانی ویا ضایعه ای توام )ناشی ازتوارث ،بیماری،جنگ وحادثه)اختلالی قابل توجه و مستمر در سلامت و کارآیی عمومی بدن ویا درشئون اجتماعی وحرفه ای او به وجود آید. یا به گونه ای که اختلال مذکور از استقلال وی در زمینه های شخصی و اجتماعی واقتصادی می کاهد.
انواع معلولیت ها :
- معلول جسمی وحرکتی : فردی که دچارفقدان، فلج ویا ضعف دردستها یا پاها ویا هردو اندامها میباشد
- عقب ماندگی
عقب ماندگی ذهنی : نقص مغزی موجب ناتوانی فرد درانجام اموری می گردد که سایرین قادر به انجام آن هستند.
عقب ماندگی حسی : شامل معلولین نابینا وناشنوا می باشدکه دچار فقدان یا نقص در بینایی ویا شنوایی میباشند وقادر به رفع نیازهای ارتباطی نمی باشند
- بیمار روانی مزمن : درست عمل نکردن مغز موجب اختلال در قوه قضاوت فرد میگردد به نحوی که شخصیت و وضعیت خلقی فرد گاه غیر قابل کنترل میگردد.
- مصروع : به فردی اطلاق می گردد که دچار عارضه ناگهانی،گذرا وتکرار شونده تشنج می باشد وغیر قابل درمان بادارو میباشند.
- سالمند ناتوان : به فردي اطلاق ميگردد كه سن بالاي 60 سال داشته و قادر به انجام امورات شخصي خود نمي باشند.
تخصص های مرتبط با معلولیت ها :
- پزشک متخصص ارتوپدی
- پزشک متخصص مغز واعصاب
- پزشک متخصص اعصاب وروان
- پزشک متخصص گوش و حلق وبینی
- پزشک متخصص چشم
- فیزیوتراپی
- کاردرمانی
- گفتاردرمانی
- شنوایی شناسی
- بینایی سنجی
- ارتوپدی فنی
- روانشناسی
- مددکاری اجتماعی
- پرستاری توانبخشی
توانبخشی به مجموعه اقدامات جهت کاهش معلولیت و به منظور افزایش توان فرد مبتلا به نقص برای آنکه بتواند حتی المقدوربه استقلال زیستی اجتماعی اقتصادی نایل گردد،توانبخشی اطلاق می گردد.
ابعاد توانبخشی
- توانبخشی پزشکی (توانپزشکی ) : مجموعه اقدامات تشخیصی درمانی است که در جهت پیشگیری و بهبود نقص عارض شده و پیامدهای ناتوان کننده ناشی از نقص در فرد معلول به انجام میرسد.
- توانبخشی اجتماعی : توانبخشی اجتماعی به عنوان یکی از چهار رکن توانبخشی موظف است با ایجاد بستر مناسب تا حد امکان شرایط بهبود ،بازگشت و حضور فرد معلول در جامعه عادی را فراهم آورد.
- توانبخشی آموزشی : مهیا نمودن شرایط ،جهت یادگیری یا انتقال یافته ها و اطلاعات با هدف ارتقاء دانش و مهارت و اصلاح نگرش در معلولان وجامعه .
- توانبخشی حرفه ای : مجموعه اقدامات در جهت آموزش ، اشتغال و به کارگماری فرد معلول به گونه ای که بتواند از طریق آن کار ضمن کسب درآمد وتامین معاش به منزلت شخصی واجتماعی مناسب دست بابد
- توانبخشی مبتنی بر جامعه توانبخشی مبتنی بر جامعه یا CBR : راهبردی است برای دسترسی کامل افراد معلول به خدمات اساسی مورد نیاز آنها ،ایجاد تمامی فرصت هایی که افراد غیر معلول بهره مندند،انتقال قدرت به سازمانهای افراد معلول و ارتقای حقوق بشری آنها با استفاده از امکانات محلی. عدم شناسایی معلولین درمناطق روستایی ودور افتاده ومحروم وبه تبعیت از آن عدم خدمات رسانی به آنها ومحروم ماندن از امکانات توانبخشی که این در روند بهبود وضعیت معیشتی وبهداشی وحمایتی فرد معلول تاثیر گزار می باشد
تعريف فعاليت
- معافيت:براساس قانون جامع حمايت از معلولين خانواده هايي كه داراي پدر يا مادر ويا دو فززند معلول ميباشند به انتخاب خانواده يكي از فرزندان پسر ميتوانند ازمعافيت سربازي برخوردار شوند(ماده 6).علاوه بر اين خانواده هايي كه داراي يك فرزند معلول وتنها يك فرزند ذكور بالاي 18سال باشند ميتوانند از معافيت رهبري (ماده9)بهره مند گردند
- بيمه تكميلي:معلوليني كه شدت معلوليت آنهامتوسط،شديدو عميق باشد ميتوانند ازبيمه تكميلي علاوه بربيمه پايه استفاده نمايند،لازم به ذكراست سهميه بيمه تكميلي تعيين شده جهت سال 87 به تعداد9500 ميباشد . شرايط موجود در صورت عدم اجرا عبارتند از :
ايجاد مشكلات سرپرستي درخانواده هاي معلولين درصورت مشمول شدن فرزند پسر سرپرست خانواده.
تضيع حقوق خانواده هاي داراي معلول.
بروز مشكلات مالي براي معلولين ودر مواردي عدم درمان به موقع بيماريها.
در مواردي درصورت عدم بضاعت مالي ونداشتن بيمه مكمل حتي ممكن است موجب افزايش شدت معلوليت گردد.
- مددکاری اجتماعی : حرفه ای است مبتنی براستعدادها ،مهارتها و دانش خاص به منظور فراهم آوردن شرایط مادی ومعنوی برای همه افراد و اقشار نیازمند جامعه به گونه ای که در جهت شناخت و رفع مشکل خود برانگیخته شوند .
- كم توان ذهني به فردي اطلاق مي شود كه بر اثرايجاد نارسايي و نقص در كنش مغز دچار حدي از كم توان ذهني گرديده اند در نتيجه قادر به انجام امور شخصي و تكاليف اجتماعي خود در مقايسه با همسالان و افراد مشابه خود نمي باشد
- مناسب سازی محیط ویژه افراد دچار محدودیت : از آنجایی که بخشی از جمعیت جامعه ما را معلولین جسمی و حرکتی را تشکیل می دهد و آنها هم حق دارند مثل بقیه رفع احتیاجات خود بتوانند در سطح شهر حرکت و به مؤسسات اجتماعی و واحدهای خدماتی مختلف مراجعه نمایند. و این وظیفه ماست که به گونه ای بناها و فضاهای عمومی را طراحی و اجرا کنیم که حضور و مشارکت آنها را در فعالیت های اجتماعی فراهم آوریم و مناسب سازی سطح عبور و کیفیت دسترسیها، اکنون مقدم بر هر خدمت دیگری به جانبازان و معلولین کشور قراردارد . امید آن داریم با اجرای رسالت انسانی ، شرعی و قانونی ای که برعهده داریم محیطی را فراهم نماییم که در آن معلولین عزیز، به حقوق ابتدایی شان ، مانند سایر شهروندان ، که همان تردد آسان در محیط فیزیکی می باشد دست یابند. اگر فعالیت فوق انجام نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟ این مسئله باعث وخیم تر شدن پیامدهای روانی معلولین و حتی سالمندان هم می شود و چرا که آنها به علت محدودیت حرکتی، بسیار سریعتر از سایر افراد دچار مشکل، دچار آسیب های روانی می شوند در واقع موانع او را به ناچار در یک مکان محدودیت محبوس می کنند و توان حرکتی اش را از وی سلب نموده و ضربه روانی سنگین تر از معلولیت به فرد وارد می نماید. تا آنجایی که محیط برای وی به تدریج بسته، سیاه و تاریج گردیده و ناچار معلول را به یک شکستگی عمیق روانی در جریان زندگی می کشاند .
- معلولین جسمی حرکتی : گروهی از معلولین هستند که به علل مختلف دچار نقص عضو، فلج اندام ها و تنه و یا قطع اندام ها شده باشند توانبخشی این گروه شامل خدمات فیزیوتراپی، کار درمانی، آموزش مهارتهای زندگی، حرفه آموزی و اشتغال، تأمین وسایل کمک توانبخشی مانند عصا، واکر، ویلچر، تشک مواج، پرداخت مستمری به معلولین گروه شدید و خیلی شدید، ایجاد مراکز توانبخشی و آموزشی روزانه غیردولتی معلولین جسمی حرکتی و ضایعه نخاعی، ویزیت دوره ایی معلولین ضایعه نخاعی توسط تیم های سیار ، تأمین وسایل بهداشتی معلولین ضایعه نخاعی اگر فعالیت فوق انجام نمی شد چه اتفاقی می افتد؟ ناتوانی و محدودیت بیشتر معلولین جسمی حرکتی ، عدم استفاده از توانایی های باقی مانده و متعاقب آن خانه نشین شدن فرد معلول و عوارض ناشی از بی حرکتی مانند زخم بستر و عوارض کلیوی، عدم رسیدن معلول به استقلال نسبی و شرکت در فعالیت های اجتماعی و شغلی
- توانبخشی ناشنوایان : شامل توانبخشی شنیداری، گفتار درمانی – توانبخشی خانواده وکودک ناشنوا و تأمین وسایل کمک توانبخشی مانند سمعک، آموزش مهارت های زندگی ، حرفه اموزی ، اشتغال، پرداخت کمک هزینه تحصیلی و شهریه دانشگاه ، ایجاد مراکز غیردولتی توانبخشی خانواده و کودک ناشنوا، تأمین کمک هزینه کاشت حلزونی .اگر فعالیت فوق انجام نمی شد چه اتفاقی می افتاد: اختلال در ایجاد رابطه با محیط و افراد، ایجاد مشکلات عاطفی برای فرد ناشنوا و خانواده او، انزوا و گوشه گیری به علت عدم ایجاد رابطه، عدم استفاده از فرصت های برابر با سایر افراد جامعه از نظر علمی و اجتماعی و شغلی
- توانبخشی نابینایان : یکی از گروه های معلولین حسی نابینایان هستند که به سه گروه نابینایان مطلق نیمه بینا و افراد با ضعف بینایی شدید قابل تقسیم می باشند توانبخشی این گروه شامل بریل آموزی، جهت یابی، آموزش مهارت های زندگی ، حرفه آموزی و اشتغال ، تأمین وسایل کمک توانبخشی و آموزشی شامل دستگاه تایپ پرکینز، ضبط صوت، ساعت گویا، کامپیوتر، لوح و قلم پرداخت مستمری به نبینایان بالای 25 سال ، پرداخت هزینه تحصیلی و شهریه دانشگاه، تهیه دو دستگاه کامپیوتر و برجسته نگار جهت مرکز نابینایان. اگر فعالیت فوق انجام نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟ با توجه به این که هم اکنون عده ای از افراد نابینا در بالاترین مدارج علمی و موقعیت های شغلی قرار دارند در صورت عدم فعالیت فوق امکان آموزش و سواد آموزی برای این قشر از جامعه فراهم نمی شدو عملاً فرصت ابراز وجود و تثبیت موقعیت اجتماعی و اقتصادی از این گروه گرفته میشد.
- توانبخشی سالمند : سالمند به فردی اطلاق می گردد که بیش از 60 سال سن داشته و به علت پیامدها و عوارض ناشی از کهولت سن و تغییرات فیزیولوژیکی که در بدن وی در اثر افزایش سن بوجود می آید نیاز به مراقبت و توان بخشی دارد و از نظر سنی به سه گروه سالمند جوان (70-60 سال )، سالمند میانسال ( 80-71 سال) و سالمند پیر ( 81 به بالاتر) تقسیم می گردند. آمارهای رسمی حاکی از آن است که حدود هفت درصد از جمعیت فعلی کشور ما را افراد سالمند تشکیل می دهند نگاهی واقع بینانه نسبت به وضعیت زندگی و نوع ارتباطات این قشر ایجاب می کند که مبانی تحقق فرصت ها و عدالت اجتماعی را در خصوص آنان همچون سایراحاد جامعه مد نظر قرار دهیم چرا که فرد سالمند تا آخرین لحظات حیاط خویش خواهان کمال همه جانبه، خودشکوفایی و حضور مؤثر در تمامی عرصه های اجتماعی است بنابراین با توجه به رشد جمعیت و افزایش تعداد سالمندان می شود تصور کرد که اگر فعالیت فوق انجام نمی شد چه اتفاقی می افتاد.
- ضایعه نخاعی : بیمار ضایعه نخاعی به فردی اطلاق می گردد که در اثر آسیب یا قطع نخاع به یکی از دلایل مادرزادی، تصادف و یا علل ثانویه ناشی از بیماری دیگر، دچار یکی از عوارض فلج یا ضعف اندام های فوقانی یا تحتانی و عوارض ارگان های داخلی ناشی از آسیب های پاراستماتیک و سمپاتیک شده است.
- بیماری غیرضایعه نخاعی : به فردی اطلاق می گردد که به دلیل آسیب مغزی ناشی از بیماری مادرزادی، حادثه یا در اثر علل ناشی از بیماری دیگر دچار عوارض شدید ضعف یا فلج اندام ها و یا عوارض ارگان های داخلی ناشی از آسیب مغز شده است. شناسایی ،وپریت و توانبخشی بیماران ضایعه نخاعی وغیرضایعه نخاعی استان هماهنگی نیم ها ی سیار استان، تهیه آمار توزیع وسایل بهداشتی و کمک توانبخشی بیماران ضایعه نخاعی و غیرضایعه نخاعی استان .انجام امور فوق موجب می گردد تا از معلولیت های ثانویه و عوارض شدید بعدی پیشگیری شود مثل نارسایی کلیوی، زخم بستر و دفرمیتی اندام ها و …. همچنین در اثر وجود چنین عوارضی در یک خانواده، یک خانواده دچار آسیب های مالی و روحی ناشی از آن خواهند شد که با انجام موارد یاد شده می توان فرد را باز توان و به دامن جامعه باز گرداند
- بیمار روانی مزمن : مطابق ماده1 آیین نامه اجرایی جز بند الف ماده 192 قانون برنامه سوم توسعه بیماران روانی مزمن به بیمارانی اطلاق می گردد که بیماری آنهابه مدت حداقل 2 سال ادامه داشته باشد و یا بیمار به دلیل بیماری روانی سابقه بستری شدن در بیمارستان به مدت بیش از یک یا در طی 2 سال گذشته راداشته باشد و در حال حاضر از نظر عملکرد اجتماعی و شغلی و یا هر دو دچار مشکل باشد . اگراین فعالیت انجام نمی شد چه اتفاقی می افتاد :
شناسایی و ساماندهی بیماران روانی مزمن صورت نمی گرفت
عدم شناخت توانمندی های بیماران دچار اختلالات روانی
عدم استفاده از حمایت های اجتماعی و بخش خصوصی و خیریه
عدم استفاده از خدمات توانبخشی اجتماعی، طبی وآموزشی و حرفه ای به بیماران
عدم توانمندی سازی خانواده ها
عدم بازگشت فرد به جامعه و استفاده از فرصت های مساوی جامعه
تهدیدجامعه و عدم تأمین بهداشتی روانی خانواده ها و فرزندان آنان
تعریف مراکز توانبخشی بهزیستی
تعریف انجمن صنفی
از نظر لغوی و اصطلاحی به دستهای از مردم گفته میشود که در جایی گرد آمده یا عضو شده باشند. انجمن صنفی ، توسط گروهی از افراد تشکیل میشود که دارای پیشه و حرفه یکسان هستند.
ساخت انجمن از کارهای پایه و بنیادی هر صنفی (رسته کاری) است. انجمنها گسترش برنامهها و پیگیری طرحهایی را آسان میکنند که برای بهبود آسایش و درآمد اعضایشان برنامه ریزی شدهاست. آنها مایه پیشبرد برنامهها و کارها و دسترسی به پشتیبانی نهادها از زمینه ویژه کاری انجمن میشوند. انجمنها برای اعضای خود شیوه نامه و آییننامه رفتاری وضع میکنند. آنها دیدگاه یگانه ای در برابر جهان گسترده میسازند و پیگیری شکوفایی و گسترش کار و پیشه خود را از راه آموزش سازمان یافته و پذیرش اعضای تازه ای که از کارایی بالایی برخوردارند، پشتیبانی میکنند. در هر انجمن قوانینی شناسایی، سازماندهی، نشاندهی و بازخواست میشود که یا از سوی انجمن پذیرش شده، یا شخص شایستهای آنها را برای همه وضع کردهاست.
به استناد مادة 131 قانون كار جمهوري اسلامي ايران و در اجرای آييننامه انجمنهاي صنفي و كانون هاي مربوط و به منظور حفظ حقوق و منافع مشروع و قانوني و بهبود وضع اقتصادي متخصصین رسته های صنفی كه خود متضمن حفظ منافع جامعه نيز باشد ؛ انجمن صنفي زیر نظر اداره کل تعاون ، کار و رفاه اجتماعی تشكيل ميگردد .
ایجاد اصناف متعدد و مختلف در دوران معاصر و لزوم نظارت بر این اصناف و همچنین پیگیری حقوق و مطالبات آنها باعث شد که قانون نظام صنفی کشور در سال 1380 به تصویب برسد.
امروزه، تقریبا تمام اصناف و کسب و کارهای دارای انجمن صنفی هستند و از این طریق خواستههای خود را مطالبه و در راستای ارتقای صنف خود تلاش میکنند. این انجمنها، توسعه و تداوم طرحها و برنامههایی را دنبال میکنند که باعث بهبود وضعیت رفاهی و حقوقی اشخاص حاضر در صنف آنها میشود.
در ادامه این نوشته با ماهیت انجمنهای صنفی و همچنین وظایف، ارکان و دستاوردهای این انجمنها بیشتر آشنا میشویم.
انجمن صنفی چیست؟
مطابق با ماده 2 قانون نظام صنفی کشور، فرد صنفی به هر شخص حقیقی یا شخص حقوقی گفته میشود که به عنوان پیشه ور و صاحب حرفه و شغل آزاد شناخته میشود. با توجه به ماده 4 این قانون میتوان گفت، به گروهی از پیشه وران و صاحبان حرفه و شغل آزاد که نوع و طبیعت فعالیت شغلی آنها یکسان باشد، صنف میگویند. اشخاصی که عضو یک صنف هستند با همکاری یکدیگر میتوانند انجمن صنفی تشکیل دهند. امروزه، تقریبا تمام اصناف دارای انجمن صنفی هستند و از این طریق خواستهها و منافع قانونی و مشروع خود را پیگیری میکنند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که انجمن صنفی در واقع یک نهاد قانونی و معتبر است زیرا مطابق با قانون نظام صنفی کشور تشکیل میشود.
شخص حقوقی به نهادها، موسسات و شرکتهایی گفته میشود که مطابق با شرایط و تشریفات قانونی تشکیل شدهاند و دارای حقوق و تکالیفی هستند. انجمن صنفی نیز یک شخص حقوقی به حساب میآید زیرا نهادی است که با مطابق با شرایط و تشریفات قانونی تشکیل میشود.
تمام اشخاص حقوقی باید اساسنامه داشته باشند. انجمنهای صنفی نیز اساسنامهای دارند که اهداف، وظایف، ارکان و همچنین نحوه و شرایط عضویت در آنها را مشخص میکند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که عضویت در انجمنهای صنفی، کاملاً آزادانه و اختیاری است. به همین دلیل، هر فرد صنفی میتواند در انجمن صنفی مربوطه عضو شود.
وظايف اساسي وعام انجمن صنفي :
1- كوشش در جهت استيفاي حقوق و خواستهاي مشروع و قانوني اعضا از طريق ايجاد زمينههاي مساعد به منظور نيل به اهداف انجمن.
2- برنامه ریزی و پی گیری در ارتقای سطح مهارت کارگران عضو
3- تلاش برای آموزش فرهنگی و اجتماعی اعضا به منظور ارتقای سطح آگاهی های لازم در شناخت و تامین حقوق اعضا
4- تلاش در بررسی و تحقیق در خصوص مشکلات ، نارسایی های اقتصادی ، مهارتی ، افزایش بهره وری و ارایه پیشنهادات به اعضا ، مدیران و مسوولان مربوط .
5- جمع آوري اطلاعات ، بررسي و تحقيق درباره مشكلات، شناخت نيازها و اولويتها.
6- دريافت وروديه، حق عضويت و كمك هاي مالي داوطلبانة اعضا.
7- همكاري در جهت تأسيس، تقويت و گسترش شركتهاي تعاوني و صندوق قرض الحسنه مربوط به وظايف انجمن صنفی و تلاش جهت تامین امکانات رفاهی اعضا با رعایت مقررات مربوط.
8- همکاری با وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی در جهت شناخت بهتر مشکلات کارگری و اجرای قانون کار.
9- حمايت و دفاع از حقوق و منافع صنفي و حرفهاي اعضا از طريق ارايه پيشنهاد و جلب پشتيباني مراجع و سازمانهاي دولتي و ملي.
10- خريد، فروش و تملك اموال منقول و غيرمنقول انجمن صنفي به نام و به حساب انجمن صنفي مشروط بر آنكه به قصد تجارت و جلب نفع نباشد.
11- شركت در مذاكرات حرفه اي با ساير سازمانهاي كارگري ذيربط مشمول قانون و انعقاد پيمانهاي دسته جمعي با سازمانهاي كارفرمايي .
12- پيوستن به انجمنهاي صنفي همگن به منظور تشكيل يا عضويت در كانون با رعايت مقررات قانوني.
13- فعالیت مشترک با کانون انجمن های صنفی مربوط در حدود قوانین و مقررات کشور.
14- همكاري با ساير تشكلهاي صنفي مربوط و انجام ساير وظايف و اختياراتي كه به موجب مقررات قانوني بر عهدة انجمن هاي صنفي قرار داده شده يا خواهد شد.
وظایف اختصاصی :
1- ساماندهي افراد متخصص وشاغل در حوزه معماري داخلي به منظور خدمات بهتر به اين عزيزان.
2- ارتقا سطح دانش و مهارتهاي لازمه اعضا از طريق برگزاري دوره ، نشست و سمينار هاي علمي.
3- بهبود و كمك به بالا بردن سطح خدمات ارائه شده به جامعه هدف و مشتريان.
4- جلب حمايت هاي مختلف دولتي، غير دولتي و بين المللي به منظور توسعه ظرفيتهاي موجود در عرصه معماري داخلي بصورت سازمان يافته.
5- تعريف و تشكيل كميسيون ها ، دستور العمل ها و رويه هاي استاندارد به منظور بهبود كيفيت خدمات ارائه شده طبق قوانين و مقررات جاري كشور.
سازمان مردم نهاد یا NGO
سازمان مردمنهاد یا سازمان عمومی غیردولتی یا سَمَن یا اِنجیاُ، (به انگلیسی: Non-governmental organization) (بهاختصار: NGO) در کلیترین معنای خود، به سازمانی اشاره میکند که بهطور مستقیم بخشی از ساختار دولت بهشمار نمیآید، اما نقش بسیار مهمی بهعنوان واسطه بین بله فردْ فردِ مردم و قوای حاکم و حتی خود جامعه ایفا میکند و مردم بهصورت داوطلبانه کار میکنند.
بسیاری از سازمانهای مردمنهاد، غیرانتفاعی و مستقل از دولت هستند و بودجهٔ این سازمانها از راه کمکهای مردمی و در مواردی نیز با کمکِ سازمانهای دولتی، دولت یا ترکیبی از این روشها و در قالب پروژههای مشترک تأمین میشود
قانون حمایت از حقوق معلولین
«قانون حمایت از حقوق معلولان» در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در جلسه علنی روز یکشنبه مورخ بیستم اسفند ماه یکهزار و سیصد و نود و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۲۲ به تأیید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره ۳۱/۵۷۲۶ مورخ ۱۳۹۷/۲/۱ مجلس شورای اسلامی واصل گردیده، جهت اجراء ابلاغ گردید. همانطور که از نام این قانون پیداست این قانون با هدف حمایت از حقوق معلولان کشور و نهیتا افزایش کیفیت زندگی این قشر آسیب پذیر تصویب گردید که عدم اجرای مفاد آن بصورت کامل طی سالهای ایر اعتراضات گسترده ای را در پی داشته است . و سئوال اینجاست که چه شخص یا نهادی بصورت قانونب مکلف به پیگیری اجرای مفاد این قانون است ؟ درست است که اجرای این قانون هزینه هایی را بر دوش دولت میگذارد اما دلیل عدم اجرای آن صرفا مالی نبوده و بیشتر به عدم پیگیری های قانونی و اصولی جامعه معلولین و نهاده ای مرتبط باآنها برمیگردد .
نکته ای که در اینجا مطرح میشود این است که آیا این قانون برای سالمندان ، زنان و دختران و پسران بدسرپرست و بی سرپرست نیز صادق است ؟ و اساسا تعریف معلول چیست ؟ آیا قانون صراحتا واژه معلول را تعریف کرده است ؟
دانلود قانون جامع حمایت از حقوق معلولین
سازمان بهزیستی
از خدمات سازمان بهزیستی میتوان به این موارد اشاره نمود : خدمات این مراکز عبارتند از: مراکز درمان و بازتوانی معتادین، خانه سلامت دختران و زنان، مراکز توانبخشی و درمان بیماران روانی مزمن، نگهداری شبانهروزی کودکان بیسرپرست و خیابانی، ارائه خدمات به دختران و زنان آسیبدیده اجتماعی، ارائه خدمات به مددجویان و نیازمندان بیبضاعت، ارائه خدمات مشاوره، نگهداری معلولان، حرفهآموزی معلولان، توانبخشی و نگهداری سالمندان، خدمات مشاوره ژنتیک، انجمنها و مؤسسات غیردولتی و خیریه و مجتمعهای مراکز خدمات بهزیستی و کلینیکهای مددکاری اجتماعی
مراکز توانبخشی سازمان بهزیستی
همانطور که مشخص است این مراکز از سازمان بهزیستی مجوز گرفته و در زمینه های ذیل فعالیت ارند : مراکز توانبخشی و درمان بیماران روانی مزمن،نگهداری معلولان، حرفهآموزی معلولان، توانبخشی و نگهداری سالمندان غعالیت دارند . از آنجا که فعالیت در این زمینه بعنوان مهمترین و اصلی ترین وظیفه سازمان بهزیستی تمرکز و تبحر بالایی نیاز داشت و از ظرفی هزینه بسیار بسیار بالایی را به سازمان بهزیستی تحمیل میکرد لذا طی سالهای گذشت ه کلیه این موضوعات به بخش خصوصی واگذار شده و بنوعی بهزیستی از زیر بار این مسدولیت بزرگ شانه خالی کرده است . این مراکز تماما به شکل خصوصی اداره شده و هیچگونه کمک دولتی دریافتت نمیکنند . برای رشون شدن موضوع توضیحاتی لازم است . تا اینجا گفتیم که کلیه مراکز بهزیستی خصوصی بوده و به هیچ عنوان مراکز دولتی یا نیمه دولتی توانبخشی در بهزیستی وجود ندارند . این مراکز خصوصی در دوقالب فعالیت دارند : 1) مرکز با امتیاز دریافت یارانه یا کمک هزینه دولتی 2) مراکز بدون حق دریافت یارانه
نکته : دریافت یارانه در سنوات قبل یک امتیاز برزرگ برای مراکز محسوب میشد . بعنوان نمونه هزینه نگهداری و شهریه یک ماهه معلول در یک مرکز توانبخشی در سال 1394 تقریبا معادل بهای یک سکه بهار آزادی بود . به این ترتیب مراکز خصوصی برای نگهداری و مراقبت های پزشکی و غیر پزشکی از یک معلول در یک ماه یک سکه بهار آزادی دریافت میکردند و بدین ترتیب دریک چرخه اقتصادی خوب و با انگیزه به فعالیت میپرداختند . بزبانی ساده تر اگر دولت همین روند را طی سالها ی اخیر اادامه میداد امروز این عدد معادل یک سکه بهار آزادی بود . اما ا«چه در واعیت محاسبه و پرداخت میشود کمتر از یک دهم از این مبلغ است و این در حالیست که دستورالعملهای سازمان نه تنها آسان ، بلکه در بسیاری از موارد سخت گیرانه تر هم شده است . ضمنا سازمان بهزیستی به الفاظی همچون :شهریه ، کمک هزینه ، شهریه متعارف و ... از ارائه یک تعریف واحد وقانونی سرباز زده و بنوعی از این موضوع بعنوان یک اهرم فشار برای مراکز استفاده میکند .ضمنا مراکز خصوصی توانبخشی حق و اجازه دریافت کمک های خیریه ای از مردم را ندارند و درصورت مشاهده مورد پیگرد قانونی و جرایم سنگین قرار میگیرند . تاجایی که ممکن است به تعطیلی مرکز بیانجامد
مددجویان مراکز توانبخشی سه دسته اند :
- بیماران آزاد ، خصوصی ، فاقد یارانه (این بیماران با توجه به تمکن مالی که دارند بشور مستقیم به مراکز مراجعه نموده و نتنها نیازی به حمایت مالی از طرف سازمان بهزیستی را نداند بلکه اصلا مایل نیستند که فرزندشان تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار بگیرد .مسلما این افراد توقع دریافت خدمات بهینه ، مناسب و ویژه از مراکز را دارند
- بیماران دارای یارانه و مشمول کمک هزینه دولتی (این بیماران همان بیماران آزاد هستند که توان مالی کمتری داشته و جهت تامین هزینه های نگهداری و ردمان معلول خود نیاز به کمک مالی و حمایت از طرف سازمان بهزیستی را دارند
- بیماران فاقد سرپرست ، بی سرپرست یا بد سرپرست (این بیماران فاقد سرپرست یا سرپرست موثر بوده ،جزء آسیب دیده ترین و سخت ترین بیماران بهزیستی بوده که توسط دستگاه قضایی به اداره پذیرش سازمان بهزیستی ارجاع داده میشند . در موراد زیادی این افراد اصلا امکان و قابلیت درمان و حتی کنترل رفتاری را نیز نداشته و حتی اگر هم داشته باشند امکان ترخیص از مراکز و بازگشت به اجتماع را ندارند )
نکته : بهزیستی هرگز اجازه نمیدهد که افراد کارتن خواب یا فاقد سرپرست یا بد سرپرست در شرایط و فضایی جدا از سایر بیماران ( آزاد ) بستری شده و تحت مراقبت قرار گیرند . اصرار بر یکدست نمودن شرایط نگهداری و مراقبت از بیماران میتواند عوارض و آسیب های جبران ناپذیری را به بیماران وارد نماید که این موضوع بسار مهم اصلا برای سازمان بهزیستی اهمیتی نداشته و ندراد.بنوعی وظیفه ای که به گردن سازمان بهزیستی است بدون هیچ دردسری به مرازک خصوصی تحمیل میشود
کلیه هزینه ها در مراکز کاملا بصورت آزاد محاسبه میشود :
دارو ، درمان نیروی انسانی اب برق تلفن گاز اسپینترنت هزین هاجاره و جالب اینکه ادارات آب برق گاز و... با تعرفه ساده و مشمول جریمه
تحمیل کارتن خوابها و افراد بی سرپرست و فاقد سرپرست به مراکز خصوصی
عدم پایش بیمران و مراجعان
عدم تمرکز بر توانمدسازی و بازگشت به اجتماع معلولین
عدم فالو آپ و پیگیری چه در حین توانبخشی و بعد از ترخیص
عدم رضایت سنجی
محبوس شدن بیماران برای هیشه در مراکز بدون خروجی
عدم شفافیت
عدم آمار
عدم پاسخگویی
پس چرا مراکز کار میکنند ؟ درآمدهاشون چیه
عدم تخصص گرایی :
بسیار دیده شده که یک فرد در تمامی معاونت ها کار کرده . از پیشگیری تا توانبخشی
تقدم و اولویت مسائل اعتقادی و سیاسی بر اصل هدف
مدل نظارت بهزیستی :
- بازدید میدانی کارشناسان بهزیستی و درج در دفتر گزاارش
- صدور تذکراول توسط بهزیستی شهرستان
- صدور تذکردوم توسط بهزیستی شهرستان
- ارجاع موضوع به بهزیستی استان و طرح در کمیسیون ماده 26 و صدور اخطار اول
- ارجاع موضوع به بهزیستی استان و طرح در کمیسیون ماده 26 و صدور اخطار دوم
- تعطیلی موقت مرکز
- ارجاع موضوع به بهزیستی کشور و طرح در کمیسیون عالی ماده 26 و تصمیم گیری در خصوص مرکز
معلولیت های مشمول حمایت های سازمان بهزیستی کشور در ادامه می آیند:
فرد نابینا
فردی است که حدت یا میزان بینایی وی در هر دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده کمتر از ۱دهم و یا میدان بینایی وی کمتر از ۱۰ درجه باشد؛ به طوری که قادر به تشخیص حرکت دست و شمارش انگشتان از یک متری نباشد.
فرد کم بینا
فردی است که حدت یا میزان بینایی وی در هر دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده بین ۱ دهم تا ۳ دهم باشد.
فرد ناشنوا
فردی است که دچار اختلالات شدید شنوایی بوده به طوری که با استفاده از سمعک، مداخلات جراحی و سایر وسایل کمک شنوایی مشکل ارتباطی کلامی فرد بر طرف نخواهد شد. به عبارت دیگر آستانه شنوایی وی بیش از ۹۰ دسی بل می باشد.
فرد کم شنوا
فردی است که دچار اختلالات شنوایی بوده به طوری که با استفاده از سمعک، مداخلات جراحی و سایر وسایل کمک شنوایی و توانبخشی شنوایی مشکل ارتباطی کلامیاش بر طرف خواهد شد. به عبارت دیگر آستانه شنوایی وی بین۳۰ تا ۹۰ دسی بل میباشد. فرد دارای معلولیت جسمی حرکتی
فردی است که به دلیل اختلالات در سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی دچار محدودیت در عملکرد اندامها، تنه و ستون فقرات گردیده و به تبع آن دچار محدودیت در فعالیتهای روزمره زندگی و مشارکت اجتماعی است. فرد با آسیب نخاعی
فردی است که در اثر آسیب در طناب نخاعی دچار تغییر موقت یا دائمی در عملکرد سیستم های حرکتی، حسی و یا سیستم عصبی خودکار شده است.
فرد با اختلالات طیف اتیسم
فردی است که با نشانه هایی در دو زمینه رفتاری مشخص شامل نقص در ارتباط اجتماعی، رفتارها، علائق و انجام فعالیتهای تکراری و محدود، مشخص میشود. علائم این اختلال به صورت طیفی از خفیف تا شدید بروز میکند. بیمار روانی مزمن
فردی است که دارای علائم بالینی مشخص بیماری روانی به مدت حداقل ۲ سال باشد و سابقه بستری شدن در بخش روانپزشکی بیمارستان را بیش از یک بار در طی دو سال گذشته داشته و از نظر عملکرد فردی اجتماعی، شغلی یا هر دو دچار مشکل باشد. فرد با اختلالات هوشی رشدی (معلول ذهنی ) فردی است که دارای نقص در کارکرد هوشی(عقلانی) مانند حل مسئله، برنامهریزی، استدلال و قضاوت، همچنین دارای نقص در عملکرد سازگارانه مانند ارتباط، مشارکت اجتماعی و زندگی مستقل بوده و نمره هوش آنها بر اساس آزمونهای استاندارد کمتر از ۷۰ باشد. این نقص در دوران رشد ( زیر ۱۸ سال) رخ می دهد. سالمند
فردی است که سن کامل وی ۶۰ سال یا بالاتر باشد.
سالمند معلول
سالمندی است که دچار افت عملکرد در فعالیتهای روزمره زندگی و مشارکت اجتماعی شده باشد.
اساسنامه مؤسسه انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
مدیران و اعضای هیات مدیره مؤسسه انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
ایرادات وارد برمؤسسه انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
نقش سازمان بهزیستی در تشکیل مؤسسه انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
همکاری مراکز توانبخشی با مؤسسه انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین
Write your comment