درمان در مراکزتوانبخشی بیماران روانی مزمن
بیمار روانی مزمن کیست ؟
ه بیماری مزمن به انگلیسی Chronic disease میگویند. بیماری مزمن از جمله دیابت، پرفشاری خون و سرطان اغلب ۶ ماه یا بیشتر طول میکشد. علائم این بیماری به تدریج رخ میدهند، اما احتمالا با گذشت زمان بدتر میشوند و روی کیفیت زندگی شما تاثیر میگذارند. در مقابل، بیماری حاد به طور ناگهانی ایجاد میشود و بعد از مدت زمان کوتاهی (کمتر از ۶ ماه) از بین میرود. از شایعترین بیماریهای حاد میتوان به آنفولانزا اشاره کرد.
به یاد داشته باشید که بیماری مزمن به معنی کشنده بودن نیست، بلکه این اصطلاح نشان میدهد که بیماری خودبهخود برطرف نمیشود و درمان قطعی ندارد. به عبارت دیگر، شیوههای درمانی شناختهشده فقط میتوانند روند بیماری را آهسته کنند و از شدت علائم آن بکاهند.
چه عواملی خطر ابتلا به بیماری مزمن را افزایش میدهند؟
مهمترین عوامل خطر مرتبط با بیماریهای مزمن عبارتاند از:
۱. وراثت و بیماریهای مادرزادی
منشاء تعدادی از بیماریهای مزمن به وراثت و نقایص مادرزادی برمیگردد. سندرم داون، فلج مغزی، کمخونی داسی شکل، هموفیلی، تالاسمی و… از این نوع بیماریها محسوب میشوند. آنها معمولا به دلیل اختلالات ژنی رخ میدهند، اما در بعضی موارد رفتار مادر در دوران بارداری هم میتواند به عیوب مادرزادی منجر شود. برای مثال، زنان بارداری که الکل و سیگار مصرف میکنند، جنین خود را در معرض خطر قرار میدهند. بهعلاوه، بروز بعضی از بیماریها مانند سرخجه در دوران بارداری روی سلامتی جنین تاثیر میگذارد. همچنین احتمال بروز ناهنجاریهای مادرزادی برای آن دسته از زنانی که در سنین بالا باردار میشوند، بیشتر است.
۲. عوامل اجتماعی
گاهیاوقات رفتارهای اجتماعی میتوانند بر شیوع انواع بیماریهای مزمن تاثیرگذار باشند. به عنوان مثال، میتوان به ممنوعیت استعمال دخانیات در محیطهای عمومی اشاره کرد. این رفتار خطر ایجاد بیماریهای مزمن قلبی و تنفسی را در افراد غیرسیگاری کاهش میدهد. البته ذکر این نکته ضروری است که امروزه آلودگی هوا زمینه را برای بروز این بیماریها مهیا کرده است. سرطان ریه، آسم و انواع آلرژی از مهمترین عوارض آلودگی هوا هستند.
از سایر رفتارهای نادرست اجتماعی میتوان به مصرف فست فود و غذاهای پرچرب اشاره کرد. مصرف بیش از حد این نوع غذاها احتمال ابتلا به دیابت، کلسترول بالا و چاقی را به شدت افزایش میدهد. عدم دسترسی به پزشک یا مراکز درمانی هم عامل اجتماعی دیگری است که میتواند شما را در معرض خطر ابتلا به بیماری مزمن قرار دهد. هر چقدر سطح ارائه خدمات پزشکی پایینتر باشد، به همان میزان تعداد بیشتری از مردم با مشکلات سلامتی دست به گریبان خواهند بود.
۳. عوامل محیطی
بعضی از افراد به دلیل شغل خود یا زندگی در مناطق خاص، بیشتر از دیگران دچار بیماریهای مختلف میشوند. برای مثال، میتوان به افرادی اشاره کرد که به دلیل شغل خود مجبور هستند با سموم و مواد شیمیایی کار کنند. سموم موجود در مواد غذایی، رنگها، هوا و… به عنوان عوامل محیطی مضر معرفی شدهاند.
۴. عوامل رفتاری
سبک زندگی نادرست عامل بروز بسیاری از بیماریهای مزمن است. مهمترین این عوامل عبارتاند از:
- مصرف نوشیدنیهای الکلی
- استعمال انواع دخانیات
- رژيم غذایی نامناسب
- بیتحرکی
- اضافه وزن
- رفتارهای پرخطر جنسی
افراد مبتلا به بیماریهای مزمن با چه مشکلاتی مواجه میشوند؟
بیماری مزمن و درمان آن مشکلات خاصی را ایجاد میکند. شما باید یاد بگیرید که چگونه:
- با اثرات جسمی بیماری زندگی کنید.
- طبق دستورات پزشک عمل کنید.
- اطلاعات خود را درباره بیماری مورد نظر افزایش دهید و راههای کنترل علائم آن را بیاموزید.
- اعتماد و اطمینان خود را به پزشک حفظ کنید، به خصوص زمانی که بهبودی کامل امکانپذیر نیست.
- با احساسات منفی کنار بیایید.
- اعتماد به نفس خود را حفظ کنید.
- روابط اجتماعی خود را حفظ کنید و از انزوای اجتماعی بپرهیزید.
هنگامی که برای اولین بار متوجه میشوید که به یک بیماری مزمن مبتلا شدهاید، ممکن است طیف وسیعی از احساسات از جمله شوک، عصبانیت، غم یا سردرگمی را تجربه کنید. استرس و پریشانی مداوم میتواند خطر ابتلا به اضطراب یا افسردگی را افزایش دهد و حتی باعث بدتر شدن علائم بیماری شود. اگر فکر میکنید به تنهایی قادر به کنترل این احساسات نیستید، با پزشک خود صحبت کنید. مراجعه به روانشناس هم میتواند به شما در غلبه بر چالشهای ناشی از بیماری مزمن کمک کند.
چگونه میتوان علائم بیماری مزمن را کنترل کرد؟
همانطور که گفته شد، بیماریهای مزمن اغلب درمان قطعی ندارند، اما راهکارهای موجود میتوانند سرعت پیشرفت بیماری را کاهش دهند، زمان شروع عوارض را به تعویق بیندازند و کیفیت زندگی شما را بهبود بخشند.
اگر به یک بیماری مزمن مبتلا هستید، سعی کنید تا حد امکان اطلاعات خود را درباره آن افزایش دهید. این کار به شما در مدیریت بهتر بیماری کمک میکند. رعایت نکات زیر هم میتواند عوارض بیماری را کاهش دهد و کیفیت زندگی را بهبود بخشد:
- از رژیم غذایی سالم پیروی کنید.
- تا جایی که میتوانید فعالیت بدنی داشته باشید (قبل از شروع هر نوع ورزشی حتما با پزشک خود مشورت کنید).
- به اندازه کافی بخوابید.
- وزن خود را در محدوده سالم حفظ کنید.
- سیگار نکشید و از نوشیدنیهای الکلی استفاده نکنید.
- از داروهای خود طبق دستور پزشک استفاده کنید.
کلام پایانی
زندگی کردن با بیماری مزمن ممکن است چالشبرانگیز باشد. این نوع بیماری میتواند روی سلامت جسم و روان شما تاثیر بگذارد و زندگی اجتماعی و کاری شما را تغییر دهد. اگر برای کنترل علائم بیماری خود به کمک نیاز دارید، میتوانید در سایت مرکز روان با بهترین متخصصان آشنا شوید و از آنها وقت بگیرید. در درمانکده علاوه بر تعیین وقت حضوری، امکان مشاوره آنلاین پزشکی هم فراهم شده است.
منظور از توانبخشی چیست؟
توانبخشی به عنوان “مجموعه ای از مداخلات طراحی شده برای بهینه سازی عملکرد و کاهش ناتوانی در افراد دارای شرایط سلامت در تعامل با محیط” تعریف می شود.
به زبان ساده، توانبخشی به کودک، بزرگسال یا سالمند کمک می کند تا در فعالیت های روزمره تا حد امکان مستقل باشد و مشارکت در آموزش، کار، تفریح و نقش های معنادار زندگی مانند مراقبت از خانواده را ممکن میسازد. توانبخشی از طریق مشارکت با خود فرد و خانوادهاش برای رسیدگی به شرایط بهداشت روانی اساسی و علائم آنها، اصلاح محیط برای مطابقت بهتر با نیازهایشان، استفاده از محصولات کمکی، آموزش برای تقویت خودمدیریتی انجام میشود. بهگونهای ایمن و مستقل این استراتژیها با هم میتوانند به یک فرد کمک کنند که افراد پس از دوره درمانی بتوانند بهتر به نیازهایشان رسیدگی کنند و بر مشکلات فکر کردن، دیدن، شنیدن، برقراری ارتباط، غذا خوردن یا حرکت کردن غلبه کند.
گاهی اوقات روند بیماری یک بیماراعصاب و روان د رمسیری قرار میگیرد که امکان نگهداری بیمار در منزل وجود ندارد . برای درک بهتر ماجرا میبایست به به این عبارات دقت نمایید .
شروع یک اختلال روان در فرد ممکن است به دو صورت اتفاق بیفتد . حالت اول بیماری بصورت ژنتیک یا ارثی در یک فرد وجود دارد حالت دوم اینکه اینکه اختلال در طی زندگی در فرد ایجاد شده است . شاید اختلال ناشی از سوء مصرف مواد مخدر را بتوتن بهترین نمونه این وع از بیماری روان دانست . در هر دو صورت به محض مشاهده اختلال در فرد قبل از اینکه خود فرد متوجه شرایط بد روانی خود گردد این اطرافیان وی هستند که متوجه موضوع میشوند . در این موارد خانواده ، دوستان و آشنایان و اطرافیان بیمار سعی در بهبود شرایط و کوک به اوضاع روحی فرد نمینمایند . بااینکه این مرجله گاملا بر مبنای اخلاق خوب خانوادگی و دوستا های اجتماعی انجام میشود اما مرحله بسیار مهم و تاثیر گذاری در ادامه روند درمان بیمار بشمار می آید . بعنوان نمونه اطرافیان در مواجهه با یک بیمار افسرده حاد شروع به کمک و بهبود شرایط وی میکنند . مسافرت رفتن ، شرکت در جشن ها و مراسم ، تغییر در شرایط بیمار ، راهم نمودن امکانات بیشتر رفاهی و حتی شغلی و.. برای بیمار همه همه بخشی از مواردی ست که اطرافیان و بخصوص خانواده در جهت درمان بیمار استفاده میکنند .
اما چنانچه همه زحمات اطرافیان به نتیجه نرسد و بهبودب در وضع بیمار مشاهده نشود بیمار برای مدت کوتاهی با بیماری خود تنها خواهد ماند . در این مرحله یا خود بیمار یا اطرافیان وی او را به درمانگر ارجاع میدهند . معمولا قبل از پروسه دارو درمانی مرحله مراجعه به مشاور و روانشناس خواهد بود . بیاد داشته باشیم که این بیماران در مراحل اولیه خود را بیمار ندانسته و در بیشتر موارد دیگران و بخصوص اعضای خاناده خود را بیمار میپندارند یا حدااقل آنها را باعث اصلی بمیاری خود برمیشمرند . بنابراین در مراجعه به درمانگر مقاومت شدیدی از خود نشان میدند . دلیل مهم بعدی از عدم مراجعه به درمانگر تابوهای غیر واقعی و ناصحیح در جامعه است . مثلا وقتی به یک بیمار روان پیشنهاد مراجعه به یک مشاور یا روانشناس یا روانپزشک داده میشود بشدت مقاومت ایجاد میشود که مگر من دیوانه هستم ؟؟؟
مانعه بعدی عدم پذیرش بیماری توسط بستگان درجه یک بیمار بویژه پدر و مادر بیمار است . برای همین این باور در بیمار تقویت میشود که او بیمار نیست و نیازی به درمانهای خاص روانی ندارد . بیاد داشته باشید که هرچقدر این مرجله به درازا بیانجامد درمان سخت تر و طولانی تر خواهد بود
چناچه مشاور و روانشناس با تکنیک های علمی قادر به کنترل و بهبود علایم بیمار نشوند بیمار جهت دارو درمانی به روانشناس ارجاع داده میشود . هر چند که مراجعه به روانشناس در مسیر درمان لازم و بسیار مهم است و اساسا روانپزشک با مستندات و بر اساس تحقیقات روانشناسان اقدام به درمان مینماید اما باید پذیرفت که دارو درمانی بسیار موثر تر و زود بازده تر از مشاوره های روانشناسی است.
در این مرحله چنانچه شدت بیماری کم باشد بنابراین براحتی توسط دارو کنترل میشود . اما با شدت بیماری قطعا بر میزان و دوز دار.وها افزوده میشود . باید خاطر نشان نمود که چنانچه میزان دارو ها بقدری باشد که فعالیتهای اجتماعی بیمار را مختل نماید بیمار از مصرف آنها امتناع میورزد . جه در بسیاری از موارد بیمار به دلایلی همچون خواب آلودگی زیاد ناشی از مصرف دارو و یا کاهش شدید میل جنسی و یا پرخوری و... به یکارهمصرف دارو را کنار گذاشته ویا خود سر آن را تعدیل مینماید . اما چنانچه این موضوع اتفاق بیفتد باید منتظر تبعات بسیار بد و جدی آن بود
چنانچه در یک بازه زمانی تقریبا طولانی بیش از یک سال بهبودی در بیمار حاصل نشد ، روانپزشک بیمار را به بیمارستان روانپزشکی جهت بستری ارجاع میدهد .در بیمارستان علاوه بر اینکه داروهای تجویزی به دقت و سر وقت به بیمار داده میشود ممکن است از تکنیک های درمانی دیگر همچون شوک الکتریکی مغزی نیز استفاده شود . جهت مطالعه در مورد شوک الکتریکی کغزی ECT رو این لینک کلیک نمایید
پروسه بستری در بیمارستان میتوتند بین دو تا سه هفته به طول بیانجامد . بعد از طی این مدت بیمار مرخص شده و به آغوش خانواده باز میگردد .
منتهی در طی ان مدت میبایست خانواده و اطرافیان به دقت بیمار را تحت نظر داشته و ضمن مراجعات بعدی به روانپزشک دستورات ایشان را مو بخه اجرا نمایند .
چنانچه مجددا علایم بیمار عود نماید و یا اینکه خانواده قادر به منترل بیمار نباشند برای بار دوم بیمار به بیمارستان روانپزشکی ارجاع داده میشود . .در طی بستری تقریبا همان فرایند درمان با شدت کمتر و یا بیشتر تکرار میشود . در این مرحله درمانگر مختار است بیمار را ترخیص نموده و یا جهت رفاه حال بیمار و اطرافیان وی ایشان رابه مراکز توانبخشی بیماران روانی مزمن ارجاع دهد . بیاد داشته باشید که قانونا میبایست از زمان اولین تشخیص اختلال توسط روانپزشک بیش از دو سال گذشته باشد
این مورد از ان جهت اهمیت دارد که چون بستری در مراکز توانبخشی معمولا برای بللند مدت انجام میشود ، جهت صیانت از حقوق بیمار و عدم بهرمندی از حقوق شهروندی و اجتماعی بیمار قانونگذار این 2 سال را موکدا در نظر میگیرد .
ضمن اینکه علاوه بر درمانگر پدر یا مادر یا قیم بیمار باید با بستری بیمار در مراکز توانبخشی موافق باشند .
خدمات توانبخشی بیماران اعصاب و روان چیست؟
در مراکز توانبهشی بیماران اعصاب و روان بسته به درجه و کیفیت مرکر فرایندهای درمانی پیگیری میشود . البته با تمرکز بیشتر بر کنترل ونگهداری بیمار
خدمات اینگونه مراکز عبارتند از
خدمات پزشکی
خدمات روانپزشکی
خدمات مشاوره و روانشناسی
خدمات کاردرمانی و حرفه آموزی
خدمات تفریحی، ئرزشی و رفاهی
خدمات هتلینگ و اقامتی
خدمات مددکاری اجتماعی
خدمات مراقبتی و پرستاری
بنابر این در این مراکز خانواده ها میتوانند با بیماران خود را بستری نموده و پیگیر فرایند سلامتی وی باشند
افراد مبتلا به بیماری روانی و سایر نگرانی های روانپزشکی گاهی اوقات در جنبه های مختلف زندگی خود از جمله محیط های کاری، زندگی، اجتماعی و یادگیری به کمک نیاز دارند. یکی از رویکردهایی که می تواند به این افراد در مدیریت علائم بیماریهای اعصاب و روان و بهبود این بیماریها کمک کند، به عنوان توانبخشی روانی اجتماعی شناخته می شود.
در این راستا رسالت موسسه توانبخشی مرکز روان درمان و توانخشی جامع بیماری های اعصاب و روان جهت کمک به بهبودی بیماران از مشکلات روانی طولانی مدت است. این نوع خدمات به افرادی کمک میکند که هنوز برای کنار آمدن با زندگی روزمره یا کنار آمدن با افراد دیگر مشکل دارند. هدف آن کمک به شما برای مقابله با مشکلات، بازگرداندن اعتماد به نفس وتا حدامکان ایجاد یک زندگی مستقل است.
زمانی که افراد برای طولانی مدت دچار بیماری و اختلال در سلامت روان باشند، مواجهه طولانی مدت با این نوع بیماری، ممکن است بیرون آمدن از خانه و انجام کارهای روزمره را نیز برای آنها سخت کند.
در مرکز روان هدف اصلی در خدمات توانبخشی و بازیابی سلامت روان، ایجاد تغییر مثبت در زندگی مراجعان است و از طريق ایجاد پیوندها و استراتژیهای ضروری، از ادغام مجدد فرد در جا معه گستردهترحمایت میکند.
مدل درمان و توانبخشي بيماران اعصاب و روان مبتنی بر یک رویکرد یکپارچه است که به موجب آن خانواده، کاربران خدمات، کمیسیونها و مراقبین در توانبخشی و بهبودی فرد دخیل هستند. تیم توانبخشی شامل روانپزشکان، پرستاران، کاردرمانگران، روانشناسان و مددکاران اجتماعی است.
چرا توانبخشي ضروري است؟
افراد مبتلا به بیماریهای روانپزشکی شدید و مزمن مانند اختلال دوقطبی و اسکیزوفرنی ممکن است به دلیل شرایط خود ناتوان ذهنی باشند و برای کسب مهارتهای اولیه نیاز به توانبخشی داشته باشند. در مورد اختلالاتی مانند عقب ماندگی ذهنی، فرآیندی از سازگاری برای کمک به بیماران برای یادگیری مهارت های لازم برای عملکرد روزانه دنبال می شود.
گفته می شود فردی که پس از شروع بیماری روانی باید مهارت های خود را دوباره بیاموزد، تحت یک فرآیند توانبخشی قرار می گیرد. فردی که به دلیل بیماری روانی مهارت های خاصی را کسب نکرده است، باید برای اولین بار آن مهارت ها را بیاموزد. کارشناسان به این فرآیند به عنوان توانبخشی اشاره ميكنند.
هدف فرآیند توانبخشی کمک به بیمار برای توسعه مهارت های اجتماعی و فکری است که آنها برای ادغام با جامعه اصلی به آن نیاز دارند. این به فرد کمک می کند تا نقش معناداری برای خود، در خانه و محل کار پیدا کند. توانبخشی با ایجاد فرصت ها، جلوگیری از انگ و تبعیض از بیمار حمایت می کند. تلاش موسسه توانبخشی مرکز روان بازگرداندن افراد به جامعه است، به گونهای که از طریق کاردرمانی با یادگیری مهارتهای شغل یابی و سایر آموزشها بتوانند در جامعه حضور پررنگتری ایفا کنند و به عنوان یک فرد موثر در جامعه دیده شوند.
بیمارانی که برای اختلالات سلامت روان خود تحت درمان قرار گرفته اند را می توان به طور کلی به دسته های زیر طبقه بندی کرد:
- افرادی که پس از درمان احساس بهتری دارند، اما بیماری آنها تأثیری بر عملکرد آنها می گذارد (مثلاً کاهش مهارت های شناختی)
- افرادی که می توانند به طور مستقل عمل کنند، اما به دلیل شرایط خود، ویا برچسبي که با آن مواجه هستند، روحیه خود را تضعیف کرده و یا تسلیم شده اند.
- افرادی که تونايي عملکرد مناسب دارند، اما محدوديتهاي محيطي فرصت کافی برايشان فراهم نكرده است.
- افرادی که به دلیل یک نوع شدید بیماری از کار افتاده اند. (این تعداد بسیار کمی از تمام افرادی است که به بیماریهای روانی مبتلا هستند)
روانپزشک یا متخصص توانبخشی بيماريهاي اعصاب و روان،ارزیابی میکند که هر بیمار به کدام یک از دسته بندی های بالا تعلق دارد.
اغلب بیماریهای روانی مزمن در سنین 18 تا 25 سالگی شروع میشوند. این دوره زمانی است که بیشتر افراد اهداف مشخصی برای زندگی تعیین میکنند و برای دستیابی به آنها تلاش میکنند. هنگامی که فردی به یک بیماری روانی شدید مبتلا می شود، ماه ها یا سالها فاصله دارد که در طی آن قادر به تحصیل یا کار نیست. اگر فرصت درمان از آنها سلب شود، وضعیت بدتر میشود. گاهی اوقات، دوستان و خانواده آنها ممکن است بیش از حد انتقادی یا بیش از حد محافظ باشند. این امر به ناتوانی ناشی از بیماری آنها می افزاید.
فرايند توانبخشي جامع بیماری های اعصاب و روان
فرآیند كلي توانبخشی بر موارد زیر متمرکز است:
- ارزیابی تواناییهای فرد (مهارت ها، نقاط قوت و تواناییهای او)
- پذیرش محدودیت های ناشی از بیماری
- با درک کامل این جنبه ها، یک متخصص آموزش دیده میتواند تشخیص دهد که بیمار به چه حمایتی نیاز دارد تا بتواند به زندگی عملکردی خود بازگردد.
فرآیند توانبخشی معمولاً با صحبت روانپزشک یا سایر متخصصان سلامت روان با بیمار و خانواده شروع میشود تا نقاط قوت و علایق بیمار را بیابد. در این مرحله، آنچه بیش از همه مورد نیاز است این است که خانواده درک و انتظارات واقعبینانهای از تواناییهای فرد داشته باشد. به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به یک بیماری روانی شدید ممکن است نتواند اجتماعی شود یا در انواع خاصی از وظایف عمل کند. خانواده به جای تحت فشار قرار دادن آنها برای انطباق با انتظارات خود، باید این را درک کنند.
همچنین نقش خانواده در مواجهه با بیماران نیز بسیار مهم است. هنگامی که خانواده مهارتها و محدودیتهای فرد را درک میکنند، ممکن است تشخیص دهند که فرد میتواند زندگی شاد و رضایتبخشی را بر اساس ترجیحات خود و با مجموعهای از انتظارات متناسب با شرایط او داشته باشد. ( برای مطالعه نقش خاواده در پیشگیری از خودکشی کودکان اینجا را بخوانید.)
در برخی موارد، روانپزشک یا سایر متخصصان سلامت روان ممکن است بارها و بارها با فرد ارتباط برقرار کنند و مشکلاتی را که بیمار با آن مواجه است و دیدگاه خانواده نسبت به بیماری فرد را درک کنند. سپس روانپزشک می تواند به آنها کمک کند با وجود محدودیتهای ناشی از بیماری روانی، زندگی بهتری را تصور کنند.
آموزش و پرورش مهارت ها پس از درمان
برخی از بیماران میتوانند از مهارتهای اولیه خود استفاده کنند و به کار خود بازگردند. اگر بیمار با چالشهای مهمی روبرو شود، سپس به او آموزش داده میشود تا به او کمک کند مهارتهای مورد نیاز برای همسویی با اهداف، اولویتها یا ارزشهای جدید خود را توسعه دهد. این امر چیزی را ایجاد می کند که کارشناسان آن را یک چرخه مثبت می نامند که در آن کیفیت زندگی فرد در حال بهبود است.
گام های اصلی درمان و توانخشی بیماری های اعصاب و روان مزمن
توانبخشی شامل بخش های مختلفی می باشد که در ادامه ذکر می شود:
- رواندرمانی
- فیزیوتراپی
- کاردرمانی
- دارو درماني
مراکز توانبخشی شبانه روزی اعصاب و روان
مراکزی جهت درمان، مراقبت و بستری کوتاه مدت ، میان مدت و بلندمدت بیماران اعصاب و روان (مزمن)
گاهی اوقات روند بیماری یک بیماراعصاب و روان د رمسیری قرار میگیرد که امکان نگهداری بیمار در منزل وجود ندارد . برای درک بهتر ماجرا میبایست به به این عبارات دقت نمایید .
شروع یک اختلال روان در فرد ممکن است به دو صورت اتفاق بیفتد . حالت اول بیماری بصورت ژنتیک یا ارثی در یک فرد وجود دارد حالت دوم اینکه اینکه اختلال در طی زندگی در فرد ایجاد شده است . شاید اختلال ناشی از سوء مصرف مواد مخدر را بتوتن بهترین نمونه این وع از بیماری روان دانست . در هر دو صورت به محض مشاهده اختلال در فرد قبل از اینکه خود فرد متوجه شرایط بد روانی خود گردد این اطرافیان وی هستند که متوجه موضوع میشوند . در این موارد خانواده ، دوستان و آشنایان و اطرافیان بیمار سعی در بهبود شرایط و کوک به اوضاع روحی فرد نمینمایند . بااینکه این مرجله گاملا بر مبنای اخلاق خوب خانوادگی و دوستا های اجتماعی انجام میشود اما مرحله بسیار مهم و تاثیر گذاری در ادامه روند درمان بیمار بشمار می آید . بعنوان نمونه اطرافیان در مواجهه با یک بیمار افسرده حاد شروع به کمک و بهبود شرایط وی میکنند . مسافرت رفتن ، شرکت در جشن ها و مراسم ، تغییر در شرایط بیمار ، راهم نمودن امکانات بیشتر رفاهی و حتی شغلی و.. برای بیمار همه همه بخشی از مواردی ست که اطرافیان و بخصوص خانواده در جهت درمان بیمار استفاده میکنند .
اما چنانچه همه زحمات اطرافیان به نتیجه نرسد و بهبودب در وضع بیمار مشاهده نشود بیمار برای مدت کوتاهی با بیماری خود تنها خواهد ماند . در این مرحله یا خود بیمار یا اطرافیان وی او را به درمانگر ارجاع میدهند . معمولا قبل از پروسه دارو درمانی مرحله مراجعه به مشاور و روانشناس خواهد بود . بیاد داشته باشیم که این بیماران در مراحل اولیه خود را بیمار ندانسته و در بیشتر موارد دیگران و بخصوص اعضای خاناده خود را بیمار میپندارند یا حدااقل آنها را باعث اصلی بمیاری خود برمیشمرند . بنابراین در مراجعه به درمانگر مقاومت شدیدی از خود نشان میدند . دلیل مهم بعدی از عدم مراجعه به درمانگر تابوهای غیر واقعی و ناصحیح در جامعه است . مثلا وقتی به یک بیمار روان پیشنهاد مراجعه به یک مشاور یا روانشناس یا روانپزشک داده میشود بشدت مقاومت ایجاد میشود که مگر من دیوانه هستم ؟؟؟
مانعه بعدی عدم پذیرش بیماری توسط بستگان درجه یک بیمار بویژه پدر و مادر بیمار است . برای همین این باور در بیمار تقویت میشود که او بیمار نیست و نیازی به درمانهای خاص روانی ندارد . بیاد داشته باشید که هرچقدر این مرجله به درازا بیانجامد درمان سخت تر و طولانی تر خواهد بود
چناچه مشاور و روانشناس با تکنیک های علمی قادر به کنترل و بهبود علایم بیمار نشوند بیمار جهت دارو درمانی به روانشناس ارجاع داده میشود . هر چند که مراجعه به روانشناس در مسیر درمان لازم و بسیار مهم است و اساسا روانپزشک با مستندات و بر اساس تحقیقات روانشناسان اقدام به درمان مینماید اما باید پذیرفت که دارو درمانی بسیار موثر تر و زود بازده تر از مشاوره های روانشناسی است.
در این مرحله چنانچه شدت بیماری کم باشد بنابراین براحتی توسط دارو کنترل میشود . اما با شدت بیماری قطعا بر میزان و دوز دار.وها افزوده میشود . باید خاطر نشان نمود که چنانچه میزان دارو ها بقدری باشد که فعالیتهای اجتماعی بیمار را مختل نماید بیمار از مصرف آنها امتناع میورزد . جه در بسیاری از موارد بیمار به دلایلی همچون خواب آلودگی زیاد ناشی از مصرف دارو و یا کاهش شدید میل جنسی و یا پرخوری و... به یکارهمصرف دارو را کنار گذاشته ویا خود سر آن را تعدیل مینماید . اما چنانچه این موضوع اتفاق بیفتد باید منتظر تبعات بسیار بد و جدی آن بود
چنانچه در یک بازه زمانی تقریبا طولانی بیش از یک سال بهبودی در بیمار حاصل نشد ، روانپزشک بیمار را به بیمارستان روانپزشکی جهت بستری ارجاع میدهد .در بیمارستان علاوه بر اینکه داروهای تجویزی به دقت و سر وقت به بیمار داده میشود ممکن است از تکنیک های درمانی دیگر همچون شوک الکتریکی مغزی نیز استفاده شود . جهت مطالعه در مورد شوک الکتریکی کغزی ECT رو این لینک کلیک نمایید
پروسه بستری در بیمارستان میتوتند بین دو تا سه هفته به طول بیانجامد . بعد از طی این مدت بیمار مرخص شده و به آغوش خانواده باز میگردد .
منتهی در طی ان مدت میبایست خانواده و اطرافیان به دقت بیمار را تحت نظر داشته و ضمن مراجعات بعدی به روانپزشک دستورات ایشان را مو بخه اجرا نمایند .
چنانچه مجددا علایم بیمار عود نماید و یا اینکه خانواده قادر به منترل بیمار نباشند برای بار دوم بیمار به بیمارستان روانپزشکی ارجاع داده میشود . .در طی بستری تقریبا همان فرایند درمان با شدت کمتر و یا بیشتر تکرار میشود . در این مرحله درمانگر مختار است بیمار را ترخیص نموده و یا جهت رفاه حال بیمار و اطرافیان وی ایشان رابه مراکز توانبخشی بیماران روانی مزمن ارجاع دهد . بیاد داشته باشید که قانونا میبایست از زمان اولین تشخیص اختلال توسط روانپزشک بیش از دو سال گذشته باشد
این مورد از ان جهت اهمیت دارد که چون بستری در مراکز توانبخشی معمولا برای بللند مدت انجام میشود ، جهت صیانت از حقوق بیمار و عدم بهرمندی از حقوق شهروندی و اجتماعی بیمار قانونگذار این 2 سال را موکدا در نظر میگیرد .
ضمن اینکه علاوه بر درمانگر پدر یا مادر یا قیم بیمار باید با بستری بیمار در مراکز توانبخشی موافق باشند .
در مراکز توانبهشی بیماران اعصاب و روان بسته به درجه و کیفیت مرکر فرایندهای درمانی پیگیری میشود . البته با تمرکز بیشتر بر کنترل ونگهداری بیمار
خدمات اینگونه مراکز عبارتند از
خدمات پزشکی
خدمات روانپزشکی
خدمات مشاوره و روانشناسی
خدمات کاردرمانی و حرفه آموزی
خدمات تفریحی، ئرزشی و رفاهی
خدمات هتلینگ و اقامتی
خدمات مددکاری اجتماعی
خدمات مراقبتی و پرستاری
بنابر این در این مراکز خانواده ها میتوانند با بیماران خود را بستری نموده و پیگیر فرایند سلامتی وی باشند