<link href="/modules/mod_accordeonmenuck/themes/default/css.php?cssid=accordeonck446" rel="stylesheet"/>

بزهکاری

در دنیای پیچیده امروزی روز به روز شاهد افزایش جرم و بزهکاری هستیم و متاسفانه هر روز سن بزهکاری پایین تر می آید به گونه ای که در کانون های اصلاح و تربیت هر روزه شاهد ورود نوجوان بیشتری هستیم که حتی به سن قانونی نرسیده اند ولی به دلیل انجام جرم در کانون هستند . این نوجوانان حاصل تربیت نادرست ، خانواده و جامعه نامناسب هستند و فقط به تهایی مرتکب جرم نشده اند بلکه بافت جامعه و خانواده آنها را در این شرایط قرار داده است . بنابراین شناخت بزهکاری و جرم , عوامل وقوع آن ، دلیل رفتن نوجوانان به سمت بزهکاری و  یافتن راهی برای جلوگیری از ان اهمیت زیادی دارد . در ادامه این مقاله جرم و بزهکاری را تعریف کرده و به اهمیت شناخت علل و عومل بزهکاری در نوجوان می پردازیم .

crime

بزهکاری چیست ؟

بزهکاری گونه‌ای از کج‌روی است که به هنجارشکنی بیش از ارزش‌شکنی گرایش دارد؛ به همین دلیل، نسبت به جرم گسترش معنایی بیشتری دارد.جرم یا بزهکاری محصول تنش و ناسازگاری فرد بر اساس قوانین اجتماعی می باشد . بر اساس قانون جرم به عملی گفته می شود که باعث بر هم خوردن نظم اجتماعی شده و آسایش و آرامش دیگران را به مخاطره می اندازد . فرد بزهکار نوجوان بر اساس قانون فردی است که دچار قباحت رفتاری در اجتماع شده و باید مجازات شود . جرم نتیجه تاثیر فرد بر جانعه و جامعه بر فرد است یعنی شرایطی پیش می اید که فرد ناچار می شود تن به بزهکاری بدهد . جرم و بزهکاری یک رفتار ضد اجتماعی است زیرا نظم جامعه را بر هم زده و ارزش های مورد قبول اجتماعی را زیر پا می گذارد . بر اساس تعاریف دانشمندان مختلف جرم مفهومی یکسان دارد ولی دلیل ارتکاب ان متفاوت است . 
در تعریف جرم و بزهکاری با ید گفت که هر عملی که بر خلاف اعتقادات ، ارزش ها ، هنجارها ، آداب و سنن و باورهای جامعه باشد نام جرم به خود می گیرد . رفتار ضد اجتماعی محدود به منطقه جغرافیایی خاصی نیست و در هر کجای دنیا ممکن است اتفاق بیفتد و بیشتر جرایم امروزی زاییده شرایط ناهمگون ارزشی ، تداخل فرهنگ ها و سردرگمی انسان ها در برابر عادات و علایق جامعه و افراد جامعه است .زهکاری برای جلوگیری از آن

تمامی عوامل محیطی ، فرهنگی ، روحی ، روانی و حتی خصوصیات فردی و تاثیرات اجتماعی همگی در بروز جرم و بزهکاری افراد دخالت دارند . اگر لحظه ای از هدایت این جهان و نسل موجود در آن غافل شویم هر فردی در هر ثانیه احساس ناامنی خواهد کرد و روزی می آید که همه جرایم امروزی به دلیل زیاد اتفاق افتادن به صورت عادی در خواهند امد . بر این اساس شناخت روحیات کودکان ، توجه به نیازهای آنان اهمیت دادن به ساختار وجودی شان ، دقت به شرایط محیطی ، آموزشی و تربیتی آنان از موضوعات بسیار مهم می باشد . باید روحیات کودک و نوجوان را شناخت و با مشاهده اولین عمل غیراخلاقی ، غیر عرفی و ضد ارزشی اقدامات موثر و پیشگیرانه انجام داد . نقش مادر در بزهکاری نوجوانان و کودکان بسیار حائز اهمیت است ؛کودکان بزهکار به دنیا نمی آیند بلکه به سمت بزهکاری هدایت می شوند . با کمی غفلت و سهل انگاری و با لحظه ای درنگ و ساده اندیشی ناخواسته فرزندانمان را به عوامل ضد اجتماعی تبدیل خواهیم کرد و آنها را در نسیر انحرافی ، ضد اجتماعی و بزهکاری قرار خواهیم داد .

 

علل بزهکاری

یکی از نخستین انسان‌شناسان فرانسوی، پل بروکا، مدعی کشف ویژگی‌هایی در جمجمه و مغز بزهکاران شد که آن‌ها را از افراد پیرو قانون متمایز می‌ساخت. جرم‌شناس ایتالیایی چزاره لومبروزو، که در سال‌های‌دههٔ ۱۸۷۰ کار می‌کرد، اذعان می کرد که بعضی افراد با تمایلات بزهکارانه متولد می‌شوند و در حقیقت روی آوردن به بزهکاری در آن‌ها نوعی بازگشت به انسان ابتدایی‌تر است. او معتقد بود انواع بزهکاران را می‌توان از روی شکل جمجمه تشخیص داد. لومبروزو می‌پذیرفت که یادگیری اجتماعی می‌تواند بر تکامل تمایلات بزهکارانه تأثیر بگذارد اما بزهکاران را از نظر زیست‌شناختی ناقص می‌دانست. ریچارد داگدیل، برای بررسی رفتار بزهکارانه به شجره‌نامه‌های خانوادگی توجه نشان داد تا تفاوت در تمایلات ارثی نسبت به بزهکاری را نشان بدهد. اندیشه ارتباط میان ساختمان زیستی و بزهکاری در مطالعات ویلیام شلدون در سال ۱۹۴۰ از سر گرفته شد. شلدون سه نوع اصلی ساختمان بدنی انسان را متمایز کرد و عنوان کرد که یکی از آن‌ها مستقیماً با بزهکاری ارتباط دارد. شلدون نوشت که افراد دارای ماهیچه‌های قوی و فعال بیش از افراد دارای ساختمان بدنی لاغر یا افراد فربه؛ احتمال دارد که بزهکار شوند. مطالعات دیگری که جان گولک انجام داد، یافته‌های‌نسبتاً مشابهی را تأیید کرد. آرتون هوربرت تمایلات بزهکارانه را با گروه خاصی از کروموزوم‌ها در وراثت ژنتیکی مربوط ساخته است. هوربرت ادعا کرده‌است که بزهکاران یک کروموزوم Y اضافه داشته‌اند. بر اساس فرضیه هوربرت، ساختمان ژنتیک افراد در تحریک‌پذیری و پرخاشگری آن‌ها نقش دارد.

دیدگاه جامعه‌شناسی، به نهاد اجتماعی و ارتباطات توجه دارد. جوامع امروزی خرده‌فرهنگهای خاص همنوایی دارند که ممکن است رفتار خارج از آن رفتار بزهکارانه تلقی شود. در حقیقت بزهکاری نوعی کجروی و جرم نوعی از بزهکاری است که شدت بیشتری را در بر می‌گیرد. جرم به تفاوت ارتباطات مربوط می‌شود و محیط‌های اجتماعی که مشوق فعالیت‌های غیرقانونی هستند آن را ترویج می‌کنند؛ در حالی که بی‌هنجاری، بزهکاری را شکل می‌دهد. طبقه‌بندی رفتار کج‌روانه از ضعیف به شدید عبارت است از بدعت‌گذاری، شعائرگرایی، انزواگرایی، هنجارشکنی، تخلف، بزهکاری و جرم.

بزهکاری کودکان ونوجوانان

ریچارد کلووارد و لوید ایر نخستین کسانی بودند که باندهای نوجوانان بزهکار را مورد مطالعه قرار دادند. آن‌ها استدلال کردند که این باندها در اجتماعات خرده‌فرهنگی که احتمال دست‌یابی به موفقیت از راه قانونی در آن اندک است به وجود می‌آیند. بنابراین اکثر بزهکاران نوجوان در اجتماعات اقلیت محروم هستند. اعضای باندها برخی جنبه‌های مطلوب موفقیت مادی را می‌پذیرند، اما این ارزش‌ها از طریق خرده‌فرهنگ‌های اجتماع محلی پالایش می‌شوند. در محلاتی که شبکه‌های بزهکاری سازمان‌یافته وجود دارد، بزهکاری‌های‌کوچک مانند دزدی؛ به زندگی تبهکاری بزرگسالان هدایت می‌شود. در مناطقی که این‌گونه شبکه‌ها یافت نمی‌شوند بزهکاری باندهای نوجوانان معمولاً شکل نزاع و وحشی‌گری به خود می‌گیرد؛ زیرا فرصت اندکی برای اعضای باند وجود دارد تا به صورت جزئی از شبکه‌های بزهکاری بیرون آیند. افرادی که نمی‌توانند با نظم اجتماعی مشروع یا با خرده‌فرهنگ‌های بزهکاری روبه‌رو شوند معمولاً به انزواگرایی مبتلا می‌شوند و گرفتار اعتیاد به مواد مخدر خواهند شد. کار کلوووارد و آلبرت کهن در مورد خرده‌فرهنگ‌های بزهکاری مطالعاتی داشتند که نشان داد شخص بزهکار معمولاً موقعیت فرودست خود را در درون نظم اجتماعی تشخیص می‌دهند و به جای هنجارفرستی، هنجارشکنی و به جای ارزش‌شکنی، هنجارشکنی را برمی‌گزیند.

کودکان و نوجوانان در هرکشور و جامعه ای ،سرمایه آن کشور محسوب می شوند، چرا که پدید آورنده نسل های مابعد خود برای یک کشور و جامعه تلقی می گردند . اما متاسفانه این کودکان و نوجوانان هستند که خواسته یا ناخواسته در معرض آسیب های جسمی ،روحی و جنسی قرار دارند و به نحوی امکان دفاع از خود را ندارند و حتی از تغییر شرایط خود هم ناتوان اند که در نتیجه می توانند دچار بزه دیدگی مکرر از طرف خانواده و سرپرستان و سایر اقشار جامعه خود شوند .در اغلب موارد بزهکاری اطفال و نوجوانان ،فاقد خشونت و فاقد جنبه های مبتنی برخصومت و کینه ورزی است که اینها در اکثر موارد بسته به نتیجه طبیعی یا غیر طبیعی آنهاست .
چرا که این گروه از افراد جامعه از خردسالی به نوجوانی و از نوجوانی به جوانی ،در حال رشد و تکامل خود هستند .حساسیت های موجود در این رده سنی ایجاب می کند که دستگاه های مسئول به عنوان متولیان نظام با توجه به اختیارات خود نسبت به این قشر از جامعه تمام اهتمام و تلاش خود را به کار ببندند تا از بروز جرائم توسط این قشر از جامعه و یا بر علیه آنان جلوگیری شود .
پلیس به عنوان یکی از متولیان نظام عدالت کیفری که نقش بازوهای اجرایی دادسراها و دادگاه ها را دارا می باشد، باید از عملکردی برخوردار باشد که باعث پیشگیری جرم در این رده سنی شود .
به نوعی باید از خود عملکردی را نشان دهد تا نقش بسیار مهمی در شکل گیری ذهنیت نوجوانان نسبت به عدالت کیفری شود ،بنابر این در اینجا رفتار پلیس است که تعیین کننده آینده جنایی این دسته از افراد است .
به طور مثال پلیس می تواند زمینه های وقوع جرم را از بین ببرد و حتی مانع بزهکاری ثانویه آنها شود ،باید برخوردی داشته باشد که از تکرار جرم توسط آنها جلوگیری کند .
خوشبختانه در کشورمان شاهد حضور پلیس ویژه کودکان و نوجوانان هستیم، که یکی از نهاد های اختصاصی نظام دادرسی اطفال است که در ابتدا در لایحه رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان سال ۱۳۸۳ در نظر گرفته شد و بعد از آن قانونگذار در قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ در ماده ۳۱ به آن توجه کرد .
و این سازمان مکلف به تشکیل پلیس مخصوص اطفال و نوجوانان شد .
اما به طور کلی اگر رفتار و رویکرد پلیس در مواجه با اطفال و نوجوانان همانند سیاست جنائی بزرگسالان استفاده شود نتایج فوق العاده زیانباری از تمام اهداف و رویکرد حاکمیت در قبال این قشر از جامعه را باقی می گذارد و به هرحال لازم است که پلیس با تدوین سیاست های مبتنی بر مداخله حمایتی و نه کیفری، تلاش نماید تا با رعایت اصول و استاندارد های ملی و بین المللی فرایند مداخله در دادرسی کودکان و نوجوانان را ارتقا بخشد .
پلیس اطفال و نوجوانان یک نهاد حمایتی موثر است که قبل از سایر مقامات قضایی ،از وقوع جرم یا بروز حالات خطرناک اطفال و نوجوان مطلع شده و تحقیقات مقدماتی را انجام و اقدامات شایسته و منحصر به خود را انجام می دهد.
اما شروطی حائز اهمیت است که باید به وظایف پلیس ویژه در مرحله پیش از ارتکاب جرم و اتخاذ تدابیر پیشگیرانه توجه شود و همچنان که پلیس ویژه صرفا در محدوده بزهکاری اطفال و نوجوانان مطرح شده به وظایف در خصوص بزه دیدگی اطفال و نوجوان هم باید توجه داشته باشد چرا که ابتدائا این پلیس است که از بزه دیدگی یا به هرنحو از بزهکاری این اطفال مطلع و اقدامات مناسب را انجام می دهد .
اگر بخواهیم به تعریف پلیس ویژه اطفال و نوجوانان بپردازیم باید اینطور بیان کنیم که یکی از واحد های تخصصی پلیس است که پس از طی کردن آموزش های لازم به منظور پیشگیری از جرایم اطفال و نوجوانان و با تسهیل روند پاسخ دهی به جرائم ارتکابی با هدف حمایت از کودکان و نوجوانان بزهکار و بزه دیده ، پس از وقوع جرم اقدامات لازم را مطابق قانون به عمل می آورد.
به طور کلی هرآنچه که علیه جرم است و منجر به کاهش آن می شود پیشگیری محسوب می شود، به این منظور پیشگیری فرایندی است قبل از ارتکاب جرم که تا پس از ارتکاب ،آن را شامل می شود .
که در خصوص اطفال و نوجوانان به دلیل شکل نگرفتن شخصیت آنها و امکان اصلاح بیشترشان ،از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
چون کودک، جرائمی را که مرتکب می شود، به دلیل ویژگی های رفتاری است و هدف اخلال گرانه ای را در پی ندارد ،در صورتی که از آنها جلوگیری شود امکان اصلاح وجود دارد و در صورت جلوگیری نکردن، شرایط بزهکار شدن نوجوان در سن بزرگسالی را فراهم می کند .
هرچقدر که پلیس در برخورد با اطفال و نوجوانان با خوش رویی بیشتری رفتار کند، این عملکرد بر شناخت فرد از متولیان امور حاکمیتی تاثیر بسزایی دارد ،به طور کلی تشکیل پلیس ویژه کودک و نوجوان بر حاکمیت نظم در جامعه و پیشرفت روز افزون آن بسیار مفید است زیرا برخورد تخصصی با کودک و نوجوان بزهکار موجب اصلاح آنها در همان مراحل اولیه ناسازگاری می شود .

بزهکاری کودکان و نوجوانان را نمی توان تنها، محدود به پیشگیری کیفری و اقدامات قانونی و حتی انضباطی کرد ،بنابر این بایستی توجه ویژه ای به بحث غیرکیفری نیز داشته و اقدامات نوینی در قالب پیشگیری اجتماعی از بزهکاری، توام با آموزش و آگاه سازی نوجوانان ،کنترل اجتماعی مثل برقراری ارتباط ،روابط بین فردی ،تفکر خلاق ،مسئولیت پذیری ،مقابله با هیجانات داشت،که در نتیجه این اهداف شاهد ارتقای بهداشت روانی و اجتماعی فرد و جامعه و پیشگیری از انواع بزهکاری و رفتار های ناهنجار مثل اعتیاد و خودکشی، و...باشیم .
پلیس باتوجه به رسالت تقدیمی از سوی قانونگذار در قالب ضابط بودن می تواند اقدامات و تمهیدات خاصی را در جهت مواجه با این خطرات و همچنین حفظ نقش موثری را در امر پیشگیری داشته باشد .
به طور کلی همچنان که مکررا گفته شد کودکان و نوجوانان به دلیل شرایط ویژه ای که دارند همیشه در معرض تجربه های خطرناک و سوءاستفاده از سوی افراد و گروه های منحرف و سوءاستفاده گر هستند که در این مواقع حضور پلیس به شدت حائز اهمیت است چرا که یکی از وظایف اصلی پلیس ایجاد امنیت و دفاع از حقوق اولیه افراد در برابر ناامنی و نا به هنجاری ها می باشد ،هرآنچه که بخواهد این امر مهم را مختل نماید بلااستثناء پلیس در مقابل آن ایستاده و در این راستا دفاع می نماید .
پلیس به عنوان نهادی است که در هربرنامه پیشگیرانه ای که از سوی هرنهادی در کشور طراحی و اجرا می شود، باید حتی به عنوان یک هماهنگ کننده و یا ناظر عمل کننده حضور داشته باشد در غیر این صورت چه بسا که آن برنامه و اهداف به سرمنزل مقصود نرسد .
ایجاد تقویت یک رابطه تعامل نزدیک و صمیمی بین نسل جوان با پلیس در عرصه های مختلف اجتماع در کنار مشارکت و تعامل ایشان با سایر نهاد های دولتی و غیر دولتی ،ابزاری کارآمد برای دست اندرکاران تامین نظم امنیت و عدالت در جامعه خواهد بود .در کشورمان در راستای حمایت از کودکان و نوجوانان از نظر قانونی اقداماتی صورت گرفته است که بیشتر جنبه حمایتی را به خود داشته است ، که می توان به قانون حمایت از کودکان و نوجوانان نیز اشاره داشت.

آسیب‌ های اجتماعی فضای مجازی

آسیب های فضای مجازی بر خانواده

دیهی است که با پیدایش اینترنت و فضای مجازی متعاقبا نحوه ارتباط افراد با یکدیگر دستخوش تغییرات بسیاری گردیده و نیاز بشر به استفاده مستمر از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، علاوه بر مزایای بهره مندی از آن ها منجر به پیدایش بسیاری از خطرات و آسیب ها در فضای مجازی برای کاربران آن ها نیز شده است. آسیب هایی مانند فساد اخلاقی، تهاجم فرهنگی، کم رنگ شدن ارزش های مترقی و اصیل انسانی، افزایش رفتارهای ضد اجتماعی، گسترش روابط نامشروع و جرایم منافی عفت و اخلاق عمومی، ناامنی در روابط خانوادگی و مشکلات زناشویی، نابسامانی خانواده، در خطر بودن امنیت و حریم خصوصی افراد و ... از عمده آسیب های موجود در فضای مجازی است، در نتیجه برای مصون ماندن از آسیب ها و مخاطرات موجود در فضای مجازی باید به دنبال حفظ امنیت و حریم خانواده و همچنین پیشگیری یا کاهش آسیب ها در این فضا باشیم. علاوه بر این در جوامع امروزی امنیت به معنای عام و فراگیر امری حساس و مهم است و اهداف متعالی انسان ها جز در سایه امنیت محقق نمی شود. در این میان رسانه های اجتماعی نقش مهم و موثری در ایجاد بستری مناسب برای امنیت حریم خصوصی افراد دارند، اما اگر نقشی وارونه در کارکردی منفی و نامناسب داشته باشند، طبیعتا فضای اطلاعاتی جامعه نیز آلوده، مبهم و تاریک خواهد شد، بنابراین در این صورت است که امنیت و حریم خصوصی کاربران در فضای مجازی در معرض خطر و سوء استفاده قرار می گیرد. در این مقاله سعی بر آن است تا با رویکردی حقوقی و جامعه شناختی، تهدیدات و خطرات موجود در حوزه امنیت و حریم خصوصی افراد در فضای مجازی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد و هدف از نگارش این مقاله، تحلیل و بررسی آسیب های موجود در فضای مجازی و همچنین ارائه راهکارهای مناسب برای پیشگیری یا کاهش خطرات احتمالی و حفظ امنیت و حریم خصوصی کاربران در برابر تهدیدات موجود در فضای مجازی است.

فضای مجازی اگر چه سطح تعاملات ما را گسترده تر کرده است اما باعث دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر می شود. امروزه بیشتر افراد در فضای مجازی حضوری فعال دارند و و فضای مجاری نقش مهمی در زندگی این افراد ایفا می کند. همین باعث شده تا افراد سرگرم این محیط شوند و تمرکزی بر خانواده نداشته باشند. اگر چه این فضا تاثیرات فردی و اجتماعی زیادی بر افراد گذاشته اما آسیب هایی هم به همراه دارد که شما در خانواده به راحتی آن را مشاهده خواهید کرد. این تاثیرات منفی کارکرد خانواده را مختل خواهد کرد. فضای مجازی باعث شده تا خانواده ها دبکر روابطی گرم و صمیمانه با هم نداشته باشند.

وقتی همه سرگرم فضای مجازی هستند در واقع مهمترین عنصر تعامل و گفت و گو در خانواده از بین رفته و فرزندان هر روز از خانواده فاصله می گیرند و غرق در این فضا می شوند و آسیب های اینترنتی بیشتری به آنها وارد می شود. آسیب های این فضا زندگی زوج های جوان را هم با خطرات زیادی چون خیانت روبرو کرده است. اگر چه حذف کامل اینترنت و دور شدن از فضای مجاری کتر سختی است اما شما می توانید با مدیریت درست تنها زمان کمی را به سرگرمی در این فضا اختصاص دهید. آسیب های وارد شده فردی و اجتماعی هستند و کل خانواده را درگیر خواهد کرد.

مزیت استفاده از فضای مجازی زیاد است به شرطی که شما درست از آن استفاده کنید. برخی کارها امروزه در همین فضا رونق گرفته اند و بیشتر کسب و کارها از این طریق به رشد و پیشرفت خوبی رسیده اند. این فضا مانند یک تیغ دو لب بوده که هم مضر است و هم مفید. اگر شما هم در ای حوزه دچار مشکل هستید و مدام از خانواده فاصله می گیرید می توانید به کمک یک روانشناس و راهکارهایی که او در اختیار شما قرار می دهد به راحتی این مشکل را برطرف و آسیب را تا حد زیادی کاهش دهید.

در دنیای امروز، فضای مجازی به عنوان یکی از اصلی­ ترین بخش­های زندگی ما شناخته می­شود. با این حال، استفاده نادرست از فضای مجازی می­ تواند آسیب­ های جدی برای خانواده ­ها به همراه داشته باشد و باعث افزایش اعتیاد به شبکه­ های اجتماعی، کاهش ارتباطات خانوادگی و افزایش جرایم رایانه­ای ­شود. اگر شما هم در این حوزه دچار مشکل هستید پس ادامه این مطلب را بخوانید.

در دنیای امروز، فضای مجازی به عنوان یکی از اصلی ترین بخشهای زندگی ما شناخته میشود. با این حال، استفاده نادرست از فضای مجازی میتواند آسیب های جدی برای خانوادهها به همراه داشته باشد و باعث افزایش اعتیاد به شبکه های اجتماعی، کاهش ارتباطات خانوادگی و افزایش جرایم رایانهای شود. اگر شما هم در این حوزه دچار مشکل هستید و مدام از خانواده فاصله می‌گیرید، می‌توانید با مراجعه به یک مرکز مشاوره خانواده و راهکارهایی که مشاور خانواده در اختیار شما قرار می‌دهد به راحتی این مشکل را برطرف و آسیب را تا حد زیادی کاهش دهید. در این مقاله به بررسی آسیبهای فضای مجازی برخانواده و راهکارهای مقابله با آن خواهیم پرداخت.

معرفی مهمترین آسیب های فضای مجازی بر خانواده:

همان‌طور که در بالا اشاره کردیم فضای مجازی همان‌قدر که مفید است اگر به درستی استفاده نشود می‌تواند مضرات زیادی هم برای انسان به همراه داشته باشد. چرخ زدن و سرگرم شدن در فضای مجازی دربیشتر مواقع غیر قابل کنترل بوده و اگر والدین نتوانند نظارتی روی این موضوع داشته باشد کم کم فاصله فرزندان از آن‌ها بیشتر می‌شود. والدین الگوی اول فرزندان هستند زمانی که آنها به خاطر فعالیت زیاد در این فضا از فرزندان غافل می‌شوند فرزندان هم این رفتار را یاد می‌گیرند. در این زمان سردی و فاصله بین اعضای خانواده حکم فرما شده و نارضایتی افراد را به همراه دارد.

همانطور که در بالا اشاره کردیم فضای مجازی همانقدر که مفید است اگر به درستی استفاده نشود می تواند مضرات زیادی هم برای انسان به همراه داشته باشد. این آسیب ها عبارتند از:

عدم نظارت والدین و دوری اعضای خانواده از یکدیگر

چرخ زدن و سرگرم شدن در فضای مجازی دربیشتر مواقع غیر قابل کنترل بده و اگر والدین نتوانند نظارتی روی ابن موضوع داشته باشد کم کم فاصله فرزندان از آنها بیشتر می شود. والدین الگوی اول فرزندان هستند هستند زمانی که آنها به خاطر فعالیت زیاد در این فضا از فرزندان غافل می شوند فرزندان هم این رفتار را یاد می گیرند. در این زمان سردی و فاصله بین اعضای خانواده حکم فرما شده و نارضایتی افراد را به همراه دارد.

جذب شدن به ارزش های بیگانه و عدم بلوغ

اینترنت بستری گسترده بوده که در آن افراد می توانند تعاملاتی گسترده و وسیع داشته باشند از این رو افراد حذف ارزش های بیگانه می شوند و مصرف گرایی و روابط آزاد و تنوع طلبی و … در افراد رواج پیدا می کند. این ارزش ها بیشتر از همه گروه نوجوان را به خود جذب می کنند. نوجوانان که هنوز هویت تثبیت شده ای ندارند توسط این ارزش ها سردرگم خواهند شد.

آسیب های جسمانی

استفاده زیاد از فضای مجازی آسیب های جسمانی زیادی را به همراه دارد. قطعا یک جا نشستن و ستون فقرات فشار زیادی وارد می کند و پایین نگه داشتن سر برای مدت طولانی به گردن و ستون فقرات آسیب های جدی را وارد می کند. این بیماری روز به روز هم بیشتر می شود. نگاه کردن زیاد در گوشی و تبلت خصوصا در شب مشکلات بینایی را برای انسان به همراه دارد و باعث شب کوری و ضعیف شدن چشم هم می شود. وقتی فعالیتی ندارید و مدام در حال  خوردن و کار با فضای مجازی هستید کم کم وزن شما بیشتر خواهد شد و چاقی عوارض زیادی چون دیابت و چربی خون برای شما به همراه دارد. زمانی که گوشی را برای تایم طولانی در دست می گیرید پوست دست ملتهب شده و انگشتان و تاندون ها خسته و به مرور زمان ضعیف می شوند. این مشکلات  جسمانی روز به روز بیشتر می شوند و سلامت شما را تهدید می کنند.

آسیب روانی

در کنار آسیب های جسمانی فضای مجازی آسیب های روحی و روانی هم به همراه دارد. در خانه ماندن و کار زیاد با گوشی افسردگی را به همراه دارد. در این زمان شما مدام خود را با دیگران مقایسه می کنید و از زن کی خود ناراضی خواهید بود. استرس و اضطراب شما زیاد می شود که از نظر جسمی هم سلامت شما را به خطر می اندازد. اعتیاد به اینترنت در کودکان و نوجوانان زیاد بوده و آنها در اینترنت پرخاشگری و رفتار نادرست را یاد می گیرند. اعتیاد به نفس کاذب و خود شیفتگی از دیگر آسیب های روحی استفاده ازفضای مجازی است‌. وقتی سرگرم فضای مجازی می شوید تایم خواب شما به هم میریزد و بی خوابی بدن شما را مختل خواهد کرد.

فحشا و سو استفاده جنسی و خیانت اینترنتی

فضای مجازی یک فضای کاملا آزاد بوده که هر چیزی در آن رد و بدل می شود به همین دلیل کودکان و نوجوانان بیشتر از هر چیزی در معرض آسیب هستند. فحشا و سو استفاده جنسی و خیانت مهمترین این آسیب ها است. دیدن محتواهای بد فرد ره تحریک کرده و او را به انجام کارهای نادرست ترغیب می کند. زوجین های جوان بیشتر از هر کسی درگیر این آسیب می شوند و خیانت زندگی آنها را تهدید می کند.

همین الان آزمون دانش عشق رو بزن و ببین چقدر بلدی

این یک مسابقه زمان دار است. در هر سوال 20 ثانیه به شما داده می شود. حاضری?

 

اعتیاد اینترنتی و انزوا طلبی

سرگرمی بیش از حد با فضای مجازی افراد را معتاد به اینترنت کرده و انزوا طلبی و افسردگی آنها را به همراه دارد. وابستگی به فضای مجازی باعث شده تا افراد نتوانند تایم آزاد در روز داسته باشند که در این صورت زندگی عادی آنها مختل خواهد شد. آنها کم کم از اجتماع فاصله می گیرند و به سمت گوشه گیری و افسردگی می روند.

 

علائم اعتیاد به فضای مجازی

بررسی این نشانه‌ها در رفتارتان به شما کمک می‌کند که زمان تغییر رفتار و دریافت کمک از سوی مشاور خانواده برای ترک اعتیاد به فضای مجازی را بشناسید:

وقتی نمی توانید شبکه های اجتماعی را چک کنید، احساس اضطراب، تحریک پذیری و خشم می‌کنید.

برای چک کردن پیام‌ها و نوتیفیکشن‌ها، گفتگوی خود را قطع می‌کنید.

در مورد زمان آنلاین بودن خود دروغ می‌گویید.

از خانواده و دوستان دوری می‌کنید و زمان بیشتری را در فضای آنلاین صرف می‌کنید.

علاقه خود را به سایر فعالیت‌ها و ارتباطات حضوری از دست داده‌اید.

از مدرسه و کار غافل می‌شوید تا به شبکه‌های اجتماعی برسید.

در زندگی شخصی و عاطفی خود دچار مشکل شده‌اید.

احساس می‌کنید که در زندگی چیزی کم دارید.

 

آسیب ها و مزایای فضای مجازی برای کودکان

والدین عزیز همیشه در تکنولوژی و فضای مجازی بروز باشید و چندین پله از فرزند خود جلوتر حرکت کنید. همیشه برای کودک خود وقت کافی بگذارید و با او صحبت کنید تا احساس تنهایی نکند و به فضای مجازی و دوستی های آنلاین اعتماد نکند.

بحث بر سر فضای مجازی، مزایا و آسیب های آن همیشه داغ بوده و بسیاری از کارشناسان معتقدند که کودکان به شدت تحت تاثیر فضای مجازی هستند. در این بین والدین نیز نگرانی های خاص خود را در این زمینه داشته و همواره در جست وجوی پاسخ به این سوال هستند که آیا می توان اثرات فضای مجازی بر کودکان را کاهش داد؟

در این مقاله نگاهی گذرا به آسیب های فضای مجازی بر کودکان صورت گرفته و مروری بر مزایای فضای مجازی برای این رده سنی می شود.

الف- آسیب های فضای مجازی برای کودکان

1- ممکن است حاوی مطالب غیر اخلاقی و نامناسبی باشد زیرا فضای مجازی محیطی باز است و بهتر است کودکان با اجازه و یا حضور والدین از آن استفاده کنند.

2- خیال بافی و رفتار پرخاشگرانه: کودکی که زیاد در فضای مجازی وقت می گذارند ممکن است به مرور زمان مرز بین خیال و واقعیت را گم کند. چنین کودکی از آسیب های اجتماعی فضای مجازی مصون نیست؛ آسیب هایی مثل تمایل به رفتارهای پرخاشگرانه و بی اعتنایی نسبت به درد و رنج دیگران.

3- روحیه خشن و عصبانی: ممکن است در فضای مجازی کودک بازی هایی خشن انجام دهد. بازی هایی که محتوای آن ها جنگی و کشتن دیگران است که این بازی ها کودک را خشن می کند و دوست دارد که این بازی ها را در واقعیت نیز اجرا کند.

4- تقلید نادرست از شخصیت های مجازی: کودک خود را با شخصیت های موفق آشنا کنید نه شخصیت هایی که الگوی مناسبی برای فرزندتان نیستند.

5- اعتیاد به اینترنت: یکی دیگر از دلایلی که موجب می شود معایب اینترنت پررنگ شود، اعتیاد کاربران بخصوص کودکان و نوجوانان است چرا که آن ها از عوارض و معایب استفاده بیش از اندازه از اینترنت آگاه نیستند و ممکن است با اعتیاد به اینترنت، سلامتی جسمی و روحی خود را به مخاطره بیاندازند. زمان استفاده از فضای مجازی را برای کودکان محدود کنید.

6- شبکه های اجتماعی: کودک شما که هنوز مدرسه هم نرفته است و یا تازه رفته است لزومی ندارد در شبکه های اجتماعی فعالیت کند. می توانید بازی های آموزشی و کار با نرم افزار های مختلف گوشی را می توانید جایگزین شبکه های اجتماعی کنید.

7- امکان دسترسی به اطلاعات شخصی و مالی والدین: همواره گزارش های بسیاری در فضای مجازی منتشر می شود که نشان می دهد کودکان بدون علم اطلاعات و امنیت سایبری، ممکن است به درخواست و ایمیل هکرها و مجرمان سایبری پاسخ داده و اطلاعات مالی، کارت های بانکی و داده های شخصی والدین خود را دو دستی تقدیم آن ها کنند.

8- آسیب های سلامت جسمانی: کم تحرکی، اختلال های حرکتی، خستگی چشم، چاقی و اضافه وزن از جمله آسیب هایی اند که سلامت جسمانی کودکانی را که زیاد با دستگاه های دیجیتالی و فضای مجازی سروکار دارند تهدید می کنند.

9- مخاطرات جنسی یا زورگویی سایبری: در این شیوه در حالی که یک کودک لزوما در معرض خطر فیزیکی نیست، اما ایمیل، چت یا پیام های متنی دریافت می کند که باعث می شود احساس خجالت، ناراحتی، افسردگی یا ترس شدید در او ایجاد شود. قلدری ها می تواند به عزت نفس کودک آسیب برساند و سلامت روانی آن ها را تهدید کند. شامل قرار گرفتن در معرض تبلیغات و بازاریابی بسیار هدفمند با سواستفاده از کودکان و نقض داده ها، مانند فروش داده های شخصی آن ها به سازمان های دیگر می شود.

ب- مزایای فضای مجازی برای کودکان

سرگرمی و بازی های مناسب

جنبه آموزشی برای مثال یادگیری زبان انگلیسی

دسترسی رایگان و نامحدود به اطلاعات

پیشرفت تحصیلی و ویدیو های اساتید مختلف

آموزش صحیح ارتباط مجازی با دیگران

طرز صحیح کار با نرم افزار های مختلف و پیشرفته را یاد می گیرند.

جمع بندی

والدین گرامی فراموش نکنید آگاهی شرط اول امنیت است. همیشه در تکنولوژی و فضای مجازی بروز باشید و چندین پله از فرزند خود جلوتر باشید. از مشاور نیز می توانید در این موارد برای کنترل بهتر وضعیت کمک بگیرید. همیشه برای کودک خود وقت کافی بگذارید و با او صحبت کنید تا احساس تنهایی نکند و به فضای مجازی و دوستی های آنلاین اعتماد نکند. تجربه های واقعی بسیار بهتر از مجازی هستند پس با کار های خلاقانه او را از رویا پردازی دور کنید. با او مهربان باشید و او را دعوا و تنبیه نکنید تا اگر مشکلی برایش پیش آمد اولین نفر به شما بگوید.

 

 

چگونه آسیب های فضای مجازی را کاهش دهیم؟

راهکارهایی برای کاهش آسیب فضای مجازی

نوتیفیکشن‌های خود را مدیریت کنید

اگر قرار باشد تمام روز از سمت اپلیکیشن‌های مختلف برای شما نوتیفیکشن بیاید، وسوسه می‌شوید که چک کنید چه خبر است. به همین دلیل، بسیار اهمیت دارد که در اولین گام نوتیفیکشن تمام اپلیکیشن‌های خود را غیرفعال کنید. بدین ترتیب، به جای اینکه تلفن همراه شما را به سمت خود بکشد، این شما هستید که هر زمان مایل باشید آن را بررسی می‌کنید.

بعضی پست‌ها را اول ببینید

در برخی از اپلیکیشن‌ها تنظیماتی وجود دارد که می‌توانید ترتیب نشان دادن پست‌ها را تعیین کنید. برای مثال، می‌توانید برخی از مخاطبان را به عنوان دوست صمیمی تعیین کنید تا پست‌های آنان را قبل از دیگران ببینید. به علاوه، می‌توانید نوتیفیکیشن برخی از مخاطبان مهم (برای مسائل کاری و دیگر امور ضروری) را روشن کنید. بدین ترتیب، در وقت و زمانتان صرفه جویی می‌شود.

قبل از ورود به فضای مجازی تمام کارهای روز را انجام دهید

هر کس در طول روز وظایف مشخص و برنامه دقیقی باید داشته باشد. با برنامه‌ریزی صحیح مشخص می‌شود که چه کارهایی باید انجام دهید و چه موقع وقت آزاد برای چک کردن فضای مجازی دارید. در برنامه روزانه خود، ارتباط با خانواده و همسر را نیز فراموش نکنید.

سرگرمی‌های جدید پیدا کنید

شما به فضای مجازی اعتیاد پیدا کرده‌اید، چرا که در زندگی شخصی خود چیزی جالب‌تر و مفرح تر از آن نیافته اید. هر روز به این فکر کنید که امروز با همسرم چه تفریحی داشته باشیم؟ امروز چه کار جذاب/بازی جدیدی انجام دهیم؟ امروز چه بازی/فعالیتی را انجام دهیم؟ بدین ترتیب، ضمن جدا شدن از فضای مجازی و یافتن هدف های واقعی، با ایجاد تجربه مشترک ارتباط خود را با همسرتان و اعضای خانواده بهبود می‌بخشید.

زمان آنلاین بودن خود را محدود کنید

با استفاده از برخی نرم افزارها زمان استفاده از فضای مجازی و به طور کلی تلفن همراه را محدود کنید. این اپلیکیشن‌ها متوسط زمان استفاده از اینترنت را در طول هفته به شما نشان می‌دهد و بدین ترتیب می‌توانند از تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر خانواده و سرد شدن روابط شما جلوگیری کنند. به علاوه، می‌توانید به نحوی آن را تنظیم کنید که تنها ساعت خاصی بتوانید به اینترنت دسترسی پیدا کنید. برخی از این نرم افزارها نیز با استفاده از رمزهای سنگین و متعدد امکان استفاده از تلفن همراه را تا زمان مشخصی از شما سلب می‌کنند. اپلیکیشن break free، apdetox، instant، و quality time به شما این امکان را می‌دهند که کنترل بیشتری روی زمان استفاده از اینترنت داشته باشید.

الگودهی مثبت و ارائه جایگزین

وقتی از دیگران الگوبرداری می‌کنید در واقع پیرو راه آنها می‌شوید. برای اینکه بتوانید استفاده درستی از فضای مجازی داشته باشید و آسیب‌های مربوط به آن را تا حد زیادی کاهش دهید آموزش‌هایی از طریق الگودهی انجام می‌شود که یک آموزش غیر مستقیم است. در این زمان والدین بهترین الگو هستند که می توانند به فرزند خود یاد دهند چگونه زمان را برای استفاده از فضای مجاری مدیریت کند.

گفت‌وگو و برنامه ریزی

بهترین روش برای اصلاح رفتار در نوجوانان وابسته به اینترنت و فضای مجازی گفت‌وگو با آن‌ها است‌. وقتی رفتاری درست با آن‌ها داشته باشید می‌توانید تأثیر گذار باشید و فرزند خود را به استفاده درست از فضای مجازی دعوت کنید. اگر فرزند شما به واسطه استفاده بیش از حد از فضای مجازی دچار افت تحصیلی شده تکنیک‌های برنامه‌ریزی را به او آموزش دهید.

استفاده مؤثر از اینترنت و افزایش سواد رسانه‌ای

فرزند خود را تشویق کنید تا چیزهای مفید را از اینترنت یاد بگیرد و همیشه به دنبال آموزش باشد. بهتر است استفاده فرزند خود را کنترل کنید.

مراجعه به یک متخصص در حوزه مشاوره فردی

گاهی آسیبهای وارده از فضای مجازی به قدری زیاد است که والدین نمی توانند کمکی کنند و نیاز به یک متخصص و دریافت مشاوره فردی دارند تا بتوانند عملکرد بهتری در مقابل این موضوع داشته باشند.

 

رفتار مناسب والدین از نظر یک متخصص در حوزه مشاوره خانواده

اگر می‌خواهید از تأثیر شبکه‌های اجتماعی بر خانواده خود جلوگیری کنید، باید تلفن خود را کنار بگذارید و کمی بیشتر وارد دنیای واقعی شوید. این کار برای کسی که مدت زیادی گرفتار اعتیاد به فضای مجازی بوده ساده نیست، اما ممکن است. هم‌چنین می‌توانید از فضای مجازی برای بهبود روابط خانواده استفاده کرد. زمان بازی، ارتباط آسان و دیدن فیلم خانوادگی تنها چند مورد از راه هایی است که خانواده ها می‌توانند از فناوری برای تأثیر مثبت استفاده کنند. فکر کردن به دسترسی نوجوانان و نوجوانان خود به اینترنت با محتوای بسیار خطرناک می‌تواند ترسناک باشد. اما اگر با دانش‌آموزان خود در مورد خطرات رسانه‌های اجتماعی گفتگوهای باز و صادقانه داشته باشید و به عنوان یک خانواده از آن استفاده کنید، می‌توانید به حفظ امنیت دانش‌آموزان خود کمک کنید.

مشارکت با اعضای خانواده در شبکه های مجازی

مشارکت در شبکه های اجتماعی با خانواده می‌تواند مزایای مثبت زیادی داشته باشد. این در مورد نشان دادن جنبه مثبت شبکه مجازی به بچه ها است، مانند اینکه بتوانند در مورد سیاست بیاموزند، جایی که می‌توانند یاد بگیرند که رهبران سیاسی چه چیزی را مطرح می‌کنند یا باهم در مورد تاریخ و ادبیات، جستجو کنید.آشنایی زودهنگام با این جنبه‌های مثبت رسانه‌های اجتماعی به بچه ها کمک می‌کند تا زمانی که شروع به ساختن پروفایل‌های اجتماعی خود می‌کنند، بیشتر در مورد جایی که می‌خواهند وقت بگذارند، بیاموزند.

با همدیگر تولید محتوا کنید

از محتوای رسانه‌های اجتماعی می‌توان برای ایجاد ارتباط منحصر به فرد بین والدین و فرزندان استفاده کرد. در حالی که مردم به سرعت به تأثیرات منفی رسانه های اجتماعی بر خانواده ها اشاره می‌کنند، چیزهای خوبی نیز وجود دارد برای مثال اقدام به ایجاد محتوا در فضای مجازی با اعضای خانواده کنید.ایجاد محتوا یک راه عالی برای همکاری با یکدیگر است. اشتراک‌گذاری پست‌ها با اعضای خانواده برای گذراندن وقت با یکدیگر خوب است و پیوند خانواده را تقویت می کند و منبع خوبی برای سرگرمی فراهم می‌کند. به علاوه، این برای والدین مفید است زیرا اعتماد را تقویت می‌کند. استفاده از رسانه های اجتماعی می تواند به کشف درس‌های ارزشمندی منجر شود. یا کسی باشید که آن ارزش‌ها را با دیگران به اشتراک می‌گذارد. این بدان معناست که شما می‌توانید یک خانواده تأثیرگذار باشید که شیوه های مثبت و درس‌های زندگی را برای بینندگان خود ترویج می کند.

استفاده از فضای مجازی برای درک بهتر اعضای خانواده

خوبی رسانه های اجتماعی این است که می‌توان آن را تصویری از شخصیت یک فرد در نظر گرفت. به عبارت دیگر، علاقه‌مندی‌ها، دوست نداشتن‌ها، نظرات، سرگرمی‌ها، عادات یک فرد را نشان می‌دهد. این بسیار مفید است زیرا به ما کمک می‌کند تا درک بهتری از کارهایی که سایر اعضای خانواده دوست دارند انجام دهند یا درباره آن صحبت کنند، داشته باشیم. اگر در برقراری ارتباط مشکل دارید، این امر به ویژه مهم است، می‌توانید به این علایق تکیه کنید تا در مورد چیزی صحبت کنید. اکثر پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی دارای ویژگی خاطرات هستند که برای کمک به یادآوری لحظات مهم از طریق کلاژهای ویدئویی، تصاویر، پست‌ها و غیره بسیار مفید است. از آن‌جایی که هر سال در سالگردهایی مانند تولد ظاهر می‌شوند، به حفظ نوستالژی و رویدادهای مهم خانوادگی کمک می‌کند.

کاربردهای جایگزین برای فناوری پیدا کنید

از یک فیلم آموزشی برای یک فعالیت خانوادگی استفاده کنید. امروزه ما تعداد زیادی ویدئوی آموزشی را تماشا می‌کنیم. چرا از آموزش تصویری نحوه پخت کیک یا پیتزا به عنوان یک فعالیت خانوادگی استفاده نمی‌کنید؟ همه نقشی برای بازی خواهند داشت، حتی کوچکترها، و مطمئناً شام خانوادگی بسیار سرگرم کننده خواهد بود. یک فیلم کوتاه یا یک صحنه فیلمبرداری کنید از فیلم خانوادگی مورد علاقه خود یک فیلم کوتاه یا طرح بسازید. بچه‌ها می‌توانند شخصیت‌های مورد علاقه‌شان را بازی کنند و بچه‌های بزرگتر و بزرگسالان می‌توانند کارگردانی و تدوین را انجام دهند. این یک پروژه خانوادگی خوب خواهد بود و چیزی است که می‌توانید سال‌ها با هم تماشا کنید.

 

تماس‌های ویدیویی و پیام‌های گروهی را با اعضای خانواده شروع کنید

تعاملات چهره‌به‌چهره بسیار مهم است، به خصوص برای بچه‌های در حال رشد شما. این می‌تواند بر سطح اعتماد به نفس آن‌ها و نحوه تعامل آن‌ها با افراد دیگر تأثیر بگذارد. بنابراین تا حد امکان، به جای ارسال پیام فوری، یک تماس ویدیویی انجام دهید. دیدن شما بر روی صفحه و شنیدن صدای شما همانند خواندن یک چت یا پیام فوری مهم است. داشتن یک برنامه چت گروهی خانواده می‌تواند باعث شود همه اعضای خانواده احساس مشارکت کنند. همه خانواده‌ها یک فرد درون گرا دارند. با این حال، حتی اگر به سختی در چت مشارکت داشته باشند، به این معنی نیست که علاقه‌ای ندارند. آن‌ها هنوز هم می‌توانند احساس کنند که در خانواده نقش دارند. این می‌تواند ارزش‌های خانواده را به طرز بی‌اندازه‌ای بهبود بخشد، زیرا هیچ‌کس احساس نادیده گرفته شدن نمی‌کند.

با هم فیلم تماشا کنید

از نظر متخصصین مشاوره خانواده یکی از راه‌های درست استفاده خانواده از فضای مجازی دانلود و تماشای فیلم با یکدیگر است. خانواده‌ها می‌توانند مجموعه کاملی از برنامه‌های مختلف را دانلود کنند که خانواده می‌توانند با هم در آنها شرکت کنند. برنامه‌هایی برای یادگیری حقایق سرگرم‌کننده درباره تاریخ جهان و ادبیات و برنامه‌هایی وجود دارند که می‌توانند تمرین‌های سالم برای خانواده را آموزش دهند. همچنین بازی‌های تعاملی وجود دارد که خانواده می‌توانند از آن استفاده کنند. همچنین می‌توان از یک برنامه برای یادگیری چیزهای جدید مثل یک زبان جدید استفاده کرد.

سخن آخر

به طور کلی فضای مجازی میتواند بر خانوادهها تأثیرات منفی داشته باشد و به سلامت روان خانواده آسیب بزند و اعضای خانواده را از هم دور کند. برای مقابله با آسیبهای فضای مجازی بر خانواده تعامل خانوادگی فعال و سالم و آموزش فرزندان میتواند به شما کمک کند. اگر در این راستا دچار مشکل هستید، می‌توانید از خدمات تخصصی کلینیک روانشناسی نیک مایند استفاده کنید. متخصصین مشاوره فردی و مشاوره خانواده نیک مایند با بیش از هزار تجربه درمانی موفق در زمینه مشاوره خانواده به صورت حضوری و آنلاین آماده خدمت‌رسانی به شماست. کافی است با آن‌ها تماس بگیرید و از خدمات مشاوره حضوری یا آنلاین آن‌ها بهره مند شوید.

 

 

روانشناسان همیشه راهکارهای خوبی برای استفاده درست از اینترنت و فضای مجازی دارند. این تکنیک ها عبارتند از:

الگودهی مثبت و ارائه جایگزین

وقتی از دیگران الگوبرداری می کنید در واقع پیرو راه آنها می شوید. برای اینکه بتوانید استفاده درستی از فضای مجازی داشته باشید و آسیب های مربوط به آن ره تا حد زیادی کاهش دهید آموزش هایی از طریق الگودهی انجام می شود که یک آموزش غیر مستقیم است. در این زمان والدین بهترین الگو هستند که می توانند به فرزند خود یاد دهند چگونه زمان زا برای استفاده از فضای مجاری مدیریت کند.

گفت و گو و برنامه ریزی

بهترین روش برای اصلاح رفتار در نوجوانان وابسته به اینترنت و فضای مجازی گفت و گو با آنها است‌. وقتی رفتاری درست با آنها داشته باشید می توانید تاثیر گذار باشید و فرزند خود را به استفاده درست از فضای مجازی دعوت کنید. اگر فرزند شما به واسطه استفاده بیش از حد از فضای مجازی دچار افت تحصیلی شده تکنیک های برنامه ریزی را به او آموزش دهید.

استفاده موثر از اینترنت و افزایش سواد رسانه ای

فرزند خود را تشویق کنید تا چیزهای مفید را از اینترنت یاد بگیرد و همیشع به دنبال آموزش باشد. بهتر است استفاده فرزند خود را کنترل کنید.

مراجعه به متخصص

گاهی آسیب های وارده از فضای مجازی به قدری زیاد است که والدین نمی توانند کمکی کنند و نیاز به ی‌ک متخصص دارند.

تنبیه چیست ؟

تَنبیه، جَزا، مُجازات یا کِیفَر در لغت به معنی بیاگاهانیدن، بیدار گردانیدن، واقف کردن بر چیزی، و در روان‌شناسی، به هر گونه محرک بیزارکننده‌ای گفته می‌شود که در کاهش نیروی (یا احتمال وقوع) پاسخ برابر با آن، اثر فوری اما موقتی داشته باشد.تنبیه تحریکی است که به خاطر انجام رفتاری خاص، از طرف ارگانیسم دریافت می‌شود و عاملی برای متوقف ساختن یا جلوگیری از بروز آن پاسخ است.تنبیه در حقیقت اصطلاحی است که در شرطی سازی عملیاتی به هر تغییری که بعد از رفتاری رخ دهد که احتمال تکرار آن رفتار در آینده را کاهش می‌دهد، گفته می‌شود. در حالی که از تقویت کننده‌های مثبت و منفی برای افزایش رفتارها استفاده می‌شود، تنبیه بر کاهش یا حذف رفتارهای ناخواسته تمرکز دارد. توجه کنید که تنبیه یا مجازات اغلب با تقویت منفی اشتباه گرفته می‌شود. تفاوت آن‌ها در چیست؟ تقویت منفی در حقیقت احتمال وقوع یک رفتار را افزایش می‌دهد و مجازات احتمال وقوع یک رفتار را کاهش می‌دهد.

اصطلاح تنبیه را هنگامی می‌توان بهتر درک کرد که رابطهٔ آن را با اصطلاح پاداش در نظر گرفت. تنبیه از لحاظ تأثیری که بر فرد دارد، عیناً متضاد پاداش نیست. در حالی که پاداش، احتمال رخداد پاسخ بخصوصی را «به‌طور دائم» افزایش می‌دهد تنبیه تنها یک اثر «موقتی» بازدارنده در بروز پاسخ بخصوص دارد.

دیدگاه‌ها

بر پایه نظریّهٔ بی‌اف اسکینر، تنبیه، نمایشی از یک تقویت‌کنندهٔ منفی (یک محرک بیزارکننده) یا دور شدن از یک تقویت‌کنندهٔ مثبت است. «بنابراین مهم‌ترین اثر تنبیه، ایجاد شرایط بیزارکننده‌ای است که از آن دوری می‌شود…» اما اسکینر ادامه می‌دهد که تنبیه نمی‌تواند رفتار را برای همیشه نابود کند «اگر از تنبیه به‌طور مکرر خودداری شود تقویت‌کنندهٔ شرطی منفی به خاموشی می‌گراید. در این صورت رفتار ناسازگار کم‌کم تقویت می‌شود و رفتار تنبیه شده سرانجام پدیدار می‌شود… اگر تنبیه قطع شود ممکن است رفتار مورد نظر با همه نیرو ظاهر شود». روانشناسان اجتماعی این اصطلاح را در معنای وسیعی به صورت «تحمل عواقب ناخوشایند» (غیر از موارد بدون پاداش) برای یک عمل بکار می‌برند.[۵]

کیفر

کیفر یا مجازات به تحمیل عملی رنج‌آور بر شخصی دیگر گفته می‌شود که پیامد عمل آن شخص باشد. این واژه بیشتر به تنبیهات و جریمه‌هایی اشاره دارد که مقامات قضائی برای افرادی در نظر می‌گیرند که مقررات مهم جامعه را پایمال کرده‌اند، یعنی مرتکب جرم شده‌اند.

از انواع کیفر می‌توان به کیفرهای سلب‌کننده زندگی یعنی اعدام (مانند سنگسار و به صلیب کشیدن)، کیفرهای بدنی مانند تازیانه، کیفرهای سلب کننده آزادی مانند زندان، کیفرهای محدودکننده آزادی مانند تبعید، کیفرهای محروم‌کننده از حقوق مانند انواع محرومیت‌ها و ممنوعیت‌ها، کیفرهای مالی مانند جزای نقدی و مصادره اموال، کیفرهای سلب‌کننده آبرو مانند اعلام نام شخص در رسانه‌ها، و قصاص یعنی انجام جنایتی که شخص مرتکب شده بر خود او اشاره کرد

 

تفاوت تنبيه با مجازات

✔️ تنبیه یعنی آگاهی دادن وبرحذرکردن توأم باتلخ کامی

✔️ فرق تنبیه بامجازات دراین است که مجازات وکیفر دادن در برابر انجام جرم است وجرم یعنی عملی که توسط یک انسان عاقل وبالغ وبانقشه قبلی برای کسب سودشخصی انجام شود وبه جامعه آسیب بزند.

✔️ مافرزندانمان راتنبیه نمیکنیم؛ کیفر میدهیم ودرنقش قاضی ظاهرمیشویم درحالی که کودکان ما جرمی انجام نمیدهند با اون تعریفی که ازجرم ارایه شد.

✔️ کتک زدن؛زندانی کردن ونظیرآن کیفر است نه تنبیه

✔️ تربیت ایمن سازی جاده رشد است. تربیت همان تابلوها وعلامتهای جاده است؛ باید علامت ها وجهت آن را بدانیم وگرنه تربیتمان بیهوده است.

✔️ خشونت تربیت راتخریب میکند کودک راتخریب میکند والدین راتخریب میکنند ایجاد ترس واجبار میکند که با شأن و فطرت انسان سازگاری ندارد ومانع رشد است.

✔️ تربیت با احترام ومسوولیت درکودک ایجاداقتدارمیکند

✔️ اگربا احترام ومسوولیت تنبیه وتربیت کنیم کودک درون کنترل یاخود کنترل میشود یعنی ازترس نیست که خودداری میکند بلکه با اختیارخودش کارهای ضدارزش نمیکند.

 

انواع تنبیه

روانشناسی که برای اولین بار شرط بندی عمل را توصیف کرد، دو نوع مختلف محرک بیزاری را شناسایی کرد که می‌تواند به عنوان تنبیه یا مجازات مورد استفاده قرار بگیرد.

  • تنبیه مثبت : این نوع مجازات به عنوان مجازات با اعمال نیز شناخته می‌شود. تنبیه مثبت شامل ارائه محرکی منفور بعد از وقوع رفتاری است. به عنوان مثال وقتی یک دانش آموز در بین کلاس خارج از نوبت صحبت می‌کند، معلم ممکن است کودک را به دلیل قطع صحبت سرزنش کند.
  • تنبیه منفی : این نوع مجازات به مجازات با حذف نیز معروف است. تنبیه منفی شامل برداشتن محرک مطلوب بعد از وقوع رفتاری است. به عنوان مثال هنگامی که دانش آموز از مثال قبلی خارج از نوبت خود صحبت می‌کند، معلم بلافاصله به کودک می‌گوید که به دلیل رفتار خود مجبور به ترک کلاس خواهد شد.

ممکن است با خود فکر کنید، چگونه می‌شود مجازات مثبت باشد؟ خیلی از افراد مجازات را دوست ندارند. درست است؟ در حقیقت قطع ارتباط در درک این مفهوم از کاربرد کلمه مثبت ناشی می‌شود. ما به طور کلی از اصطلاح مثبت برای اشاره به چیزهایی که ذاتاً خوب هستند، چیزهایی که زندگی آور هستند و چیزهایی که باعث رونق و شکوفایی می‌شوند استفاده می‌کنیم. مفهوم تنبیه مثبت از دوره‌ای متفاوت و دیدگاه بسیار متفاوتی در روانشناسی ناشی می‌شود. در حقیقت از دهه ۱۹۳۰ و رفتارگرایی صحبت می‌کنیم.

تنبیه مثبت چیست؟

تنبیه

تنبیه مثبت در حقیقت یکی از چهار روش برای اصلاح رفتار مطابق با نظریه شرطی سازی عملگر است. این ۴ نوع عبارتند از:

  • تنبیه مثبت
  • تقویت مثبت
  • تنبیه منفی
  • تقویت منفی

این روش‌ها بر اساس دو عامل دسته بندی می‌شوند:

  • یا در تلاش برای تشویق (تقویت) یا دلسرد کردن ( تنبیه ) رفتار باشید.
  • این که آیا شما چیزی را برای تاثیرگذاری بر رفتار (مثبت) اضافه می‌کنید یا چیزی را برای تاثیرگذاری بر رفتار (منفی) می‌برید.

اگرچه درک مثبت به عنوان رفتارهای دلسرد کننده و منفی به عنوان رفتارهای تشویقی ممکن است دشوار باشد؛ اما درک این نکته آسان است که وقتی صحبت از شرطی شدن عمل می‌شود، از اصطلاحات مثبت و منفی استفاده نمی‌شود به روشی که معمولاً در مورد آن‌ها فکر می‌کنیم. در این تئوری مثبت لزوماً به معنای خوب نیست و همچنین منفی لزوماً به معنای بد نیست.

تنبیه مثبت در مقابل تقویت منفی

تنبیه مثبت تلاشی برای تاثیرگذاری بر رفتار با افزودن چیزی ناخوشایند است، در حالی که تقویت منفی تلاش برای تاثیر بر رفتار با برداشتن چیزی ناخوشایند است. هر دو روش برای تاثیرگذاری بر رفتار به کار رفته است، اما به نظر می‌رسد که تنبیه مثبت یک رفتار بد را حذف یا کاهش می‌دهد در حالی که تقویت منفی به دنبال تشویق یا افزایش یک رفتار خوب است. به عنوان مثال با کلک زدن کودک در هنگام خشم و عصبانیت می‌توانید نمونه‌ای از تنبیه مثبت را تجربه کنید. از طرف دیگر حذف محدودیت‌ها از کودک در هنگام پیروی از قوانین نمونه‌ای از تقویت منفی استفاده کرده‌اید. در حقیقت چیزی ناخوشایند (مجموعه‌ای از محدودیت‌ها) برای تشویق رفتار خوب کودک (پیروی از قوانین) برداشته می‌شود.

 

 

تفاوت تقویت کننده منفی و تنبیه چیست؟

تاکنون باید کاملا با تفاوت تقویت‌کننده‌ی منفی و تنبیه آشنا شده‌باشید اما چون معمولا با هم اشتباه گرفته می‌شوند، محض یادآوری دوباره توضیحشان می‌دهیم. فرق تقویت منفی و تنبیه این است که در تقویت منفی، قرار است احتمال رخ‌دادن رفتار با حذف محرک خوشایند افزایش یابد، اما در تنبیه -چه با حذف محرک خوشایند و چه با ارائه‌ی محرک ناخوشایند- احتمال رخ‌دادن رفتار کاهش می‌یابد. مثال برای تقویت منفی و تنبیه، غیر از آن‌چه در متن گفتیم، چه چیزی به نظرتان می‌رسد؟

حالا که با مصداق و مثال‌هایی برای هرکدام آشنا شدید، بهتر است بدانید که معمولا تنبیه‌ها و تقویت‌ها در دنیای واقعی باهم پیچیده و گره‌خورده هستند و خط برش مشخصی ندارند. استفاده از ترکیبی از آن‌ها در موقعیت‌های مختلف، می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. همچنین جالب است بدانید که این تقویت و تنبیه‌ها لازم نیست همیشه و الزاما برای خود فرد رخ دهد. یعنی اگر فرد صرفا مشاهده کند که شخص دیگری کار مطلوبی انجام می‌دهد و بابت آن تقویت یا تنبیه می‌شود، آن کار را یاد می‌گیرد و در موقعیت مشابه اگر آن تقویت برایش جذابیتی داشته و خواستار آن باشد، کار را انجام می‌دهد. به این نوع تقویت یا تنبیه می‌گویند تقویت و تنبیه جانشینی یا مشاهده‌ای.

 

 

۶ نمونه از تنبیه مثبت در عمل

تنبیه

روش‌های بیشتری برای استفاده از تنبیه مثبت برای تاثیرگذاری بر رفتار وجود دارد. این موارد شامل نمونه‌های زیر است:

  • به خاطر رفتار ناشایست او بر سر کودک فریاد بزنید.
  • هنگام رفتار نادرست آن‌ها را وادار به انجام کار ناخوشایندی بکنید.
  • کارها و مسئولیت‌های فرد را در صورت عدم رعایت قوانین اضافه کنید.
  • تنبیه ویژه برای دانش آموزانی که فراموش می‌کنند، کار اضافی خود را انجام دهند.
  • افزودن حساسیت زیاد برای کارکنانی که شخصی را در محل کار خود آزرده می‌کنند یا آزار می‌دهند.
  • اجرای قوانین و محدودیت‌های بیشتر برای جوانی که در ساعات منع رفت و آمد، تردد دارد.

همه این تنبیه‌ و مجازات‌ها لزوماً روش خوبی برای دلسرد کردن رفتار نیستند، اما نمونه‌هایی از مفهوم تنبیه مثبت هستند.

تنبیه منفی چیست؟

تنبیه منفی مفهوم مهمی در نظریه شرطی سازی عملیاتی است. در روانشناسی رفتاری هدف از تنبیه یا مجازات کاهش رفتارهای ناخواسته است. این مسئله شامل برداشتن یک چیز خوب یا مطلوب برای کاهش وقوع یک رفتار خاص است. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای به خاطر سپردن این مفهوم این است که توجه داشته باشید که از نظر رفتاری، مثبت به معنای افزودن چیزی است در حالی که منفی به معنای بردن چیزی است. به همین دلیل همانطور که قبلاً گفتیم تنبیه منفی اغلب به عنوان مجازات با حذف شناخته می‌شود.

نمونه‌هایی از تنبیه منفی

آیا می‌توانید نمونه‌هایی از تنبیه منفی را شناسایی کنید؟ مثال‌هایی مانند از دست دادن دسترسی به اسباب بازی، زمین‌گیر شدن و از دست دادن نشانه‌های پاداش همه از نشانه‌های تنبیه منفی است. در هر حالت باید بدونید که در اثر رفتار نامطلوب فرد، چیز خوبی از بین می‌رود. مثلاً:

  • پس از این که دو کودک بر سر این که چه کسی می‌تواند با یک اسباب بازی جدید بازی کند درگیر شوند، مادر به راحتی اسباب بازی را از هر دو کودک می‌گیرد.
  • یک دختر نوجوان یک ساعت بیشتر از زمان ممنوع الخروجی خود بیرون می‌ماند، بنابراین والدین او اجازه بیرون رفتن تا یک هفته را از او می‌گیرند.
  • یک پسر ۹ ساله بر سر دوستش در کلاس فریاد می‌زند بنابراین معلم از او جایزه‌هایش را می‌گیرد.

این مسئله دقیقاً برعکس تنبیه مثبت است و هنگامی که یک رفتار ناخواسته رخ داده است، چیز نامطلوبی اضافه می‌شود. به عنوان مثال زمانی که کودک بداخلاق می‌شود، او را برای ساعتی به اتاقش می‌فرستند. باید توجه کنید که هدف نهایی هر دو مجازات یکسان است: تغییر رفتار!

اثرات مثبت تنبیه

تنبیه مثبت

اگرچه تنبیه ذاتاً منفی به نظر می‌رسد اما لزوماً امری منفی نیست. در شرطی سازی عملی، مجازات صرفاً دلسرد کننده رفتار است. این کار مثل نشستن و صحبت کردن با کودک که چرا نباید دیگر رفتار بدی داشته باشد، خوب عمل می‌کند. بیاید تا باهم نتایج مثبت استفاده از مجازات را مرور کنیم:

  • به کودک اطلاع داده می‌شود که رفتار او قابل قبول نیست و اکنون می‌داند که در آینده چه رفتاری را نباید انجام دهد.
  • به کودک یک تنبیه منفی یا پیامد منفی داده می‌شود که به او می‌آموزد این رفتار او عواقبی دارد و امیدواریم که به او کمک کند تا این دو مسئله را با هم ارتباط دهد.
  • دلیل خوبی برای رفتار مناسب‌تر کودک در آینده به کودک داده می‌شود و در نهایت باید فرصتی برای انجام این کار به او داده شود.

اثرات منفی تنبیه

البته که تنبیه پیامدهای منفی هم دارد. برای همین در عصر حاضر کمی از آن دور شده‌ایم. پیامدهای منفی آن عبارتند از:

  • رفتار مجازات شده لزوماً فراموش نمی‌شود، فقط سرکوب می‌شود. به این معنی که ممکن است وقتی مجازات دیگر اجرا نشود، بازگردد.
  • این مسئله ممکن است باعث افزایش پرخاشگری و خشونت شود و به کودک بیاموزد که پرخاشگری روش خوبی برای حل مشکلات است.
  • این مسئله می‌تواند ترس‌هایی ایجاد کند که به موقعیت‌های دیگر تعمیم می‌یابد. (به عنوان مثال کودکی که به دلیل اخلال در کار تنبیه مثبت یا منفی می‌شود، ممکن است کنار کشیده شده و از موقعیت‌های اجتماعی ترسیده باشد.)
  • این مسئله همیشه کودک را به سمت رفتار مطلوبی راهنمایی نمی‌کند. مجازات فقط به کودک می‌گوید که چه کاری را نباید انجام دهد اما به او نمی‌گوید که در عوض باید چه کاری را انجام دهد.

در حالت ایده آل، کودک با مخلوط تنبیه مثبت یا منفی و تقویت در یک محیط سالم تربیت می‌شود. برای رفتار خوب پاداش می‌گیرد و برای رفتار بد اصلاح می‌شود. غالباً هر دو بخش حیاتی والدین هستند و هر کدام می‌توانند در تربیت فرزند خود مکمل دیگری باشند. به عنوان مثال تقویت ابزاری عالی برای تشویق رفتار خوب است اما به کودک هیچ بازخوردی درباره رفتار بد نمی‌دهد (گرچه گاهی اوقات رفتار بد به سادگی مخالف خوب است، مانند پایبندی به قانون منع رفت و آمد در مقابل شکستن قانون رفت و آمد). به همین ترتیب مجازات برای دلسرد کردن رفتار بد، خوب است؛ اما این نقص تاسف آور را دارد که به کودک چیزی نگویید که واقعاً کدام رفتار مطلوب است. البته این ایرادات در هر روش تا حد زیادی از بین می‌رود زمانی که والدین هر دو روش را به کار می‌گیرند و در مورد آنچه انتظار دارند ببینند و آنچه انتظار دارند از فرزندشان نبینند ارتباط برقرار کنند.

 

 

تکنیک های تنبیه موثر

تکنیک های تنبیه مثبت زیادی وجود دارد که شما می توانید در روش تعلیم و تربیت کودک خود از آن ها استفاده کنید.

خوب است که تنبیه همیشه متناسب با رفتار منفی باشد. اگر رفتار منفی جزئی باشد، ممکن است که یک سرزنش کافی باشد.

اما اگر رفتار منفی جدی باشد و مکرراً انجام گیرد، ممکن است لازم باشد تا تنبیه سخت تری برای جلوگیری از این رفتار تعیین گردد.

در ادامه برخی از روش های تنبیه معرفی شده اند:

1- سیستم علامت­گذاری (خوب ها و بدها):

سیستم علامت گذاری مشابه روشی است که در مدارس به عنوان تنبیه موثر مورد استفاده قرار می گیرد.

در این روش کودک نام خود را به همراه علامت رفتار منفی روی تخته مینویسد.

هربار که کودک رفتار منفی از خود نشان دهد، علامت دیگری روی نام او قرار می گیرد و اگر کودک رفتار مثبتی نشان دهد، یک علامت از بین می رود.

اگر در پایان روز علامت منفی وجود نداشته باشد، به کودک پاداش تعلق می گیرد.

2- سرزنش:

معمولا والدین این نوع تنبیه مثبت را بدون اینکه زیاد درمورد آن فکر کنند انجام می دهند.

سرزنش کردن می تواند در ملاء عام و یا به صورت خصوصی انجام شود و در مورد هر یک از این دو، دیدگاه های فکری مختلفی وجود دارد.

در بعضی از مدارس سرزنش کودک در جلوی سایر همکلاسی ها انجام می شود.

از نظر برخی از روانشناسان سرزنش در ملاء عام اثرات منفی روی کودکان می گذارد.

در هر صورت سرزنش کودک بابت اشتباهاتش در صورتی که مداوم نباشد و در محیط خصوصی انجام گیرد، نتیجه مطلوبی دارد.

3- تنبیه بدنی مختصر (مثل به پشت کودک زدن):

 

درباره این شکل از تنبیه بحث های زیادی وجود دارد. عده ای این نوع تنبیه را موثر و سایرین به مضر بودن آن اشاره دارند.

درحالی که حدود 70 درصد از مردم احساس می کنند تنبیه بدنی مختصر، تنبیه مناسبی است بسیاری از روانشناسان با این عقیده مخالف هستند و معتقدند که این تنبیه بی اثر و مضر است.

4- تکنیک وقفه کوتاه:

برخی از روانشناسان این نوع تنبیه مثبت که به معنای محروم سازی یا جدا کردن موقت کودک از محیطی است که او مرتکب خطا شده است را به والدین پیشنهاد می کنند.

البته این تنبیه باید متناسب با سن کودک باشد. قاعده کلی برای هر سال سن کودک، یک دقیقه محروم سازی است.

میزان اثربخشی این روش بستگی به پیگیری و پایداری والدین در انجام این تنبیه دارد و به سرسختی کودک شما مرتبط نیست.

5- نوشتن دیکته و یا جملات:

مدارس برای چندین دهه از این امر به عنوان نوعی تنبیه مثبت استفاده کرده اند.

این تنبیه یک شکل موثر است که به وسیله آن نظم و انضباط را میتوان حاکم کرد.

شما هم می توانید به راحتی با کمک این شکل از تنبیه موثر، نظم و انضباط در خانه خود را به وجود آورید.

6- اضافه کردن کارها:

اضافه کردن کار به لیست کارهای کودک شما می تواند به عنوان نوعی تنبیه مثبت مورد استفاده قرار گیرد.

این تنبیه موثر کودک را فعال و باتحرک نگه می دارد و درنتیجه به نوعی از بی تحرکی و کرختی کودک می کاهد.

همچنین بخشی از امور خانه نیز توسط کودک انجام میشود و در نتیجه به خانواده در انجام امور منزل نیز کمک می شود.

از سوی دیگر اینکار از جدا شدن طولانی مدت کودک از حریم خانواده جلوگیری می کند.

7- محروم سازی:

محروم سازی یکی دیگر از شایع ترین تنبیه های مثبت و موثر است.

محروم سازی وقتی که شما کودک خود را در خانه حبس نموده و او را با خود به مهمانی و بیرون نمی برید، می تواند نوعی تنبیه منفی تلقی شود.

نگه داشتن فرزند در اتاق خود بیشتر با تنبیه مثبت همخوانی دارد، اما در انجام این نوع تنبیه، مرز بین تنبیه مثبت و منفی بسیار مبهم است.

8- خواب زودهنگام و یا بیشتر در رختخواب بودن:

خواب زودهنگام یک تنبیه مثبت و موثر برای کودکان کوچکتر محسوب می شود.

زمانی که کودکان در حال بازی یا فعالیت هستند، دوست ندارند بخوابند لذا وقتی آن ها را مجبور به خوابیدن می کنید در واقع یک تنبیه عالی برای رفتار بد آنها در نظر گرفته اید.

بیشتر در رختخواب بودن نیز به همان دلیلی که در بالا اشاره شد کارکردی مشابه دارد و نوعی تنبیه موثر است.

9- زمان مطالعه اضافی:

زمان مطالعه اضافی یکی دیگر از اشکال موثر تنبیه مثبت است.

به ویژه هنگامی که پاسخ و روشی برای انجام ندادن تکالیف یا انجام کار کلاسی باشد.

زمان مطالعه اضافی در واقع یک نتیجه طبیعی در این شرایط است.

از آنجا که کودک به جای مطالعه کردن و درس خواندن به کارهای دیگری مثل بازی پرداخته است، اکنون به جای زمان بازی در خانه وحتی بازی با دیگران، زمان مطالعه اضافی دریافت میکند.

10- پیامدهای طبیعی:

پیامد طبیعی بهترین شکل تنبیه مثبت است چرا که آن ها به کودک شما زندگی می آموزند.

در عواقب طبیعی نیازی به اقدامی از جانب والدین نمی باشد. در عوض، این ها عواقبی هستند که به طور طبیعی در نتیجه رفتار بد کودک اتفاق می افتند.

به عنوان مثال، اگر کودک شما اتاق خود را تمیز نکرده و لباس های کثیف خود را جدا نکرده است، درنتیجه لباس های مورد علاقه اش شسته نشده است و الان باید لباس دیگری که شاید دوست ندارد بپوشد.

راه حل های کلیدی تنبیه مثبت

کلید اصلی تاثیرگذاری تنبیه های مثبت، پایداری و پیگیری والدین در انجام آن ها است.

در حقیقت مطالعات نشان داده است که تنبیه مثبت تنها در صورتی موثر است که پایدار باشد.

منظور این است که هر بار رفتار منفی از جانب کودک بروز داد، باید همان نتیجه مشابه برای او تکرار شود.

عدم پایداری باعث می شود تا تنبیه کمتر موثر واقع شود.

از طرف دیگر اگر شما بیش از حد از تنبیه مثبت استفاده کنید بدون اینکه پاداشی برای رفتار خوب کودکان در نظر بگیرید، ممکن است کودک به این نتیجه برسد که هر کاری انجام دهد فقط بازخورد منفی دریافت می کند.

همیشه آنچه را که از کودک خود انتظار دارید برای او توضیح دهید چرا که اگر کودکان از قوانین آگاه باشند می توانند بدانند که چه کاری باید انجام دهند و چگونه باید رفتار کنند.

آن ها باید بدانند که هر اتفاقی بیفتد شما از آن ها ناامید نمی شوید.

به کودک خود بگویید که شما او را دوست دارید و هر اتفاقی هم که بیوفتد از آن ها پشتیبانی می کنید.

انجام این کارها ضروری است و می تواند پیوند بین شما و فرزندتان را تقویت کند.

 

پیامدهای تنبیه بدنی کودکان

تاثیر تنبیه بدنی بر کودکان آنقدر مخرب است که اگر نسبت به آن‌ها آگاه باشید، هرگز کودک خود را تنبیه بدنی نمی‌کنید. مهم‌ترین عوارض تنبیه بدنی کودکان را می‌توان در موارد زیر جست‌وجو کرد:

از بین رفتن اعتمادبه‌نفس

اولین تاثیر تنبیه بدنی بر کودکان ار بین رفتن اعتماد‌به‌نفس در آن‌هاست. کودک پس از آنکه مورد تنبیه بدنی و فیزیکی قرار می‌گیرد، تا مدت‌های طولانی حس اعتماد به خودش را از دست می‌دهد و حس ناامنی و ترس را نسبت به اطرافیان خود تجربه می‌کند.

محرومیت از استقلال فردی

کودکی که مورد تنبیه بدنی قرار می‌گیرد، از استقلال فردی خود محروم می‌شود. در واقع او همیشه تصور می‌کند که باید فرد مطیعی باشد و از خودش هیچ اختیار و استقلالی ندارد.

بروز اضطراب و استرس

اضطراب و استرس یکی دیگر از تاثیرات تنیه بدنی بر کودکان است. کودک برای انجام هر کاری استرس و اضطراب را تجربه می‌کند و دائما از مورد تنبیه بدنی قرار گرفتن هراس دارد.

 

احساس رهاشدگی

تنبیه بدنی علاوه‌ بر ترس و نگرانی یک احساس تنهایی فزاینده را به کودک منتقل می‌کند. کودک دائما احساس تنهایی، بی‌پناهی و رهاشدگی دارد که پایدار ماندن این حالت و ادامه یافتن آن، مشکلات بسیار زیادی را در بزرگسالی برای او ایجاد می‌کند.

بروز رفتارهای تهاجمی و خشونت‌آمیز

اغلب کودکانی که تنبیه بدنی را تجربه می‌کنند، عموما این رفتار و خشونت را از والدین خود می‌آموزند و آن را به عنوان یک رفتار همیشگی و راه‌حلی برای مسائل مختلف به کار می‌گیرد. این رفتار پرخاشگرانه را نسبت به هر کسی و خصوصا همسالان خودش اعمال می‌کند و به مرور زمان این رفتارها در او تقویت می‌شوند.

عدم یادگیری روش‌های حل مسئله

حل مسئله یک توانایی بسیار مهم در کودک است که باید آن را در سال‌های ابتدایی زندگی خود بیاموزد و این توانایی و مهارت را در خود تقویت کند.  با انجام تنبیه بدنی این توانایی در کودک شکل نمی‌گیرد و یا بسیار ضعف می‌شود. در نتیجه کودک می‌آموزد که هر مشکلی را با خشونت، پرخاش و کتک‌کاری حل کند.
همین مسئله قادر است در بزرگسالی از کودک فرد بزهکاری را بسازد که مدام درگیری ایجاد می‌کند و مسائل را بدون منطق و با دعوا پیش می‌برد.

ایجاد آسیب جسمی

در بسیاری از موارد تنبیه بدنی به بروز آسیب‌های جسمی، ضربه، خونریزی، شکستگی و در موارد شدیدتر، مرگ منجر می‌شود. بنابراین تنبیه بدنی یکی از بدترین انواع تنبیه است که علاوه بر ایجاد آسیب روانی در کودک، جسم و جان او را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد.

عدم یادگیری مهارت‌های اجتماعی

کودکی که با تنبیه روبه‌رو است مهارت‌های اجتماعی و روابط میان فردی را یاد نمی‌گیرد. به همین دلیل در برقراری ارتباط با افراد دیگر بسیار ناقص عمل می‌کند.

آیا تربیت بدون تنبیه بدنی کودک امکان‌پذیر است؟

شاید تعجب کنید، اما بسیاری از والدین، بر این باورند که تربیت فرزند بدون به‌کارگیری تنبیه بدنی ممکن نیست. در صورتیکه به این شکل نیست. کودکان شبیه به یک خمیر نرم هستند که در سال‌های ابتدایی زندگی به دست ما، در جایگاه پدر و مادر، بزرگتر، مربی و … شکل می‌گیرن.
بنابراین رفتارهایی که کودک بروز می‌دهد، در بسیار از مواقع در گرو نوع رفتار ماست. خیلی وقت‌ها رفتارهای کودک، دلایل بسیار ساده و حتی معصومانه‌ای دارد که با یک تذکر کوتاه اصلاح می‌شود.
بنابراین هیچ نیازی به انجام تنبیه بدنی کودک نیست و می‌توان از روش‌های درست آن را اصلاح کرد.
برای رسیدن به این هدف فقط لازم است به درستی کودک و شیوه رفتاری و تربیتی مناسب را بیاموزید.

اگر هیچکدام از روش‌های تنبیهی درست، موثر نبود چه کنیم؟

والدین زیادی وجود دارند که می‌پرسند اگر هیچکدام از روش‌های تنبیهی درست، موثر نبود چه کنیم؟
در پاسخ به این سوال باید گفت اگر واقعا تمامی روش‌های صحیح تنبیهی را به کار گرفتید اما واقعا به پاسخ درستی نرسیدید، باز هم نباید به سراغ تنبیه بدنی کودک بروید.
در بسیاری از موارد رفتارهای نابهنجار کودک نشان از یک مشکل اساسی‌تر دارد و خیلی اوقات تشخیص آن به سادگی ممکن نیست. در این شرایط نیاز به حضور یک فرد متخصص در زمینه کودک احساس می‌شود. بنابراین اگر از هر راه و روشی برای پرورش فرزند خود استفاده کردید و به نتیجه مطلوبی نرسیدید، به جای روی آوردن به تنبیه بدنی، از یک مشاور کودک کمک بگیرید.
وجود یک مشاور متخصص کودک به خوبی کمک می‌کند که ریشه رفتارها و مشکلات کودک را پیدا کنید و بیماری‌های روانشناختی احتمالی را در او تشخیص دهید.
برای مثال تنبیه بدنی کودک بیش فعال بدون آن که بدانید کودک مبتلابه بیش فعالی است، اختلال او را تشدید می‌کند.

بهترین مرکز فرزند پروری

هیچ والدی تمایل ندارد که به فرزند خود ضربه‌ای وارد کند یا به او آسیب برساند. اما گاهی به دلایل گوناگون که مهم‌ترین آن‌ها ناآگاهی و اطلاعات کم است، این اتفاق رخ می‌دهد. بنابراین بهتر است در زمینه پرورش و تقویت سلامت روان خود و فرزندتان حرکت کنید و در این مسیر شیوه‌های صحیح فرزندپروری را هم بیاموزید.

تاثیر تنبیه بدنی بر کودکان فراتر از چیزی است که خیلی از ما تصور می‌کنیم. تنبیه بدنی در کودک می‌تواند ضربه‌های روحی بسیار شدید را به او وارد کند و آینده او را تحت تاثیر منفی قرار دهد.
اعمال تنبیه بدنی بر کودک شاید در لحظه او را از انجام رفتار اشتباه خودش باز دارد، اما به هیچ عنوان موثر نیست و حتی به رفتارهای بدتری در او تبدیل می‌شود. اگر به عنوان والد می‌خواهید فرزندان سالمی را تربیت کنید، باید درباره تاثیر تنبیه بدنی بر کودکان آگاهی داشته باشید و روش‌های درستی را جایگزین آن کنید.

 

 

تنبیه بدنی

تنبیه بدنی یا کتک(کتک، وسیله چوبی باتومی شکل با کف تخت بود که برای شستشوی لباس در ایران قدیم استفاده می‌شد و با ضربه زدن به لباس خیس، آن راتمیز می‌کرد) عبارت است از وارد کردن درد بر شخص برای تغییر دادن رفتار های بد او یا مجازات کردن او. تنبیه بدنی گونه‌ای از خشونت است.تنبیه بدنی از آغاز تاکنون نقش تعیین‌کننده‌ای در نظام قضایی داشته، و نیز برای حفظ نظم کودکان در خانه و مدرسه استفاده می‌شود.پس از عصر روشنگری در اروپا، ژان ژاک روسو شیوه‌های جدیدی برای حفظ نظم در خانه و مدرسه مطرح کرد و روش تنبیه بدنی را ناکارآمد دانست.نظام‌های قضایی جدید نیز معمولاً تعیین جریمه نقدی یا حبس را بر تنبیه بدنی ترجیح می‌دهند.

تأثیرات طولانی مدت تنبیه بدنی

رفتار اجتماعی

کودکانی که در کودکی مورد تنبیه بدنی واقع می‌شوند، با این مفهوم انس می‌گیرند. آن‌ها تربیتی جز این را درک نمی‌کنند و به همین دلیل در رفتارهای اجتماعی‌شان پرخاشگر خواهند شد.

آن‌ها در رفتار با هم‌سالان خود تهاجمی‌تر از افراد عادی برخورد خواهند کرد. این امر ممکن است دایره دوستی آن‌ها را محدود کند و از این بابت نیز مورد آسیب قرار خواهند گرفت.

تأثیر تنبیه بدنی فقط به این ختم نمی‌شود. این کودکان معمولاً به درستی نمی‌توانند خشم خود را مدیریت کنند. به همین دلیل، در مواجهه با افراد غریبه سریع‌تر از کوره در می‌روند. در رانندگی، رفتارهای اجتماعی و مواردی که نیاز دارند با اجتماع مواجه باشند، خشم خود را به درستی مدیریت نمی‌کنند و تبعات تصمیمات خشن و خشمگینانه خود را به بهای زیادی پرداخت می‌کنند.

تأثیرات ساختاری

تنبیه بدنی روی ذهن کودک اثرات طولانی مدت به جا می‌گذارد که تا بزرگسالی پابرجا خواهد بود.

کودکی که در سایه ترس و نگرانی بزرگ شود، تأثیرات ساختاری بسیار بدی را در ذهن تجربه خواهد کرد! روابط او با معلمانش و تقریباً تمام بزرگسالان، همواره در سایه ترس و استرس خواهد بود؛ لذا در یادگیری با اختلال مواجه می‌شود! در صورت عدم یادگیری، جرئت پرسیدن سؤال را نخواهند داشت! در سایه این ترس امکان گرفتن حق خود را کمتر پیدا می‌کنند!

کیفیت ارتباطات والد-فرزند

در طولانی مدت باعث می‌شود، کودک از پدر و مادر خود حس انتقام داشته باشد و در این اندیشه بزرگ شود که چه روزی می‌تواند تمام تنبیه بدنی‌های انجام شده توسط والدین خود را جبران کند.

معمولاً والدینی که تنبیه بدنی می‌کنند، فرزندشان این موارد را تجربه می‌کند:

  1. پدر و مادر خود را دوستان خوبی برای خود نمی‌دانند.
  2. در بزرگسالی روی حرفهای والدین حساب ویژه‌ای باز نمی‌کنند.
  3. از گذاشتن والدین خود در سن پیری در سرای سالمندان هیچ مشکلی ندارند.
  4. دوست داشتن والدین را به راحتی زیر سؤال می‌برند.
  5. در بزرگسالی به راحتی به والدین بی‌احترامی می‌کنند.

سلامت روانی

اگر تنبیه بدنی کودک در جمع انجام شود، تأثیرات مخربش، بیشتر از زمانی است که در تنهایی اتفاق بیفتد

زمانی که کودک این واقعه دردناک جسمی و روانی را تجربه می‌کند، می‌توان گفت که بعد از مدت زمان کوتاهی تجربه جسمی تنبیه بدنی را فراموش خواهد کرد. آنچه او تا بزرگسالی با خود حمل خواهد کرد، همان تجربه روانی اوست که حس انتقام را در او بیدار نگه خواهد داشت؛ زیرا:

  1. تا زمانی که پدر و مادر حضور دارند تنبیه بدنی تأثیر خواهد داشت!
  2. تا زمانی که عامل تنبیه‌کننده قدرت دارد، اثرات تنبیه بدنی نمایان خواهد بود!

دیده شده، وقتی کودکان تنبیه شده به سن بلوغ می‌رسد، در پی انتقام خواهد بود!

با توانمندی جسمانی خود، تمام زجرهای تنبیه بدنی را روی پدر و مادر خود اجرا خواهد کرد.

اثر روانی تنبیه بدنی نیز به گونه‌ای است که در اولین بار بیشترین تأثیر را خواهد داشت.

به مرور زمان او به تنبیه شدن عادت خواهد کرد و دیگر تنبیه بدنی هم اثری نخواهد داشت.

درونی‌سازی اخلاقی

معمولاً کودکانی که تنبیه بدنی می‌شوند، این شیوه تربیتی را یاد خواهند گرفت و درونی‌سازی می‌کنند. آن‌ها می‌آموزند هر زمانی که کسی از آن‌ها تبعیت نکرد و حرف آن‌ها مورد پذیرش قرار نگرفت، تنها راه محقق شدن اهدافشان، از راه تنبیه خواهد بود و آن هم بدترین نوع آن یعنی تنبیه بدنی!

دیده شده‌است، برخی از مدیران نیز به دلیل اینکه همواره سعی می‌کنند خواسته‌های خود را از طریق تنبیه به دیگران تحمیل کنند، با کارمندان خود مشکل دارند و حتی بسیاری از معلمان و دبیران مدارس نیز از این قاعده مستثنا نیستند.

افرادی که تنبیه بدنی را تجربه کرده‌اند، معمولاً در ارتباط مؤثر با دیگران به مشکل برخواهند خورد

 

 

انواع تنبیه در روانشناسی

از دیدگاه روانشناسی، تنبیه انواع گوناگونی دارد که به‌کارگیری هر یک از این انواع در شرایط خاصی لازم است. باید این نکته را هم در نظر بگیرید که هر از این انواع باید طبق ترتیب خاصی اعمال شوند که هم تاثیرگذار باشند و هم کودک را دچار هیجانات و مشکلات روانشناختی نکنند. از جمله انواع تنبیه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

تذکر غیرمستقیم

اولین نوع تنبیه تذکر غیر مستقیم به کودک است. برای مثال زمانی که کودک برای اولین بار کار اشتباهی را مرتکب می‌شود، والدین باید به شکل غیر مستقیم و بدون کلام او را متوجه کار اشتباه خود کنند. مثل احم کردن یا روی برگرداندن.

تغافل

با ادامه یافتن یک کار اشتباه از سوی کودک، بهتر است والدین از اشتباه او چشم‌پوشی کرده و با تظاهر به ندیدن، رفتار کنند.

نصیحت

زمانی که والدین یک رفتار ناخوشایند یا فعالیت ناشایستی را برای بار چندم از سوی کودک خود می‌بینند، بهتر است به نصیحت روی بیاورند. تذکر دادن اشتباه به کودک به صورت زبانی و همراه با نرمش و محبت در بسیاری از موارد تاثیرگذار است.

تذکر مستقیم

اگر کودک همچنان به رفتار اشتباه و نابهنجار خود ادامه داد، والدین باید به تنبیه از طریق تذکر مستقیم روی بیاورند. تذکر مستقیم به کودک باید به این صورت باشد که متوجه والدین از رفتار او ناراحت هستند. پدر یا مادر باید از کودک بخواهند که به رفتار نادرست خودش پایان دهد. فراموش نکنید که به هیچ عنوان نباید کودک را تحقیر کرد و تذکر مستقیم را همراه با سرزنش و تخریب شخصیتی به کار برد.

قهر کوتاه مدت

زمانی که کودک به رفتار اشتباه خود اصرار می‌کند و هیچکدام از روش‌های پیشین در ترک فتار او کارساز نیست، والدین می‌توانند کودک را از طریق قهر غیرمستقیم تنبیه کنند.
این قهر نباید بیش از دو یا سه ساعت طول بکشد. در این مدت والدین باید به کودک این فضا را بدهند که درباره رفتار و عملکرد خود فکر کنند.

اخطار دادن

در مرحله بعدی، زمانی که رفتارهای نادرست با تکرار زیاد از سوی کودک همچنان ادامه یافت، والدین باید از تنبیه اخطار دادن استفاده کنند. در این تنبیه والدین باید به صورت مستقیم به کودک اخطار داده و او را درباره محروم شدن از مسائلی که دوست دارد، آگاه کنند.
فراموش نکنید که اخطار را درباره مسائلی که کودک به آن علاقه دارد به او ابراز کنید و توجه کنید که این اخطار قابلیت اجرایی شدن داشته باشد. برای مثال به او بگویید که به مدت یک روز نمی‌تواند با اسباب‌بازی مورد علاقه خودش بازی کند یا از تماشای کارتون محبوبش محروم می‌شود.

اعمال تنبیه

در آخر، زمانی که هیچکدام از روش‌های بالا برای متنبه شدن کودک بی‌فایده بود، نوبت به اعمال تنبیه می‌رسد. یعنی والدین باید اخطارهای خود را عملی کنند. یادتان باشد که این مرحله را به شیوه تاثیرگذاری اجرا کنید تا برای کودک عادی و بی‌تاثیر نشود.
مهم‌ترین نکته درباره تنبیه کودک این است که تنبیه بدنی در آن هیچ جایی ندارد. حتی در آخری مرحله هم استفاده از تنبیه بدنی کودک کار بسیار اشتباهی است.

 

 

 

 

تنبیه از دیدگاه دین مبین اسلام

آیا تنبیه یک روش تربیتى است؟ کارایى آن در چه‏سطحى است؟ شرایط استفاده از آن چیست؟ چه کسانى‏اجازه اعمال آن را دارند؟ اسلام در این زمینه چه‏مى‏گوید؟ روانشناسان و مربیان تربیتى چه مى‏گویند؟ اینهاو پرسشهایى از این دست، پرسشهایى است که در محافل‏تربیتى زیاد مطرح است. چنین مشهور و معروف شده که‏تنبیه از نظر روانشناسان، به دلیل اثرات منفى که از خودبرجاى مى‏گذارد مطرود و ممنوع است و باید از آن‏اجتناب کرد. اما بیشتر دانشمندان و علماى اسلامى تنبیه رااز نظر اسلام جایز دانسته و براى آن شرایط و حدودى راتعیین مى‏کنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهاى مختصرى‏از سوى برخى از دانشگاهیان صورت گرفته است که‏معمولا به ذکر نظرات و فتواى برخى از فقها اکتفا نموده وتفحص کمترى در روایت‏شده است. از سوى دیگرفقهاى اسلامى نیز معمولا به بیان حکم فقهى مساله اکتفاکرده و به جنبه‏هاى تربیتى و اخلاقى مساله و کم و کیف‏تنبیه در روایات کمتر وارد شده‏اند. از آنجایى که روشن‏شدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتى ازاهمیت‏خاصى برخوردار است‏برآنیم تا در روایاتى که دراین زمینه وارد شده است جستجوى بیشترى نموده و به‏سؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیزاشاره‏اى به نظر برخى از روانشناسان و مربیان تربیتى‏خواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیان‏تربیتى چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است.
تنبیه در لغت‏به معناى آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف‏گردانیدن به چیزى و آگاه و هوشیار کردن آمده است. (1) ودر اصطلاح به عملى گفته مى‏شود که لازمه آن آگاه وهوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است:
1. حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردن‏پاسخ منفى به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفته‏است. وى مى‏گوید: «تنبیه زمانى رخ مى‏دهد که پاسخ‏مثبتى را از موقعیت‏حذف و یا چیزى منفى به آن‏بیافزاییم. به زبان متداول مى‏توان گفت تنبیه دور ساختن‏چیزى از ارگانیسم است که خواستار آن است‏یا دادن‏چیزى است‏به او که طالب آن نیست. » (2)
جان ایانز و همکاران نیز مى‏گویند: «تنبیه عبارت است‏از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت‏بلافاصله‏بعد از انجام یک رفتار.» (3)
تنبیه به این معنا را تنبیه به معناى عام مى‏گوییم.
2. ارائه پاسخ منفى به ارگانیسم. دکتر سیف مى‏گوید:«تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده(تقویت کننده منفى) بدنبال یک رفتار نا مطلوب براى‏کاهش دادن احتمال آن رفتار. براى مثال اگر بعد از انجام‏رفتارى نامطلوب از سوى کودک مثلا گفتن یک حرف‏زشت‏با ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلى زدن به اوخواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در اوکاهش دهیم او را تنبیه کرده‏ایم.» (4) تنبیه به این معنا را تنبیه‏به معناى خاص مى‏گوییم.
3. تنبیه بدنى یا کتک زدن. گاهى مراد از تنبیه، به‏همین معناست که ما آن را تنبیه به معناى اخص مى‏گوییم.
روشن است که بر طبق معناى اول - معناى عام -تنبیه، طیف وسیعى را در بر مى‏گیرد که عبارتست ازتغافل، بى اعتنایى، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر،محروم سازى، جریمه، جبران، تغییر چهره، روى‏برگرداندن و تنبیه بدنى. اما بر طبق معناى دوم - معناى‏خاص - تنبیه دیگر شامل تغافل، بى اعتنایى محروم‏سازى و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمى‏شود.
آنچه از میان این معانى سه گانه تنبیه مورد تردید وبحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معناى اخص‏است، گرچه برخى از مصادیق تنبیه به‏معناى دوم - خاص -نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش موردرد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوشش‏خود را بر این مصروف مى‏داریم که ببینیم روایات‏معصومین «علیهم السلام‏» درباره تنبیه بدنى کودک چه‏مى‏گویند. انحصار بحث‏به تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیت‏تربیتى آن در این دوران مى‏باشد.
تنبیه کودک در روایات
قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت داردکه قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چون‏خداى تعالى انسان را آزاد آفریده است و کسى را بردیگرى تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه وزدن دیگرى ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال درشرع نهى شده است‏بطورى که برخى روایات آن راحرب با خدا و کفر مى‏دانند. ابن ابى عمیر از معاویه نقل‏مى‏کند که از امام صادق(ع) درباره قول خداى سبحان «ومن یرد فیه بالحاد» سؤال کردم امام فرمود:
«هر ظلمى الحاد است و زدن خادمى که گناه نکرده‏است از این الحاد است.» (5)
بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن رااستفاده کنیم اصل عدم جواز بجاى خود باقى است.همینطور در مواردى که شک در جواز داریم باید به اصل‏عدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایات‏متعددى از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده‏است که از مجموع آنها مى‏توان استفاده کرد که اصل تنبیه‏کودک به منظور تربیت و تادیب او جایز است. از این‏روست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتواداده‏اند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسى چنین‏اجازه‏اى را دارد اختلاف کرده‏اند. در اینجا نظر برخى ازفقهاء را به اختصار ذکر مى‏کنیم:
آیة‏الله العظمى اراکى (ره):
سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تادیب موردضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟
جواب: هرگاه تادیب طفل متوقف باشد بر ضرب‏جائز است ولى باید سرخ و کبود نشود... (6)
آیة‏الله العظمى بروجردى: اگر بچه یکى از گناهان‏کبیره را انجام دهد، ولى یا معلم او مى‏تواند به قدرى که‏ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند. (7)
آیة‏الله العظمى گلپایگانى: اگر بچه یکى از گناهان کبیره‏را انجام دهد ولى یا دیگرى با اذن ولى او مى‏تواند به‏قدرى که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند. (8)
آیة‏الله العظمى امام خمینى (ره): گفته شده است که درادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولى‏ظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادب‏کننده و ولى کودک باشد گاهى مصلحت کودک اقتضامى‏کند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهى اقتضاى بیشتراز ده شلاق مى‏کند ولى در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغ‏بیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ هم‏کمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شش‏شلاق اکتفا شود. (9)
در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع)وارد شده است:
دسته اول روایاتى است که اجازه تنبیه کودک را به‏حاکم مى‏دهد تا در برابر گناهانى که کودک انجام مى‏دهدمانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. به‏دلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفرى‏است و تحقق آن به دست قاضى است و با بحث ما که‏تنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین است‏بیگانه است،از بحث درباره آنها صرف نظر مى‏کنیم.
دسته دوم روایاتى است که تنبیه کودک را در جهت‏تربیت و تادیب او براى پدر و معلم جایز مى‏شمارند.
دسته سوم روایاتى است که تنبیه کودک را بر ترک‏نماز جایز مى‏شمارند.
روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط مى‏باشند،بنابراین به بررسى برخى از آنها در این جا مى‏پردازیم.
1. اسحاق بن عمار مى‏گوید به امام صادق(ع) گفتم‏گاهى‏من غلام خود را به خاطر خلافى که مرتکب مى‏شودمى‏زنم، امام پرسید چقدر او را مى‏زنى؟ گفتم چه بسا صدتا او را مى‏زنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بارتکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را مى‏زنى؟ از خدا بترس‏به او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز است‏بزنم؟ امام‏فرمود یکى، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکى‏او را نمى‏زنم همه چیز را از بین مى‏برد. امام فرمود: پس‏دو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاق‏مى‏گوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضى شد.سپس ناراحت‏شد و فرمود: اى اسحاق اگر حد جرم رامى‏دانى آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن. (10)
2. حماد بن عثمان مى‏گوید از امام صادق(ع) در موردادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیج‏یا شش ضرب‏و تا مى‏توانى مدارا کن. (11)
3. امام صادق (ع) مى‏گوید: کودکان مکتبى نوشته‏هاى‏خود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخاب‏کند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثل‏جور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سه‏ضربه براى تادیب به شما بزند قصاص خواهد شد. (12)
4. از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است که ادب‏کودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاص‏مى‏شود. (13)
5. زراره مى‏گوید از امام صادق(ع) پرسیدم در موردزدن مملوک چه مى‏گویید؟ امام فرمود هر کارى که‏خودش انجام داد چیزى بر او نیست اما اگر تو را عصیان‏کرد زدن او اشکالى ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تایا چهارتا و یا پنج تا. (14)
در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایات‏حکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تادیب یکى‏است در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبدسؤال شد امام تفاوتى قائل نشدند و براى هر دو یک‏پاسخ فرمودند.
6. حضرت رسول (ص) فرمودند: نماز را در هفت‏سالگى به کودک یاد دهید و در ده سالگى او را بر ترک‏نماز تنبیه کنید. (15)
روایات دیگرى هم در این مورد هست که جهت‏اختصار آنها را ذکر نمى‏کنیم.
اکنون با توجه به این دو دسته از روایات باید جواب‏سؤالات طرح شده در صدر بحث را بیابیم.
1. آیا از نظر اسلام تنبیه کودک جایز است؟
با توجه به روایات ذکر شده کاملا روشن است که‏اصل زدن کودک براى تادیب و تربیت او جایز است، و ازاین روست که عموم فقهاى شیعه و حتى اهل سنت‏به‏جواز تنبیه کودک فتوا داده‏اند، به طورى که کرکى درجامع المقاصد در شرح قول علامه مى‏گوید: «اما ان له‏الضرب المعتاد فلا بحث فیه...» (16) و نیز عاملى در مفتاح‏الکرامه مى‏گوید: «اما ان له الضرب المعتاد فلا بحث فیه‏کما فى جامع المقاصد و هو کذلک اذا کان الصبى ذا عقل‏و تمییز کما نبد علیه فى التذکره والتحریر و الحواشى لانه‏یاخذونه مسلما فى الباب [الاجاره] و باب الدیات... (17)
روشن است که دلیل عدم بحث، روایاتى است که ذکرشد. علاوه بر اینها از روایاتى که امر و توصیه به تادیب‏کودک مى‏کنند نیز چنین استشمامى را مى‏توان کرد چرا که‏گاهى انسان در تربیت کودک ناچار از تنبیه اوست و اگرتنبیه جایز نباشد تربیت میسر نشود.
2. چه کسانى اجازه تنبیه کودک را دارند؟
همه فقها این اجازه را براى پدر، پدر بزرگ و جدپدرى و حاکم شرع اثبات کرده‏اند، اما در مورد معلم ومؤدب کودک برخى این اجازه را مطلق دانسته و برخى‏دیگر آن را مشروط به اذن پدر یا حاکم شرع دانسته‏اند.ظاهر روایات اول و دوم نیز این اجازه را براى پدر اثبات‏مى‏کند و چون پدر بزرگ و جد پدرى حکم پدر را دارندبراى آنها نیز ثابت است. شاهد این مطلب هم دو روایتى‏است که در آنها از ادب یتیم سؤال مى‏شود امام‏مى‏فرمایند در مواردى که فرزند خود را تادیب مى‏کنى‏یتیم را نیز تادیب کن. (18) همچنین امیرالمؤمنین در روایت‏سوم این اجازه را به معلم مى‏دهد. بنابراین در این دومورد بحثى نیست اما آیا مادر هم چنین اجازه‏اى را دارد؟شاید بتوان به این سؤال جواب مثبت داد; زیرا هدف ازتنبیه تادیب و تربیت کودک است و کسى که امر تربیت رابر عهده دارد باید چنین اجازه‏اى را داشته باشد. شاهد این‏مدعا این است که حضرت على علیه‏السلام این اجازه را به‏معلم مى‏دهد و آن را مشروط به اذن پدر نمى‏کند (رویات‏سوم) و این از آن جهت است که معلم تربیت کودک را برعهده دارد پس ما در نیز باید چنین اجازه‏اى را داشته باشدچون تربیت کودک بر عهده او نیز هست.
3. تا چه مقدار مى‏توان کودک را تنبیه کرد؟
به این پرسش از دو جهت‏باید پاسخ گفت‏یکى ازجهت کمیت و دیگرى از جهت کیفیت. اما از حیث‏کمیت‏باید گفت روایات، جوابهاى مختلف داده‏اند.برخى سه تا، برخى چهارتا، برخى ، پنج و برخى دیگرشش تا را مطرح کرده‏اند ولى در جمع بین این روایات‏مى‏توان گفت‏براى معلم زدن بیش از سه تا جایز نیست‏چون در معتبره سکونى امام، بیش از سه تا را براى معلم‏جایز ندانسته‏اند و فرمودند قصاص خواهد شد. اما براى‏پدر، پدر بزرگ، جد پدرى و شاید مادر بیش از شش تازدن جایز نیست که البته بحسب تفاوت موارد، تعدادضرب هم متفاوت مى‏شود ولى در هر حال بیش از شش‏تا جایز یست‏بزنند و اختلاف در روایات و یا تردید بین‏سه و شش در یک روایت را به اختلاف موارد بر حسب‏سن کودک، قوت و ضعف، مقدار تخلف و مصلحت اوحمل مى‏کنیم. اما در مورد کیفیت تنبیه کودک آنچه ازروایات استفاده مى‏شود چند نکته است:
1. باید خلاف کودک را نادیده انگاشت و در صورتى‏که کودک عمل خلاف را تکرار نکند و بر آن اصرارنداشته باشد، این عمل را به رخ نیاورد. پیامبر اکرم (ص)در پاسخ به سؤال جزى نسبت‏به عصیان اهل و خانواده اوتا سه مرتبه مى‏فرماید آنها را ببخش و عفو کن و در مرتبه‏چهارم مى‏گوید اگر تنبیه کردى به اندازه جرم و گناه آنها راتنبیه کن. (19)
2. همواره باید با کودک حتى در تنبیه او با نرمى ومدارا برخورد کرد. امام صادق (ع) به حماد بن عثمان‏فرمود پنج تا شش تا بزن و با او مدارا کن که مسلمامداراى در کیفیت مراد است اگر نگوییم که مداراى درکمیت هم مراد است. (20)
3. باید از زدن به جاهاى حساس بدن کودک پرهیزکرد. رسول اکرم (ص) در روایتى فرمود از زدن به سر وصورت بپرهیز. (21)
4. تنبیه کودک نباید آنقدر شدید باشد که موجب‏سرخ شدن یا کبود شدن بدن او شود، چه در این صورت‏موجب پرداخت دیه توسط تنبیه کننده مى‏شود حتى اگرتنبیه کننده پدر باشد. (22)
4. در چه سنى مى‏توان کودک را تنبیه کرد؟
آنچه از روایاتى که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایزمى‏دانند استفاده مى‏شود این است که وقتى کودک خوب‏و بد را درک کند و بتواند بین خوب و بد تمییز دهد و عقل‏خود را در این زمینه بکار گیرد، مى‏توان او را تنبیه کرد.زیرا برخى از این روایات تنبیه بر ترک نماز را در7 سالگى جایز مى‏دانند، (23) برخى در 9 سالگى (24) و برخى‏در 10 سالگى. (25)
از این رو، مى‏توان گفت این سنین سنینى است‏که کودکان بر حسب تفاوتهاى فردى مى‏توانند بین‏خوب و بد تمییز دهند و مسائل را درک کنند. شاهداین جمع روایتى است که مى‏گوید کودک هرگاه نمازرا درک کرد باید نماز بخواند بعد سؤال مى‏شود چه موقع‏کودک مى‏تواند نماز را درک کند، امام مى‏فرماید در نه‏سالگى. (26) و در روایتى دیگر امام کاظم(ع) مى‏فرماید:«هنگامى که کودک نزدیک به احتلام رسید و نماز و روزه‏را شناخت.» (27)
بنابراین، مى‏توان گفت گر چه این روایات در موردتنبیه کودک بر ترک نماز است ولى در موارد دیگر هم‏جارى است; زیرا هدف از تنبیه کودک تادیب و تربیت‏اوست و وقتى کودک نتواند بدى و خوبى امور راتشخیص دهد و علت تنبیه را درک کند، اگر او را تنبیه‏کنیم به هدف نخواهیم رسید. همچنین در روایتى امام‏صادق(ع) در مورد کودکى که دزدى کرده بود فرمود:
از او بپرسید آیا مى‏داند که دزدى عقوبت دارد، اگرمى‏دانست‏بپرسید عقوبت آن چقدر است، اگرنمى‏دانست رهایش کنید. (28) حال اگر علم به عقوبت داشتن‏در تنبیه دخالت دارد آیا درک خوبى و بدى عمل وشناخت علت تنبیه دخالت ندارد؟
5. بر چه اعمالى مى‏توان کودک را تنبیه کرد؟
آیا بر هر عمل خلافى که از کودک سر زد مى‏توان اورا تنبیه کرد یا فقط بر گناهان مى‏توان او را تنبیه کرد؟کسانى گفته‏اند که روایات باب تنبیه از گناهانى که کودک‏ممکن است انجام دهد منصرف است، چرا که براى آنهاتعزیر معین شده است و یا به دلیل وحدت پاسخ امام‏نسبت‏به تنبیه کودک و عبد (29) به این بیان که چون در آن‏روایت جواب امام نمى‏تواند شامل عبدى که یکى ازگناهان را انجام داده است‏بشود، زیرا در این صورت براى‏او حد یا تعزیر معین شده است پس تنبیه کودک نیز در این‏روایت و نظائر آن باید منصرف به غیر گناهان باشد. ولى‏این استدلال چندان صحیح نیست چرا که:
اولا در این روایات سؤال از تعداد ضرب شده است‏نه مواردى که تنبیه جایز است.
ثانیا مانعى ندارد که ادب عبد در امور عادى باشد ولى‏ادب کودک در اعم از امور عادى و محرم چه اینکه براى‏عبد در امور محرم حد و تعزیر است ولى براى کودک‏نیست‏بلکه براى او تادیب است. علاوه بر این، بعضى ازاین روایات در امور محرم صریح هستند مانند روایاتى که‏تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز مى‏دانند و یا روایت‏اولى که ما در صدر بحث ذکر کردیم (روایت اسحاق بن‏عمار). در نسخه کافى از این روایت‏بجاى عبارت‏«فى بعض ما یجرم‏»، عبارت «فى بعض ما یحرم‏» آمده‏است و اینکه راوى مى‏گوید من غلام خود را تا صدتازیانه زده‏ام خود حاکى از این است که مرتکب گناه بوده‏و او بخیال خودش حد جارى مى‏کرده است و امام نیز درپایان مى‏گوید اگر حد جرم را مى‏دانى آن را جارى کن.بنابراین نمى‏توان روایات باب تنبیه را از گناهان منصرف‏دانست اما آیا شامل امور عادى، اخلاقى و اجتماعى هم‏مى‏شود یا تنها شامل امور محرم مى‏شود؟ آنچه از روایات‏استفاده مى‏شود این است که در مواردى که به تادیب وتربیت کودک مربوط مى‏شود مى‏توان او را تنبیه کرد خواه‏این خلاف، از خلافهاى اخلاقى، عرفى یا اجتماعى باشدکه از نظر شرع گناه محسوب نمى‏شود و یا خلافى باشد که‏از نظر شرعى گناه محسوب مى‏شود. زیرا در غالب این‏روایات سؤال از ادب کودک است که تقریبا معادل تربیت‏امروزى است و اگر نگوییم مراد آنها تنها امورى است که‏از لحاظ شرعى گناه محسوب نمى‏شوند، دست کم آنها رانیز شامل مى‏شود. البته نسبت‏به برخى از گناهانى که بیشترجنبه اجتماعى دارند حاکم شرعى مى‏تواند بر حسب‏مصلحت کودک را تنبیه کند.
بحث اخلاقى
تا اینجا ما جواز فقهى مساله را اثبات کردیم. تنها جوازفقهى کافى نیست‏بلکه باید دید آیا این امر از لحاظ‏اخلاقى و تربیتى نیز مطلوبیت دارد؟ در این باره باید دودسته دیگر از روایات را مد نظر قرار داد. یک دسته‏روایاتى است که به رحم، رفق، مدارا و عفو نسبت‏به‏کودک امر مى‏کنند مثل: احبوا الصبیان و ارحموهم (×1) ... (30) ،لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه (×2) ، (31) اعف عنهم (×3) (32) ، ونظائر این روایات که در منابع روایى ما فراوان است.
دسته دوم روایاتى است که از تندى، غضب و عتاب‏و خطاب نسبت‏به کودک منع مى‏کنند مانند: ان الله لیس‏یغضب (×6) (35)
با توجه به این دو دسته از روایات مى‏توان گفت‏محبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش همیشه مطلوب‏است و تندى و عتاب و خطاب و غضب نسبت‏به کودک‏نه تنها مطلوب نیست‏بلکه نهى هم شده است. امااگر برخى از روایات تنبیه کودک را جایز مى‏دانند درمواردى است که راه دیگرى جز تنبیه براى اصلاح‏و تربیت کودک در کار نباشد و یا کارایى خود را نسبت‏به افرادى از دست داده باشد و گرنه با توجه به این دودسته از روایات تا وقتى راه اصلاح و تادیب کودک‏منحصر به تنبیه نباشد و یا دست کم کارایى روش تنبیه درمواردى خاص بیشتر و یا بهتر از روشهاى دیگر نباشد،استفاده از تنبیه جایز نخواهد بود. به علاوه، اگر راههاى‏دیگرى در کار باشد که کارایى بهترى از روش تنبیه داشته‏باشند به موجب آیه «ادفع بالتى هى احسن‏» (36) باید از آن‏روشها استفاده کرد.
پس راه اصلى تربیت راه رفق، مدارا، محبت، رحمت‏و عفو است و استفاده از تنبیه در مواردى جایز است که ازراه اصلى نتوان راه به منزل برد. پزشک وقتى کاردجراحى را بدست مى‏گیرد که از درمان بیمار یا دارومایوس شده باشد. شاهد این مدعا این است که در سیره‏معصومین(ع) مشاهده نشده است که آنها فرزندان خود راو یا کودکان دیگرى را تنبیه کرده باشند; البته در مواردنادرى برخى از ائمه عبد خود را تنبیه کرده‏اند و بلافاصله‏پس از آن پشیمان شده و حتى طلب قصاص از عبد خودنموده‏اند (37) ولى تا آنجا که - بنده تحقیق کردم - مشاهده‏نشده است که امامى فرزند خود را تنبیه بدنى کرده باشد واین مطلب مى‏تواند شاهد بر این باشد که راه اصلى غیر ازتنبیه است و ائمه از آن راه اصلى استفاده مى‏کرده‏اند ونیازى به تنبیه بدنى پیدا نمى‏کرده‏اند.
آیا تنبیه اثر تربیتى دارد؟
برخى معتقدند که تنبیه تنها اثرى که ممکن است داشته‏باشد این است که کودک را از دست زدن به عمل خلاف‏مادامى که بداند تنبیهى در کار است‏باز مى‏دارد و همین‏که مطمئن شد که دیگر تنبیهى در کار نیست دوباره به آن‏کار ست‏خواهد زد. کسان دیگرى گفته‏اند اگر تنبیه به جاو به موقع و در حد مطلوب اجرا شود مى‏تواند رفتارنامطلوب را براى همیشه از بین ببرد. اما باید دید روایات‏در این زمینه چه مى‏گویند. ما در اینجا دست کم دوروایت را نقل مى‏کنیم که مى‏توان از آنها استفاده کرد که‏تنبیه اثر اصلاحى دارد:
1. حضرت على(ع) مى‏فرماید: «من لم یصلحه حسن‏المداراة یصلحه حسن المکافاة‏» (38) کسى که خوشرفتارى اورا اصلاح نکند خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد.
2. و نیز آن حضرت مى‏فرماید: «استصلاح الاخیارباکرامهم و الاشرار بتادیبهم.» (39) راه و روش اصلاح خوبان‏به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبیه و عقاب‏آنهاست.
با توجه به این دو روایت روشن است که تنبیه اثراصلاحى دارد و در مواردى که اثر اصلاحى هم نداشته‏باشد دست کم اثر بازدارندگى خواهد داشت که این نیزدر امر تربیت مطلوب است گرچه مطلوب اصلى اصلاح وجایگزینى رفتار مطلوب بجاى نامطلوب مى‏باشد.
نکاتى در باب تنبیه
1. تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد. حضرت‏رسول(ص) در روایت اسد بن وداعه پس از آن که سه‏مرتبه از تنبیه نهى کرد فرمود: اگر تنبیه کردى باندازه گناه‏تنبیه کن. (40)
2. در تنبیه باید قوت بدنى، سن و شخصیت افراد رادر نظر داشت در روایت‏حماد بن عثمان امام صادق(ع)فرمود: هر مقدار که حاکم مصلحت‏بداند بر حسب مقدارگناه و یا قدرت بدنى شخص تعزیر کند. (41) و نیز ازحضرت على(ع) نقل شده است که گاهى نصف یا ثلث‏شلاق را مى‏گرفت و بر حسب سن کودکان آنها را حدمى‏زد. در مورد شخصیت افراد نیز حضرت على(ع)مى‏فرماید: «کیفر عقلاء با اشاره است و کیفر جهال باتصریح و صراحت‏» و یا مى‏فرماید: «کنایه و تعریض براى‏عاقل شدیدترین عقاب است.» (42)
3. از تنبیه در حال غضب باید اجتناب کرد چرا که‏پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤنین(ع) از ادب کردن در حال‏غضب نهى کرده‏اند. (43)
4. اگر کودک قبل از اینکه تنبیه شود، متنبه شد نباید اورا تنبیه کرد; زیرا هدف از تنبیه آگاهى و اصلاح کودک‏است و وقتى هدف حاصل شد دیگر تنبیه معنى ندارد.همین طور اگر پس از تنبیه کودک رفتار او اصلاح شددیگر نباید رفتار خلاف او را به رخ کشید و آن را بهانه‏اى‏براى تنبیه و سرزنش او قرار دهیم. قرآن کریم مى‏فرماید:«زنانى را که به وظائف همسرى عمل نمى‏کنند، موعظه‏کنید و از همبسترى با آنها بپرهیزید و آنها را بزنید، اگراطاعت کردند دیگر بهانه‏اى براى ستم و آزار آنهامجویید» (44) این آیه گرچه در مورد تنبیه زنان است اما باتنقیح مناط مى‏توان آن را به تنبیه کودک نیز سرایت داد.
5. در صورتى مى‏توان کودک را تنبیه کرد که علم به‏خلاف و بد بودن عمل و کیفر داشتن آن داشته باشدمحمد بن خالد مى‏گوید در مدینه بودم غلامى را آوردندکه مرتکب دزدى شده بود از امام صادق(ع) در مورد اوپرسیدم، حضرت فرمود: از او مى‏پرسى اگر مى‏دانست که‏دزدى کیفر دارد و کیفر آن چقدر است او را عقاب‏مى‏کنى و اگر نمى‏دانست رهایش مى‏کنى. (45)
6. نباید کودک را به خاطر تشفى خاطر خود تنبیه کردبلکه هموراه باید صلاح کودک مد نظر باشد. حضرت‏على(ع) عمر بن عبدالعزیز را امر کرد تا بر شخصى اجراى‏حد کند، عمر موقع اجراى حد آن را ترک کرد، علت رااز او پرسیدند در جواب گفت «وجدت فى نفسى غضبا»بعد امام على(ع) فرمود: کذا ینبغى لمعلم الاطفال ان‏یراعى منهم حتى یخلص ادبهم لمنا فعهم و لیس لمعلمهم‏فى ذلک شفاء من غضبه و لا یریح قلبه من غیضه فان‏ذلک ان اصابه فانما ضرب اولاء المسلمین لراحة نفسها وهو لیس من العدل (×7) (46) .
7. در تنبیه باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد وباید از مرحله ضعیف شروع کرد چرا که شاید با اجراى‏مرحله‏اى ضعیف از تنبیه مثلا یک تغییر چهره کودک به‏اشتباه خود پى‏ببرد و اصلاح شود که در این صورت دیگرنیازى به تنبیه بدنى نخواهد بود. قرآن کریم نیز نیست‏به‏تنبیه زنانى که به وظایف خود عمل نمى‏کنند مى‏گویدفعظوهن واهجروهن فى المضاجع و اضربوهن... (47) مفسرین گفته‏اند در اینجا تربیت مراد است‏یعنى ابتداموعظه مى‏کنى اگر اطاعات نکرد از همبسترى با او پرهیزمى‏کنى و اگر باز اطاعت نکرد او را مى‏زنى. بنابراین یعنى‏از مرحله ضعیف شروع مى‏کنى و فورا سراغ تنبیه بدنى‏نمى‏روى.
تنبیه از نظر روانشناسان
استفاده از تنبیه در امر تربیت همواره مخالفان و موافقانى‏را بر انگیخته است‏با این تفاوت که در گذشته موافقان‏بیشترى داشته ولى اکنون مخالفان بیشترى دارد. معروف‏است که روانشناسان تنبیه را (دست کم تنبیه بدنى را) جایزنمى‏دانند و عدم کارایى و یا اثرات و مضرات جانبى آن رادلیل بر این امور مى‏دانند. ولى باید گفت اولا چنین نیست‏که تنبیه کارایى نداشته باشد. در بسیارى از موارد، تنبیه‏اصلاحگر است‏به طورى که عموم کسانى که در اصلاح‏رفتار کتابى نوشته‏اند تنبیه را به عنوان یکى از روشهاى‏اصلاح و تغییر رفتار ذکر کرده‏اند و ثانیا در مواردى که‏تنبیه اصلاحگر نباشد دست کم اثر بازدارندگى و عبرت‏آموزى براى دیگران را دارد که این خود اثرى کمى‏نیست چه اینکه مواردى وجود دارد که رفتار نامطلوب‏باید فورا متوقف شود به طورى که اگر متوقف نشوداثرات جبران ناپذیرى را ببار خواهد آورد در این صورت‏است که تنبیه، خصوصا تنبیه بدنى تنها راه ممکن است‏زیرا سایر روشها زمان زیادى را براى اصلاح و یا توقف‏رفتار نامطلوب لازم دارند و از این روست که یکى ازمزیتهاى روش تنبیه بر سایر روشها را فوریت تاثیر آن‏مى‏دانند بدین جهت معمول روانشناسان، حتى کسانى که‏بشدت با تنبیه مخالف هستند در مواردى تنبیه را، حتى‏تنبیه بدنى را، جایز مى‏دانند. بنابراین چنین نیست که ازنظر روانشناسان تنبیه بدنى بکلى مطرود و ممنوع باشد. مادر اینجا نظر برخى از روانشناسان و یا فلاسفه‏اى که درباب تربیت‏بحث کرده‏اند نقل مى‏کنیم تا شاهدى بر این‏مدعا باشد.
گیج و برلاینى در روانشناسى تربیتى مى‏گویند: «روش‏دیگر براى از بین بردن یک پاسخ این است که دانش‏آموز را هنگامى که آن پاسخ روى مى‏دهد تنبیه کنیم‏»سپس در ادامه مى‏گویند: «آیا تنبیه مؤثر است؟ آیا تنبیه‏چیز خوبى است؟ به این سؤالات در دهه‏هاى اخیرپاسخهاى متفاوتى داده شده است. تحقیقات بسیار اخیرنشان مى‏دهد که در اوضاعى خاص بویژه زمانى که تنبیه‏شدید مورد استفاده قرار گیرد رفتار مى‏تواند براى همیشه‏از بین برود (ماتون و ویلورنزو 1966 ص 426). آیا تنبیه‏رفتار را کاهش مى‏دهد؟ پاسخ این سؤال قطعا مثبت است(آذرین و هولز 1966 ص 426). بر طبق شواهدى که‏جانستون (1972) خلاصه‏اى از آن فراهم آورده است‏طرق دیگر کاهش بسامد رفتار (مثل خاموشى سازى، و (DRL در مقایسه با تنبیه در صورتى که بطورصحیح مورد استفاده قرار گیرد تاثیرى دیرتر، کم دوامتر وغیر مؤثرتر دارند.» آنها در ادامه مى‏افزایند: «آیا تنبیه باآنکه مى‏تواند مؤثر باشد چیز خوبى است؟ پاسخ به این‏سؤال به عوامل گوناگونى بستگى دارد. اگر رفتارى را که‏مى‏خواهید مانع از آن شوید بسیار خطرناک یا ناخوشایندباشد در آن صورت تنبیه به عنوان راهى براى دفع آن‏رفتار چیز خوبى است.» (48)
گاترى که نظریه بادگیرى خود را بر اصل مجاورت‏استوار ساخته است تنبیه را در امر تربیت و یادگیرى مؤثرمى‏داند. وى مى‏گوید: «تنبیه نه به سبب ناراحتى‏اى که‏تولید مى‏کند، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهى فرد به‏محرکهاى معین را تغییر مى‏دهد مؤثر است... تنبیه به این‏علت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتارناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد مى‏کند.» (49) وى‏همچنین مى‏گوید: ما هنگام بحث درباره راههاى ترک‏عادت سه تدبیر میکانیکى را بررسى کردیم که مى‏تواننددر تغییر تداعى بین محرکها و پاسخها بکار روند. تنبیه‏یکى دیگر از این تدابیر است. تنبیه وقتى که بطور مؤثربکار رود سبب مى‏شود محرکهایى که قبلا پاسخ نامطلوبى‏را فرا مى‏خواندند، پاسخ مطلوبى را ایجاد کنند». (50)
جان لیانز و همکاران (1988) مى‏گویند: «بسیارى ازمطالعات بیانگر تاثیر تنبیه بر رفتار هستند. این یافته‏هامى‏گویند میزان تاثیر تنبیه در فرو نشاندن رفتار نامطلوب‏وابسته‏است‏به:الف)شدت،مدت،فراوانى‏وتوزیع پیامدهاى‏ناخوشایند تنبیه; ب) فواصل زمانى اجراى تنبیه; ج)شدت‏رفتارى که بخاطر آن تنبیه صورت مى‏گیرد; د) وجودپاسخهاى جانشین و ه) محدوده‏اى که در آن رفتار متضادیا مطلوب پاداش داده مى‏شود... تنبیه مى‏تواند براى‏سرکوب. با حذف تقریبا هرگونه رفتار نامطلوب از کودکى‏اولیه به بعد بکار رود... در روان درمانى تنبیه در اصلاح‏رفتارهایى که براى کودکان یا دیگران خطر فورى دارد یاجاهایى‏که نتیجه‏فورى‏لازم‏است‏بهترین کاربرد را دارد.» (51)
موریس در اصلاح رفتار کودکان مى‏گوید: «درست‏همانطور که با پاداش دادن به کودک در هر زمان که رفتارمطلوب را انجام مى‏دهد مى‏توان آن رفتار را نیرومند کردبا پاداش ندادن قاطعانه به کودک هنگام اجراى رفتارنامطلوب نیز مى‏توان این رفتار را در او کاهش داد... به هرحال در مواقع نادرى از تنبیه بدنى (مثل یک سیلى‏دردناک، یا یک فریاد) باید استفاده شود.» (52)
سیف در کتاب تغییر رفتار و رفتار درمانى در پایان‏بحث تنبیه چنین مى‏گوید: «با توجه به زیانهاى متعدد ناشى‏از تنبیه و سایر روشهاى تنبیهى بهتر است هرگز از آن به‏عنوان روشهاى تربیتى و اصلاحى استفاده نشود و به جاى‏آنها از روشهاى دیگرى که در این فصل مورد بحث قرارگرفت استفاده شود. با این حال ممکن است رفتار فردچنان وخیم و خطرناک باشد که هیچ روش دیگرى‏باصطلاح جواب ندهد و ناچار کاربرد روش تنبیه تنهاروش ممکن باشد مثل وقتى که رفتار نامطلوب فرد،سلامت و بقاى خود او یا افراد دیگر را تهدید مى‏کند.» (53)
سال آکسلرد مى‏گوید: «على رغم بعضى از نواقصى‏که به این روش [تنبیه] نسبت داده‏اند من معتقدم که‏تکنیکهاى تنبیه مى‏توانند ابزار مفید براى آموزگار باشند.یک دلیل این است که تنبیه احتمالا در شرایطى مؤثر واقع‏مى‏شود که تکنیکهاى دیگرى مانند تقویت‏یک رفتارناهمساز و خاموشى کارگر نیستند، همینطور روشهاى تنبیه‏اغلب رفتارهاى نامطلوب را سریعتر از تکنیکهاى دیگرکاهش مى‏دهند.» (54)
والترچین و بنکس (1972) معتقدند: «هر کودکى بایدبفهمد که در صورت نافرمانى و سرپیچى از اطاعت‏بزرگسالان با او برخورد نا مطلوبى خواهند داشت. اگرکودک به خاطر عمل اشتباه خود تنبیه نشود تصور مى‏کندکه عمل او بطور ضمنى تایید شده است.» (55)
رونالدس. ایلنگورث مى‏گوید: «بسیارى از والدین براین باورند که تنبیه بدنى نادرست و نامطلوب است و به‏جاى آن اغلب از تنبیه ذهنى و روانى که به مراتب‏خطرناکتر است، استفاده مى‏کنند. هیچ پدر و مادرى هرگزنباید از سلاح تهدید به ترک کودک، یا دوست نداشتن اوو یا فرستادن کودک به شبانه روزیها استفاده کند. در تمام‏مواقع، چه در خانه و چه در مدرسه، سلاح تمسخر، انتقادو تحقیر کودک بد و نامطلوب است و نتیجه‏اى جز اینکه‏کودک را غمگین و دچار نا امنى سازد نخواهد داشت. درمورد کودکان سنین پیش از دبستان که به اندازه کافى‏مى‏فهمند زدن ضربه‏اى آرام به پشت او بدون خطر است.همین تنبیه نیز پس از آن سن، غالبا غیر ضرورى ونامطلوب است. بهر حال باید توجه داشت که تنبیه بدنى.بهیچ عنوان نباید آسیب برساند. همچنین کودک نباید درحضور خواهران و برادران خود تنبیه بدنى شود احیانا اگرتنبیه شد، پس از آن دیگر نباید با او حرف زد.» (56)
با توجه به آنچه که از برخى از روانشناسان و مربیان‏نقل شد روشن است که در روانشناسى نیز تنبیه، حتى تنبیه‏بدنى، بکلى مطرود و ممنوع نیست‏بلکه در مواردى آن راجایز و حتى لازم مى‏دانند.
نتیجه اینکه به نظر ما روایات معصومین «علیهم‏السلام‏»تنبیه کودک را در جهت تربیت او جایز مى‏دانند. گرچه‏این روش مطلوبیت اولى را ندارد. یعنى مادام که براى‏تربیت کودک از روشهاى دیگرى بتوان استفاده کرد بهتراست از این روش استفاده نشود و چه بسا اگر از روشهاى‏دیگر به نحو صحیح استفاده شود هیچگاه نیازى به تنبیه‏کودک حاصل نشود ولى در هر حال اگر در امر تربیت‏کودک از نظر مربى به تنبیه او نیاز شد تنبیه او جایز است ومضرات فرضى در برابر اصل هدایت و تربیت کودک ازاهمیت چندانى برخوردار نیستند خصوصا اگر بتوان بااستفاده از روشهایى مضرات فرضى را کاهش داد و یاحتى آنها را از بین برد که در صورت توفیق به برخى ازآنها که معصومین(ع) بکار مى‏برده‏اند خواهیم پرداخت.
در پایان اشاره به این مطلب را لازم مى‏دانم که این‏مقاله خلاصه‏اى است از اصل مقاله که توسط نویسنده دردفتر همکارى حوزه و دانشگاه موجود مى‏باشد لذا کسانى‏که خواهان مطالعه بیشتر در این زمینه هستند مى‏توانند به‏اصل مقاله مراجعه کنند.
پى‏نوشت
1×) کودکان را دوست‏بدارید و به آنها ترحم کنید...
2×) با کسى که به او آموزش مى‏دهید و با کسى که از او مى‏آموزید نرمى کنید.
3×) کودکان را مورد عفو قرار بده.
4×) خداوند براى هیچ چیز مانند غضب نسبت‏به زنان و کودکان ناراحت‏نمى‏شود.
5×) بیاموزید و تندى نکنید چرا که معلم عالم بهتر از معلم سخت‏گیر است.
6×) هنگام غضب کسى را تادیب (تنبیه) نکنید.
7×) براى معلم کودکان هم سزاوار است که این چنین آنها را پرورش دهد تااینکه اگر ان‏ها را تنبیه کردن به خاطر مصلحت آنها باشد و جایز نیست که‏معلم به خاطر تشفى خاطر خود و یا راحتى قلب خود از غضب نیست‏به‏آنها کودکان را تنبیه کند زیرا اگر چنین کند بچه‏هاى مسلمانان را به خاطرهواى نفس خود زده است و این از عدل و عدالت‏خارج است.
1. لغت نامه دهخدا، ذیل ماده تنبیه
2. هرگنهان، بى.آر; مقدمه‏اى بر نظریه‏هاى یادگیرى; ترجمه على‏اکبر سیف; ص 138.
3. Lyons, john4 Treating Problem children; Andrew*Muekley And michael Swainston; P.122.
4. سیف، على‏اکبر; روانشناسى‏پرورشى; چاپ‏پنجم(1370); ص‏246.
5. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافى، چاپ پنجم (1363) ج 4،ص 227، روایت 2.
6. عطائى، على; آراءالفقها و المراجع فى حکم تادیب الصبیان‏و ضربهم، ص 37.
7. همانجا.
8. همانجا.
9. همان، ص 29
10. وسائل الشیعة، ج 18، ص 339، روایت‏1.
11. همان، ص 581، روایت 1.
12. همان، ص 582، روایت 3.
13. عبدالغنى، عارف; نظم التعلیم عند المسلمین; چاپ اول(1414); ص 116 به نقل از آداب المعلمین، ص 91.
14. وسائل الشیعة; ج 18; ص 582، روایت‏3.
15. کنزالعمال; ج‏16، ص 440، رویات 45327.
16. محقق کرکى، على بن الحسین، جامع المقاصد; ج‏7، ص 280.
17. آراء الفقها و المراجع فى حکم تادیب الصبیان و ضربهم; ص‏15، نقل از مفتاح الکرامه، ج 4، ص 273.
18. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 167.
19. المیثمى، حافظ نورالدین; مجمع الزوائد و منبع الفوائد; بیروت(1408); ج‏8، ص 106.
20. وسائل الشیعة، ج‏18، ص 581، روایت‏1.
21. وسائل الشیعة، ج‏19، ص 581، روایت‏1.
22. در این مورد به رساله‏هاى عملیه رجوع شود.
23. مستدرک الوسائل، ج‏3، ص 18، روایت 2906.
24. همان، ص 19، روایت 1.
25. کنزالعمال، ج 16، ص 440، روایت 45327.
26. وسائل الشیعة، ج‏3، ص 12، روایت‏2.
27. همان، روایت‏3.
28. همان، ج 18، ص 525، روایت 11.
29. 20.
30. کافى، ج 6، ص 49، روایت 3.
31. شهید ثانى، زین الدین بن على العاملى; منیة‏المرید فى ادب‏المرید و المستفید; ص 193.
32. مستدرک الوسائل، ج‏9، ص 7، روایت 10041.
33. کافى ج‏6، ص 50، روایت 8.
34. بحارالانوار، ج‏77، ص 175، روایت 3.
35. غررالحکم، ج‏2 ص 833، ش‏96.
36. قرآن کریم، فصلت، آیه 34.
37. امین، سید محسن; سیره معصومان; ترجمه حسین وجدانى،چاپ سوم (76); ج‏4، ص 238.
38. غررالحکم، ج‏2، ص 640، ش 457.
39. بحارالانوار، ج 78، ص 82، روایت 81.
40. 19
41. وسائل الشیعة، ج‏18، ص 584، روایت 3.
42. غررالحکم، ج 2، ص 501، ش‏44 و 45
43. بحارالانوار، ج 79، ص 102، روایت 2 و غررالحکم ج‏2،ص 833، ش‏96.
44. قرآن کریم، نساء، آیه 34.
45. 28
46. ابن عبدالحفیظ، سویدى، محمد نور; منهج التربیة للطفل;ص 371.
47. 44
48. گیج، نت، ل; روانشناسى تربیتى، و دیوید سى برلاینر، ترجمه‏غلامرضا خوئى نژاد و همکاران، چاپ اول (1374)، ص 344و 345.
50 و 49. مقدمه‏اى بر نظریه‏هاى یادگیرى، ص 289 و 291.
51. Treating Problem children, P.122,123.
52. موریس، ریچارد جى; اصلاح رفتار کودکان، ترجمه ناهیدکسائیان; ص 73 و 88.
53. سیف، على‏اکبر; تغییر رفتار و رفتار درمانى; چاپ اول (1373);ص 397.
54. سال آکسلرد; تغییر رفتار در کلاس درس; منیجه شهنى ییلاق،تهران (1368)، ص 47.
55. ایلینگورس، رونالدس; کودک و مدرسه، ترجمه شکوه نوابى نژاد;تهران (1368); ص 63.
56. همان، ص 66.

 

 

 

 

گرایش های جنسی

انواع گرایش‌های جنسی

گرایش جنسی به معنای احساس کشش عاطفی، عاشقانه و جنسی به افراد دیگر است. این گرایش‌ها می‌توانند بسیار متنوع باشند و در طول زمان یا شرایط مختلف تغییر کنند. در این مقاله، برخی از مهم‌ترین انواع گرایش‌های جنسی را معرفی و بررسی می‌کنیم.

 

Sexual orientation

۱. دگرجنس‌گرایی (Heterosexuality)

دگرجنس‌گرایی به معنای جذب عاطفی و جنسی به جنس مخالف است. این نوع گرایش رایج‌ترین گرایش جنسی در جوامع مختلف محسوب می‌شود. افراد دگرجنس‌گرا معمولاً علاقه‌مند به ایجاد روابط عاشقانه و جنسی با افرادی از جنس مخالف خود هستند.

۲. همجنس‌گرایی (Homosexuality)

افرادی که جذب افراد هم‌جنس خود می‌شوند، همجنس‌گرا نامیده می‌شوند. این گرایش شامل دو گروه اصلی است:

  • مردان همجنس‌گرا (Gay): مردانی که جذب مردان دیگر می‌شوند.
  • زنان همجنس‌گرا (Lesbian): زنانی که جذب زنان دیگر می‌شوند.

همجنس‌گرایی یکی از طبیعی‌ترین انواع گرایش‌های جنسی است و در بسیاری از فرهنگ‌ها و جوامع پذیرفته شده است.

۳. دوجنس‌گرایی (Bisexuality)

دوجنس‌گرایی به افرادی اشاره دارد که می‌توانند به هر دو جنس مرد و زن جذب شوند. این جذب می‌تواند به صورت عاطفی، عاشقانه یا جنسی باشد. شدت این کشش ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد و در طول زمان تغییر کند.

۴. همه‌جنس‌گرایی (Pansexuality)

همه‌جنس‌گرایان بدون توجه به جنسیت یا هویت جنسیتی افراد، می‌توانند جذب آن‌ها شوند. برخلاف دوجنس‌گرایی که معمولاً به دو جنس زن و مرد محدود می‌شود، همه‌جنس‌گرایی شامل طیف وسیعی از هویت‌های جنسیتی مانند افراد غیرباینری، تراجنسیتی و غیره نیز می‌شود.

۵. بی‌جنس‌گرایی (Asexuality)

افراد بی‌جنس‌گرا علاقه یا کشش جنسی کمی دارند یا به‌طور کلی چنین کششی را تجربه نمی‌کنند. این به این معنا نیست که آن‌ها احساسات عاشقانه ندارند؛ بلکه برخی از آن‌ها ممکن است درگیر روابط عاطفی شوند اما نیازی به رابطه جنسی احساس نکنند. بی‌جنس‌گرایی طیفی دارد و برخی افراد ممکن است در شرایط خاصی جذب جنسی را تجربه کنند.

۶. خاکستری‌جنس‌گرایی (Graysexuality)

خاکستری‌جنس‌گرایی بین بی‌جنس‌گرایی و گرایش‌های دیگر قرار می‌گیرد. افراد خاکستری‌جنس‌گرا ممکن است گاهی اوقات کشش جنسی را تجربه کنند، اما این اتفاق به‌ندرت رخ می‌دهد یا فقط در شرایط خاصی امکان‌پذیر است.

۷. دمیسکشوالیتی (Demisexuality)

دمیسکشوال‌ها تنها زمانی جذب جنسی را تجربه می‌کنند که پیوند عاطفی عمیقی با فرد مقابل ایجاد کرده باشند. این افراد برخلاف بسیاری دیگر، تنها بر اساس ظاهر یا جذابیت فیزیکی به کسی کشش پیدا نمی‌کنند و نیاز به ارتباط عاطفی قوی دارند.

۸. چندجنس‌گرایی (Polysexuality)

چندجنس‌گرایان جذب بیش از یک جنسیت می‌شوند، اما برخلاف همه‌جنس‌گرایان، جذب همه هویت‌های جنسیتی را تجربه نمی‌کنند.

۹. کوییر (Queer)

کوییر اصطلاحی گسترده است که برای اشاره به افرادی استفاده می‌شود که با دسته‌بندی‌های سنتی جنسیت و گرایش‌های جنسی مطابقت ندارند. این واژه می‌تواند شامل تمام افراد LGBTQ+ باشد.

 

 

نتیجه‌گیری

گرایش‌های جنسی متنوع و پیچیده هستند و هر فرد ممکن است تجربه‌ای منحصر به فرد از آن داشته باشد. احترام به تنوع گرایش‌ها و پذیرش افراد با گرایش‌های مختلف نقش مهمی در ایجاد جامعه‌ای سالم و فراگیر دارد.

پرخاشگری

پَرخاشگَری یا پَرخاش (به انگلیسی: Aggression)، در روان‌شناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد می‌شود. پرخاشگری رفتاری است که به قصد آسیب رساندن به فرد دیگری (جسمانی یا زبانی) یا نابود کردن دارایی دیگران صورت می‌گیرد.پرخاشگری  یا همان رفتار پرخاشگرانه یکی از رایج‌ترین اعمال خشونت‌آمیز در سطح جامعه است. شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که تا به‌حال شاهد این رفتارها نبوده است.همچنین گاهی ممکن است به دلیل فشارهای عصبی، خستگی یا هر محرک دیگری، خود ما نیز رفتار پرخاشگرانه از خود بروز دهیم. این موضوع می‌تواند سبب ایجاد دلخوری و ناراحتی دوستان و اطرافیان ‌شود و حتی روی شرایط کاری و روابط اجتماعی ما نیز تاثیرگذار باشد.

با توجه به مسائلی که به آن اشاره کردیم، لازم است هر کدام از ما با تعریف پرخاشگری و انواع آن آشنا شویم تا بتوانیم عوامل موثر بر بروز پرخاش خود یا دیگران را تشخیص داده و برای رفع آن اقدام کنیم.

پرخاشگری به مجموعه‎ای از رفتارها اطلاق می‌شود که می‌تواند منجر به آسیب جسمی و روانی به خود، دیگران یا اشیاء موجود در محیط شود. پرخاشگری بر آسیب رساندن جسمی یا روحی به شخص دیگری متمرکز است.

پرخاشگری رابطه‌ای که گاهی از آن به عنوان پرخاشگری اجتماعی نیز یاد می‌شود، شامل آسیب رساندن به روابط اجتماعی افراد از طریق انتشار شایعات، کنار گذاشتن آن‌ها از رویداد‌ها یا ایجاد احساس عدم پذیرش در آن‌ها است.

در حالی که همه ما ممکن است گاهی اوقات احساس خشم کنیم، زمانی که پرخاشگری فراگیر یا افراطی می‌شود، ممکن است نشانه‌ای از یک بیماری روانی زمینه‌ای، یک اختلال مصرف مواد یا یک مسئله پزشکی دیگر باشد.

تعامل با فردی که رفتار‌های پرخاشگرانه دارد، که گاهی اوقات به آن "قلدر " نیز گفته می‌شود، می‌تواند پیچیده باشد. غالباً، اعمال آن‌ها راهی برای مقابله با خشم است که در ابراز آشکار آن احساس راحتی نمی‌کنند.

فرد حتی ممکن است هیچ ایده‌ای نداشته باشید که چرا این اتفاق می‌افتد - به خصوص اگر آن شخص انکار کند که حتی دیوانه است. یا ممکن است شما را از گروهی طرد کنند، از خشونت استفاده کنند (مانند کوبیدن کتاب‌ها یا درها)، یا درگیر اشکال ظریف پرخاشگری رابطه‌ای شوند.

 

پرخاشگری رابطه‌ای که گاهی از آن به عنوان پرخاشگری اجتماعی نیز یاد می‌شود، شامل آسیب رساندن به روابط اجتماعی افراد از طریق انتشار شایعات، کنار گذاشتن آن‌ها از رویداد‌ها یا ایجاد احساس عدم پذیرش در آن‌ها است.

 

 

طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری چیست؟

گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید معتقدند که پرخاشگری رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می‌شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می‌کند. به نظر آراد اگر این انرژی به شکلی مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزش‌ها و بازی‌ها تخلیه شود جنبه سازنده خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونه‌ای تخلیه می‌شود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن را دربرداشته باشد. از نظر غمخوار پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی ما را در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت می‌کند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری می‌کوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود می‌کند و از بین می‌برد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر می‌شود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.[۱] این رفتارها در جانوران باعث بقای آن‌ها می‌شود ولی در زندگی فردی واجتماعی انسان پیامدهای مخربی را به دنبال دارد.[۲]

طرفداران منشأ اجتماعی پرخاشگری چه کسانی هستند؟

عده‌ای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیرا داشتن چنین فکری سبب می‌شود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمی‌تواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلایل فراوانی را مبتنی بر اینکه پرخاشگری منشأ غریزی و ذاتی نمی‌تواند داشته باشد ارائه داده‌اند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلایل خود را در این باره این‌طور بر می‌شمرند:

  1. دشمنی ذاتی بین جانوران وجود ندارد و آنچه ما در این مورد می‌بینیم آموزش‌هایی است که والدین این جانوران به آن‌ها داده‌اند.
  2. وجود کروموزوم اضافی را نمی‌توان دلیلی بر ذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام می‌شود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم‌کش که حالت‌های پرخاشگرانه را به وجود می‌آورند باشند حال می‌توان عده‌ای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند.
  3. تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد جانور وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه می‌شود که او در برابر جانور ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر جانوران در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیجانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی‌کننده و توهین‌آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمه‌ای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی می‌شدند.

گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپخته‌است، نمی‌داند که نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد؛ لذا این کودک بایستی به مرور یاد بگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد.[۳]

گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفته‌است. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانه‌است از خود دفاع می‌کند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.[۴]

فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه یعنی چه؟

گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام‌کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گسترده‌ای دارند در مجموع می‌توان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع می‌شود در اثر خشم اخم می‌کند یا پاهای خود را بر زمین می‌کوبد. چیزی که ثابت شده‌است این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش می‌دهد پرخاشگری می‌تواند ناکامی‌های فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آن را به صورت یک مسئله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیماً خود مانع را هدف قرار دهد.[۵]

جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود.[۶] این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه می‌دانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها می‌توانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز می‌تواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک مؤثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریک‌های عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمی‌شود.[۷][۸]

علل و عوامل پرخاشگری

عوامل خانوادگی پرخاشگری

عوامل خانوادگی به عنوان یک سری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد مؤثر می‌باشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت می‌باشد و خیلی از چیزها را افراد در سال‌های اولیه حیات اجتماعی خود در آن می‌آموزند. خانواده می‌تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهم‌ترین این عوامل عبارت‌اند از:

نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک

معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری می‌بیند برانگیخته می‌شود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت می‌شود. تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشده‌است خشمگین و پرخاشگر می‌شود.

وجود الگوهای نامناسب

داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسان‌ها علاقه‌مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشته‌اند یعنی نه تنها کودک آن‌ها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانواده‌هایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود می‌کند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالباً پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگ‌تر نیز با دیکتاتوری رفتار می‌کنند در این گونه خانواده‌ها فرد دیکتاتور تصمیم می‌گیرد، هدف تعیین می‌کند، راه نشان می‌دهد، وظیفه معلوم می‌کند، برنامه می‌ریزد و همه باید به‌طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچه‌هایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا می‌کنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده می‌شود و همین حالت آنها را به هیجان و اضطراب وامی‌دارد. این بچه‌ها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود می‌گیرند و به بچه‌های هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه می‌رسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمی‌توانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی‌لیاقتی خود را نشان می‌دهند و اغلب در کارها با شکست روبرو می‌شوند.

تأثیر رفتار پرخاشگرانه

عده‌ای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمی‌کنند بلکه آن را نشانه شهامت و قدرت خود می‌دانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت، موجه و حتی لازم می‌دانند و به آن صحه می‌گذارند.

تشویق رفتار پرخاشگرانه

در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار می‌شود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو می‌شویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی می‌گویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و… که به‌طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی‌مورد تشویق می‌کنند.

تنبیه والدین و مربیان

والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی می‌شوند به صورت پرخاشگرانه او را تنبیه می‌کنند از تشدید این رفتار در او مؤثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت‌کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک می‌شود، شخص تنبیه‌کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک می‌شود.[۹]

عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)

عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند می‌توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثرگذار باشند، برخی از این‌گونه عوامل عبارت‌اند از:

  1. زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهش‌های به عمل آمده در میان سرخ‌پوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسان‌های روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد:

الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص.

ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب می‌شود مصرف‌کنندگان آن موقتاً احساس آرامش می‌کنند اما اثرات مصرف دراز مدت آن برای سوخت و ساز بدن زیان‌آور است.

ج: هنجار بودن پرخاشگری، در جامعه‌ای ممکن است پرخاشگری یک رفتار «هنجاری» تلقی شود لذا در مقایسه با جوامعی که چنین وضعیتی را ندارند.

  1. تقویت پرخاشگری به علت ضرر و زیان اجتماعی- فرهنگی در بعضی مواقع به علت جنگ یا عوامل دیگر پرخاشگری در جامعه تقویت می‌شود بدیهی است در چنین وضعیت پرخاشگری با فراوانی بیشتر در افکار با تخیلات و اعمال افراد آن جامعه مشاهده می‌شود چون جامعه به دلیل مقتضیات زمانی و مکانی خود پرورش آن را ضروری می‌داند.
  2. مشاهدات اجتماعی، مشاهده وقایع و اتفاقاتی که در جامعه رخ می‌دهد مانند درگیری‌های اجتماعی محدودیت‌های اجتماعی تبعیضات بی عدالتی‌ها… سبب ایجاد خشم و پرخاشگری می‌شود.
  3. نقش رسانه‌های گروهی، از عوامل اجتماعی- فرهنگی دیگر که در پیدایش و تقویت پرخاشگری نقش دارند. رسانه‌های گروهی به ویژه تلویزیون است درجه تأثیرپذیری افراد از برنامه‌های تلویزیون به شرایط اجتماعی- اقتصادی بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد اثر فیلم‌های خشونت‌آمیز در ایجاد رفتار خشونت‌آمیز و پرخاشگرانه در مطالعات محققین مورد تأیید قرار گرفته‌است.
  4. نقش بازی‌های ویدئویی در پرخاشگری، پژوهش در این زمینه با عنوان (تأثیر بازی‌های ویدئویی) بر پرخاشگری دانش آموزان پسر سال پنجم مقطع ابتدایی شهرستان خرم‌آباد به روش تجربی صورت گرفته‌است. یافته‌ها نشان می‌دهد که گروه‌های آزمایش که پرخاشگرانه بازی کرده بودند نسبت به گروه گواه افزایش معنی داری پرخاشگری نشان دادند در نتیجه انجام بازی‌های ویدئویی پرخاشگرانه پرخاشگری بعدی را به خصوص در بین کودکان افزایش می‌دهد.[۱۰]

زیان‌های پرخاشگری

علی‌ رغم تمامی مسائل ذکر شده پرخاشگری همیشه اوقات نیز زیان‌آور و مضر نیست بلکه پرخاشگری از حد اعتدال خارج نشود و هدف آن تسلط بر مشکلات زندگی و ترقی و تعالی و آلایش انسان باشد نه تنها سودمند است بلکه ضروری نیز هست. قرار دادن حد و مرز برای پرخاشگری مضر و سودمند قدری مشکل به نظر می‌رسد لذا کودکی که علیه بزرگ‌ ترهایش سرکشی می‌کند پرخاشگر است ولی در عین حال نشان می‌دهد که انگیزه‌ای او را به سوی استقلال که جزء ضروری و با ارزش رشد او است رهبری می‌کند دربارهٔ مفید و لازم بودن عمل پرخاشگری فوید معتقد است که اگر انسان برای ابزار پرخاشگری اجازه نیابد نیروی پرخاشگری اش انباشته می‌شود و سرانجام به شکل خشونت مفرط یا بیماری روانی ظاهر می‌شود. در واقع به تعبیر او برای پالایش روانی سه راه حل وجود دارد که به‌ طور مستقیم و غیرمستقیم با پرخاشگری در ارتباط است این سه راه حل عبارت‌اند از: الف: صرف نیرو در فعالیت‌های بدنی از قبیل بازی‌های ورزشی جست و خیز، مشت زدن به کیسه بوکس و غیره

ب: اشتغال به پرخاشگری خیالی و غیر مخرب

ج: اعمال پرخاشگری مستقیم مثل حمله به قصد صدمه زدن به او، ناراحت کردن او , ناسزا گفتن به او و با وجود این عامل ها آیا پرخاشگری قابل کنترل است؟

اکثر پژوهشگران معتقدند که عوامل محیطی باعث کسب و نگهداری رفتارهای پرخاشگرانه می‌شود به نظر آن‌ها تغییرات مناسب در موقعیتهای محیطی سبب از بین رفتن زمینه‌های ایجادکنندهٔ پرخاشگری و خشونت در رفتار کودکان و نوجوانان می‌شود همچنین با دادن شخصیت مثبت و منطقی به کودکان عدم تبعیض میان آن‌ها عدم تحقیر کودکان دادن مسئولیتها در حد توان به افراد پرخاشگر صحبت کردن با آن‌ها آگاه کردن آن‌ها در مورد خطرات پرخاشگری ایجاد رابطه صمیمی و عاطفی با آن‌ها و توجه به مشکلات آن‌ها تشویق کردن آن‌ها به کارهای گروهی و جمعی و در پایان با شناسایی روحیات فرد برخورد صحیح با آن می‌توان در شناسایی عواملی که پرخاشگری را ایجاد یا تشدید می‌کنند اقدام کرد.

تکنیک‌هایی لازم برای کنترل پرخاشگری در محیط خانواده

  1. صمیمیت، صمیمیت در خانواده امری لازم و ضروری است زیرا سهم مهمی در کاهش خشونت در خانواده دارد بسیاری از رفتارهای خشونت‌آمیز به این دلیل است که صمیمیت بین طرفین وجود ندارد. صمیمیت هنگامی افزایش می‌یابد که افراد خانواده در امور زندگی با یکدیگر مشارکت داشته باشند. همچنین اعتماد و اطمینان در مشارکت بین اعضای خانواده باعث صمیمیت می‌شود.
  2. تأمل و سکوت، یکی از بهترین راه‌های کنترل خشونت در خانواده کنترل رفتار خویشتن در مواقعی است که یکی از اعضای خانواده به تحریک دیگری بپردازد. بهترین شگرد در این هنگام آن است که دیگران سکوت اختیار کنند تا آن فرد هم آرامش پیدا کند سپس در یک فرصت مناسب با هم به بحث و بررسی بپردازند.
  3. تخلیه یعنی اینکه به‌طور مستقیم جواب خشونت را ندهیم. تحقیقات جدید نشان می‌دهد که پرخاشگری حلاکی و حتی فیزیکی علاوه بر اینکه خشم را کاهش نمی‌دهد بلکه باعث افزایش آن نیز می‌شود.
  4. مدل پرخاشگری غیر پرخاشگرانه (قدم زدن و…)، تحقیقات نشان داده که افرادی عادی که پرخاشگری خود بدون رفتار پرخاشگرانه بروز دادند بعد از این کار سطح کمتری از پرخاشگری را داشته‌اند ولی به‌طور کل این روش هم زیاد مؤثر نیست.
  5. تنبیه، در طول تاریخ یکی از وسایل اجتماعی برای کم کردن میزان خشونت تنبیه بوده‌است که توسط آن جلوی خشونت و دیگر رفتارهای پرخاشگرانه را می‌گرفتند ولی در حال حاضر علما معتقدند که تنبیه به‌طور موقت جلوی خشونت حاضر را می‌گیرد و برعکس در طولانی مدت به‌طور مستقیم باعث تقویت آن می‌شود در حال حاضر تنبیه بدنی از طرف سازمان بهداشت جهانی ممنوع شده‌است.
  6. صحبت کردن در مورد مشکل، بهترین روش برای کاهش پرخاشگری صحبت کردن در مورد آن است این تکنیک به‌طور عملی به دو صورت عملی است ولی اینکه در لحظه‌ای که پرخاشگری به حد اعلای خود می‌رسد یکی از طرفین سکوت اختیار کند و سعی کند غائله را ختم کند ولی بعد از اینکه طرفین آرام شدند و مدتی نیز گذشت با خونسردی مطالب را با یکدیگر در میان می‌گذارند و آن را حل و فصل می‌کنند.

پرخاشگری می‌تواند اهداف مختلفی را دنبال کند که عبارتند از:

  • ابراز خشم یا خصومت
  • ادعای سلطه
  • ترس یا تهدید
  • رسیدن به یک هدف
  • اظهار تصرف
  • پاسخ دادن به ترس
  • واکنش به درد
  • رقابت با دیگران

 

علائم پرخاشگری چیست؟

از آنجایی که رفتار پرخاشگرانه به قصد آسیب رساندن به کسی است که نمی‌خواهد آسیب ببیند، باید شامل اقدام باشد. فقط فکر کردن به آسیب رساندن به کسی یا احساس عصبانیت کافی نیست و آسیب رساندن تصادفی به کسی پرخاشگری محسوب نمی‌شود.

رفتارهای پرخاشگرانه می‌تواند به شرح زیر باشد:

  • فیزیکی
  • کلامی
  • رابطه‌ای

علائم فیزیکی پرخاشگری

پرخاشگری فیزیکی شامل کتک زدن، ضربه زدن، لگد زدن و چاقو زدن به شخص دیگری است. آسیب رساندن به اموال نیز نوعی تهاجم فیزیکی است.

علائم کلامی پرخاشگری

علائم کلامی پرخاشگری شامل تمسخر، صدا زدن و فریاد زدن است.

علائم پرخاشگری در رابطه

پرخاشگری رابطه‌ای می‌تواند شامل پخش شایعات و دروغ گفتن در مورد شخص دیگری باشد که از این طریق رابطه شخصی با او آسیب می‌بیند.

در حالی که ما اغلب به پرخاشگری در اشکال فیزیکی آن فکر می‌کنیم، پرخاشگری روانی نیز می‌تواند بسیار مضر باشد. به عنوان مثال، تهدید یا سرزنش لفظی شخص دیگری، نمونه‌هایی از پرخاشگری کلامی، ذهنی و عاطفی است. آزار و اذیت سایبری شکل دیگری از تهاجم غیر فیزیکی است که می‌تواند آسیب جدی به دیگران وارد کند.

انواع پرخاشگری در روانشناسی

معمولا پرخاشگری را به دو نوع اصلی تقسیم می‌کنند. هر دو برای کسانی که آنها را تجربه می‌کنند، چه به عنوان هدف یا متجاوز، مضر هستند.

  1. پرخاشگری تکانشی
  2. پرخاشگری ابزاری

پرخاشگری تکانشی

پرخاشگری تکانشی همچنین به عنوان پرخاشگری عاطفی یا واکنشی شناخته می‌شود. پرخاشگری تکانشی با احساسات قوی مشخص می‌شود. پرخاشگری تکانشی، به ویژه زمانی که ناشی از عصبانیت باشد، سیستم واکنش حاد تهدید را در مغز تحریک می‌کند که آمیگدال، هیپوتالاموس و بخش خاکستری را درگیر می‌کند.

این شکل از پرخاشگری برنامه‌ریزی نشده است و اغلب در لحظه رخ می‌دهد. اگر ماشین دیگری راه شما را در ترافیک قطع کند و شما شروع به فریاد زدن و سرزنش راننده دیگر کنید، پرخاشگری تکانشی را تجربه می‌کنید.

پرخاشگری ابزاری

پرخاشگری ابزاری که به عنوان پرخاشگری غارتگرانه نیز شناخته می‌شود، با رفتارهایی مشخص می‌شود که برای دستیابی به یک هدف بزرگتر در نظر گرفته شده است. پرخاشگری ابزاری اغلب با دقت برنامه‌ریزی می‌شود و معمولا به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به هدف وجود دارد.

صدمه زدن به شخص دیگری در دزدی نمونه‌ای از این نوع پرخاشگری است. هدف متجاوز به دست آوردن پول است و آسیب رساندن به فرد دیگری وسیله‌ای برای رسیدن به آن هدف است.

علت پرخاشگری چیست؟

ما دقیقا نمی‌دانیم که چه چیزی باعث پرخاشگری بیش از حد یا نامتعارف می‌شود. این احتمال وجود دارد که چندین عامل مختلف، از جمله ژنتیک، محیط و تاریخچه روانشناختی یک فرد دخیل باشند.

برخی از مهمترین دلایل پرخاشگری شامل موارد زیر است:

  • عوامل بیولوژیکی
  • فاکتورهای محیطی
  • عوامل روانشناسی

عوامل بیولوژیکی

ممکن است عوامل ژنتیکی و هورمونی بر پرخاشگری تاثیر بگذارد. عدم تعادل در برخی از هورمون‌ها، مانند تستوسترون و کورتیزول و انتقال دهنده‌های عصبی مانند سروتونین و دوپامین، ممکن است با پرخاشگری مرتبط باشند.

ساختار مغز نیز می‌تواند بر پرخاشگری تاثیر بگذارد. ویژگی‌هایی که ناهنجاری‌های ساختاری در آمیگدال دارند نسبت به همسالان خود پرخاشگری نشان می‌دهند. تغییرات در سایر نواحی مغز ممکن است به رفتار پرخاشگرانه کمک کند

فاکتورهای محیطی

نحوه تربیت شما ممکن است در انجام یا عدم انجام رفتار پرخاشگرانه نقش داشته باشد. افرادی که با شاهد پرخاشگری بزرگ می‌شوند ممکن است بیشتر بر این باور باشند که خشونت و خصومت از نظر اجتماعی قابل قبول است. تجربه تروما در دوران کودکی نیز می‌تواند منجر به رفتار پرخاشگرانه در بزرگسالی شود.

عوامل روانشناسی

چندین بیماری روانی می‌تواند با رفتار پرخاشگرانه مرتبط باشد، از جمله:

  • اختلال کمبود توجه و بیش فعالی (ADHD)
  • اختلال دوقطبی
  • اختلال شخصیت مرزی (BPD)
  • خودشیفتگی
  • اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)

صرع، زوال عقل، روان پریشی، اختلال مصرف مواد و صدمات یا ناهنجاری های مغزی نیز می‌توانند بر پرخاشگری تاثیر بگذارند.

اثرات پرخاشگری

پرخاشگری می‌تواند بر سلامت و روابط شما تاثیر بگذارد. تحقیقات نشان می‌دهد که بین خشم و التهاب مزمن که می‌تواند باعث مشکلات سلامت ثانویه مانند مشکلات قلبی عروقی شود، ارتباط وجود دارد. خشم و پرخاشگری نیز با شرایط سلامت روان مرتبط است. با این حال، مشخص نیست که آیا خشم کنترل نشده باعث این شرایط می‌شود یا اینکه شرایط خود مدیریت احساسات شدید مانند خشم و پرخاشگری را دشوار می‌کند.

تجربه پرخاشگری به دست یک شریک، دوست یا یکی از اعضای خانواده نیز اثرات مضری دارد. افرادی که قربانی پرخاشگری فیزیکی یا روانی شده‌اند، آن تجربیات را مضر می‌دانند، حتی زمانی که متجاوز آنها چنین نمی‌کند. این اشکال پرخاشگری در نهایت می‌تواند منجر به پایان رابطه شود.

پرخاشگری کنترل نشده همچنین می‌تواند کار را دشوارتر کند و روابط دوستانه را تیره کند. این مسئله می‌تواند منجر به استرس بیشتر و احساس بیگانگی برای متجاوز شود که ممکن است مشکل را بدتر کند.

روش‌های کنترل خشم

اگر حس پرخاشگری را تجربه می‌کنید، می‌توانید یاد بگیرید که خشم خود را مدیریت کنید و به روشی سازنده‌تر با آن کنار بیایید. ایجاد یک برنامه مدیریت خشم پیش از موعد (کنترل خشم) می‌تواند به شما یک نقشه راه بدهد که در مواقعی که احساسات شما از کنترل خارج می‌شود استفاده کنید. این برنامه باید شامل راه‌هایی برای کاهش سطح استرس شما باشد.

برخی از اقدامات برای کنترل خشم شامل موارد زیر است:

  • تمرکز بر چیزهایی که می‌توانید ببینید، ببویید، بشنوید، لمس کنید یا بچشید
  • دور شدن از موقعیت
  • ورزش برای سوزاندن انرژی اضافی
  • تماس با یک دوست قابل اعتماد یا یکی از اعضای خانواده برای حمایت اجتماعی
  • با فعالیت دیگری حواس خود را پرت کنید

اگر فردی در زندگی شما رفتار پرخاشگرانه‌ای با شما دارد، مهم است که از سلامت روانی و ایمنی جسمی خود محافظت کنید. سعی کنید آرام بمانید و از تشدید درگیری خودداری کنید.

روش‌های درمان پرخاشگری چیست؟

راه‌های درمان پرخاشگری شامل موارد زیر است:

  • دارو درمانی
  • آر تی ام اس

دارو درمانی

برخی از داروهای اعصاب و روان که تاثیر مستقیم بر کاهش اضطراب فرد دارند، می‌تواند از شدت پرخاشگری بکاهند و باعث آرامش فرد شوند. اما مصرف این داروها حتما باید تحت نظر پزشک متخصص انجام شود و از عوارض مصرف آنها هم مطلع شوید.

آر تی ام اس

یکی از نوین‌ترین و پیشرفته‌ترین روش‌های درمان پرخاشگری و کاهش اضطراب استفاده از دستگاه rTMS هست. این روش بدون درد، غیر تهاجمی و بدون عوارض هست.

 

تحریک مغناطیسی جمجمه‌ای مکرر (rTMS) از پالس‌های بدون درد و مغناطیسی برای کمک به کاهش علائم پرخاشگری و اضطراب و همچنین به تعدل رساندن هورمون‌های مغز، استفاده می‌کند. لازم نیست برای rTMS در بیمارستان بستری شوید و نیازی به آرامبخش یا بیهوشی ندارید.

درمان پرخاشگری در مرکز مغز و اعصاب نورالی

در مرکز فوق تخصص مغز و اعصاب نورالی به عنوان بهترین مرکز درمان اختلالات اعصاب و روان، با استفاده از به‌روزترین تجهیزات درمانی مغز و اعصاب، از طریق روش نوین درمانی آر تی ام اس، تحت نظر متخصصان مغز و اعصاب و علوم اعصاب به درمان پرخاشگری و کاهش اضطراب می‌پردازیم.

 

پرخاشگری و خشونت چه تفاوتی دارند؟

پرخاشگری و خشونت اصطلاحاتی هستند که عموما به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می‌‌گیرند.، اما روانشناسان آن‌ها را متفاوت معنا می‌کنند. امروزه به‌دلیل افزایش موارد قتل، خشونت خانگی و ارتباط بین بازی‌های ویدیویی خشونت‌آمیز با رفتار پرخاشگرانه اهمیت تفاوت این دو اصطلاح برجسته‌تر شده است.

در دنیای امروز پرخشاگری و خشونت را بلای جوامع مدرن می‌دانند. کودکان و بزرگسالان با انجام رفتارهای خشونت‌آمیز به دیگران آسیب می‌رسانند که خیلی اوقات افراد بی‌گناه قربانی این آسیب خواهند شد. گزارشات حاکی از این رفتار آن‌قدر زیاد است که روانشناسان و مجریان قانون نگران رفتارهای پرخاشگرانه هستند که توسط افراد به نمایش گذاشته می‌شود و سعی می‌کنند دلایلی برای پرخاشگری آن‌ها پیدا کنند. اغلب افراد پرخاشگری و خشونت را مترادف با یکدیگر می‌دانند اما این طور نیست. تا انتهای این مقاله از مجله درمانکده همراه ما باشید که می‌خواهیم تفاوت بین پرخاشگری و خشونت را بررسی کنیم.

 

 

تعریف پرخاشگری و خشونت

این دو اصطلاحا اغلب به جای یکدیگر استفاده می‌شوند. خشونت را می توان به‌عنوان استفاده از نیروی بدنی با هدف آسیب رساندن به شخص دیگر یا تخریب اموال تعریف کرد، در حالی که پرخاشگری به‌طور کل به‌عنوان احساسات یا رفتارهای عصبانی و خشن تعریف می‌شود. شخصی که پرخاشگر است لزوما رفتار خشنی ندارد.

در زیر با مفهوم اصلی این دو اصطلاح آشنا می‌شوید:

پرخاشگری (Aggression)

یک غریزه طبیعی است که انسان از بدو تولد با خود حمل می‌کند و آن را با حیوانات شریک هستیم. این غریزه به ما کمک می‌کند تا هوشیار باشیم، از خود دفاع کنیم و با محیط سازگار شویم. بنابراین پرخاشگری بیولوژیکی، غریزی است و توسط واکنش‌های عصبی شیمیایی تنظیم خواهد شد. به لطفا فرهنگ ما آن غریزه تهاجمی را تعدیل می‌کنیم و به یک غریزه اجتماعی تبدیل خواهیم کرد. این رفتار شامل چهار نوع کلی است که عبارتند از:

  1. تصادفی: این نوع پرخاشگری عمدی نیست و معمولا با بی‌احتیاطی بروز پیدا می‌کند. اغلب کودکان در حال بازی یا فردی که عجله دارد دچار این نوع رفتار می‌شوند. مثلا فردی که برای رسیدن به اتوبوس عجله دارد و هنگام دویدن با شخصی دیگری به شدت برخورد می‌کند.
  2. بیانگر: این نوع پرخاشگری عمدی است اما هدف آن ایجاد آسیب نیست. مثلا کودکی که اسباب بازی‌های خود را پرتاب می‌کند. شاید این رفتار باعث ناامیدی فرد دیگری شود یا به او آسیب برساند اما هدف اصلی آن اسیب رساندن نیست.
  3. خصمانه: این نوع پرخاشگری با ایجاد درد جسمی یا روانی انجام می‌شود. مواردی مانند قلدری، بدگویی یا شایعه پراکنی از انواع آن هستند. درواقع باید آن را اقدام تهاجمی در نتیجه تحریک دانست.
  4. ابزاری: می‌تواند به دلیل درگیری سر اشیا یا آن چیزی که فرد جزء حقوق خود می‌داند، ایجاد شود. مثلا دانش‌آموزی که می‌خواهد پشت یک میز بنشیند اما دانش‌آموز دیگر آن را گرفته است. او برای رسیدن به حق خود وسایل دانش‌آموز دیگر را از بالای میز به پایین می‌اندازد.

خشونت (violence)

رفتار طبیعی در انسان نیست. بلکه محصول شناختی، اجتماعی و فرهنگی است که از نقش‌ها، ارزش‌ها، ایدئولوژی‌ها، نمادها و سایر تعارف اجتماعی تغذیه می‌شود. از همین‌رو م‌یتوان گفت خشونت یک رفتار آموخته شده با بار زیادی از پیش‌اندیشی عمدی و پرخاشگری است. از طرفی این رفتار ناخودآگاه است. درواقع باید خشونت را تغییر حالت پرخاشگری برای آسیب رساندن به انسان‌های دیگر دانست. این رفتار باعث ناکارآمدی اجتماعی می‌شود و معمولا در سوء‌استفاده جنسی، آزار خانواده، قلدری در محل کار، جنایات جنگی، کودک آزاری و تروریسم مشاهده خواهد شد.

خوب است بدانید پرخاشگری و خشونت می‌تواند نتیجه افسردگی، اضطراب یا وسواس باشند. اگر این رفتارها را در اطرافیان خود مشاهده می‌کنید برای مشاوره تلفنی با دکتر روانشناس درمانکده در ارتباط باشید. همچنین می‌توانید برای دریافت نوبت حضوری از طریق وب‌سایت درمانکده رزرو آنلاین انجام دهید.

تفاوت خشونت و پرخاشگری

آن‌ها شامل موارد زیر هستند:

تعریف

  • خشونت به معنی استفاده از قدرت، تهدید یا زور برای رفع نیاز است و می‌تواند فیزیکی، عاطفی یا روانی باشد. این رفتار به شکل جسمی یا غیر جسمی اعمال می‌شود.
  • پرخاشگری به معنی رفتار و اعمالی است که به‌طور عمده به تهاجم و خرابکاری دیگران مرتبط می‌شود. افراد پرخاشگر در تلاشند به دیگران آسیب وارد کنند بدون این‌که نیاز یا هدف خاصی داشته باشند.

هدف

  • خشونت با هدف اصلی غلبه بر دیگران، مجازات یا آسیب رساندن به آنان بروز پیدا می‌کند. این عملکرد بیشتر با ارضای نیاز شخصی، حس برتری و تاکید بر قدرت همراه است.
  • پرخاش با هدف اصلی ایجاد ناخوشایندی یا ناهنجاری در جامعه همراه می‌شود. افراد پرخاشگر این رفتارها را برای تحقق اهداف شخصی خود انجام می‌دهند.

مدت زمان

  • خشونت معمولا به صورت کوتاه مدت و در واکنش به یک رویداد خاص رخ می‌دهد. در اغلب موارد پس از اتمام رویداد خاص خشم هم برطرف می‌شود.
  • پرخاشگری می‌تواند به صورت عمومی طولانی‌تر و مستمر باشد. افراد پرخاشگر رفتارهای خشونت‌آمیز را برای مدت طولانی ادامه می‌دهند، به‌طور مداوم دیگران را تهدید خواهند کرد و همیشه درگیری یا اقدامات خرابکاری ایجاد می‌کنند.

عاملان

  • در خشونت فرد مجرم مستقیما در نیاز او درگیر است و به‌عنوان واکنش به تهدیدات، خشم یا محدودیت‌هایی که برای او ایجاد شده این رفتار را نشان می‌دهد.
  • فرد پرخاشگر عموما بی‌توجه به نیازها یا تهدیدهای خاصی شروع به انجام این رفتار می‌کند و از آن به‌عنوان یک راه برای بیان احساسات منفی خود یا تحقق هدف‌های شخصی‌اش استفاده خواهد کرد.
 

 

عوامل موثر بر بروز رفتار خشونت‌آمیز یا پرخاشگرانه

آن‌ها شامل موارد زیر هستند:

  • قرار گرفتن در معرض استرس و اضطراب شدید
  • زندگی در محیطی فاقد امنیت کافی
  • بروز صدمات مغزی
  • زندگی کودک با والدین، مربیان و معلمان پرخاشگر
  • زندگی در محیطی بدون توجه کافی همراه با آسیب مخصوصا کودکان
  • کاهش کنترل عصبی ناشی از سوء مصرف مواد مخدر و الکل
  • مسائل اجتماعی مانند فقر، مشکلات رابطه ای و زندگی در اجتماع خشن
  • احساس بی ارزشی، ناامیدی و عدم کنترل احساسات ناشی از افسردگی
  • اختلالات شخصیتی مانند اختلال ضد اجتماعی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و اختلال دوقطبی

اگر در معرض هر یک از این عوامل هستید یا قبلا رفتار خشونت‌آمیز داشته‌اید، مراجعه به دکتر روانشناس را جدی بگیرید. متخصصین سلامت روان می‌توانند به شما راه‌کارهای کنترل خشم و رفتار پرخاشگرانه را آموزش دهند. این راه‌کارها آموختنی و قابل تمرین هستند. بنابراین قبل از این‌که به خود یا دیگران آسیب بزنید با مشاوره تلفنی از دکتر روانشناس آنلاین درمانکده کمک حرفه‌ای دریافت کنید.

 

تاثیر پرخاشگری و خشونت بر سلامت روان

مهمترین تاثیرات این دو رفتار در جدول زیر مشخص شده است:

اثرات پرخاشگری و خشونت بر سلامت روان نحوه اثرگذاری
افزایش استرس و اضطراب ابتلا به ترس، نگرانی و استرس مزمن
کاهش اعتمادبه‌نفس و ارزشیابی منفی تجربه مستمر تهدید، تحقیر و آزار
افسردگی مواجهه مستمر با ناامنی، بی‌رضایتی، ترس و نگرانی
مشکلات در روابط اجتماعی کاهش توانایی برقراری ارتباط اجتماعی، شخصی و عاطفی
اختلالات روانشناختی بروز اختلالات استرس پس از سانحه (PTSD)، اختلال وسواس اجباری(OCD)، اختلال خوردن، اختلالات خواب
رفتارهای خود مخرب خود آسیبی یا افکار خودکشی
انتقال الگوهای خشونت ایجاد یک چرخه خشونت و پرخاشگری در جامعه
جدول اثرات رفتار خشونت‌آمیز و پرخاشگرانه بر سلامت روان

درمان رفتار پرخاشگرانه یا خشونت‌آمیز

درمان خشونت و پرخاشگری در افراد یک فرایند چندگانه است که با توجه به شخصیت و تجربیات زندگی فرد انتخاب خواهد شد. رویکردها و روش‌های درمانی معمول برای رفتار پرخاشگرانه و خشونت‌آمیز شامل موارد زیر می‌شود:

درمان روان‌شناختی

روانشناس و درمانگر متخصص به شما کمک می‌کند تا با روش‌هایی مانند مشاوره فردی، خانواده درمانی، روان‌درمانی گروهی و درمان رفتاری- شناختی (با هدف درک و کنترل پرخاش) عوامل عمده پشت این رفتارها شناخته شوند. سپس راه‌کارهای مناسب برای مدیریت احساسات جایگزین خواهند شد.

روش‌های مدیریتی

یکی از عوامل مهم در درمان این رفتارها آموزش مهارت‌های ارتباطی و مدیریت احساسات است. افراد خشن و پرخاشگر در برقراری ارتباط سالم و مدیریت احساسات ناتوان هستند.

یک روانشناس ماهر و باتجربه به شما کمک می‌کند تا با یادگیری مهارت‌های ارتباطی، حل مسئله و مدیریت احساسات راه‌کار سازنده برای بیان نیازها و تعامل با دیگران بدون نیاز به بروز خشونت و پرخاشگری داشته باشید. از طرفی با یادگیری مدیریت خشم و تنش در برابر نگرانی‌ها، فشارهای زندگی و واکنش‌های خشونت‌آمیز می‌توانید به‌راحتی از بروز احساسات پرخاشگرانه جلوگیری کنید.

پرخاشگری و خشونت در یک نگاه

این دو رفتار در اکثر مواقع به جای یکدیگر استفاده می‌شوند و افراد زیادی آن‌ها را مترادف می‌دانند. در حالی که این دو متفاوت هستند. خشونت با هدف آسیب به دیگران بروز پیدا می‌کند اما رفتار پرخاشگرانه لزوما با خشم همراه نیست. شما تاکنون تصور می‌کردید رفتار پرخاشگرانه و خشونت‌آمیز معنای متفاوتی از هم داشته باشند؟ نظرات و تجربیات خود را با ما در این مقاله از مجله درمانکده به اشتراک بگذارید.

همچنین در نظر داشته باشید که کنترل خشم یک مهارت است و می‌توانید از طریق تمرین کردن آن را یاد بگیرید. توصیه می‌کنیم اگر احساس می‌کنید، نمی‌توانید خشم خود را کنترل کنید حتما به یک روانشناس مراجعه کنید. شما می‌توانید از روانشناسان درمانکده مشاوره آنلاین نیز دریافت کنید. علاوه بر این، اگر سابقه رفتارهای پرخطر داشته‌اید، بهتر است یادگیری مهارت کنترل خشم را جدی بگیرید.

 

پرخاشگری‌ کودکان؛ علت‌ها، راهکارها و درمان!

علوم روانشناسی و تربیتی نشان می‌دهد که پرخاشگری کودکان یکی از مسائل جدی و پیچیده در جامعه ماست. این رفتارها می‌توانند شامل ضرب و شتم، تهدید، تجاوز کلامی و حتی تخریب مالکیت دیگران باشند. متأسفانه، این مشکل به طور گسترده‌ای در جوامع مختلف به وجود آمده است و نیازمند بررسی و آگاهی بیشتر است.

در این پست بلاگ، قصد داریم به بررسی و شناخت علل پرخاشگری کودکان و راهکارهایی درمان آن بپردازیم با ما تا انتهای این مطلب همراه باشید.

پرخاشگری در کودکان به چه معناست؟

پرخاشگری در کودکان به معنای رفتاری است که شامل اقدامات خشونت آمیز، تهدید کننده، تحریک کننده و یا تنش آور است که توسط کودکان نشان داده می شود. این رفتارها ممکن است شامل جر و بحث، تهدیدها، تجاوز جسمی یا تجاوز عاطفی، تمسخر و تحقیر کردن دیگران، موقعیت های خشونت آمیز در بازی ها و فعالیت های گروهی و حتی استفاده از خشونت جسمی باشد.

اهمیت تشخیص و مداخله زودهنگام در پرخاشگری کودکان بسیار مهم است، زیرا این رفتارها، در صورت عدم مداخله، ممکن است در دوران بزرگسالی ادامه یابند و به مشکلات رفتاری و اجتماعی بزرگتری منجر شوند.

راه تشخیص پرخاشگری در کودکان

راه تشخیص پرخاشگری در کودکان می‌تواند یک فرآیند پیچیده باشد، زیرا رفتارهای پرخاشگرانه ممکن است با رفتارهای طبیعی کودکان تداخل داشته باشد. اما با توجه به موارد زیر، می‌توانید به طور نسبی پرخاشگری در کودکان را تشخیص دهید:

1. تکرار رفتارهای پرخاشگرانه: اگر کودک به طور مداوم رفتارهایی مانند ضرب و شتم، تهدید یا تجاوز کلامی را انجام می‌دهد، احتمالاً دچار پرخاشگری است.

2. عدم کنترل عاطفی: کودکان پرخاشگر ممکن است دارای عدم توانایی در کنترل عاطفی باشند و به سرعت به خشم و خشونت نیرومندانه واکنش نشان دهند.

3. نشانه‌های جسمی: وجود آسیب‌های جسمی ناشی از رفتارهای پرخاشگرانه می‌تواند نشانه‌ای از پرخاشگری در کودکان باشد. این ممکن است شامل کبودی‌ها، خراش‌ها، شکستگی‌ها و زخم‌ها باشد.

4. عدم احترام به حقوق دیگران: کودکان پرخاشگر معمولاً به حقوق و مرزهای دیگران احترام نمی‌گذارند و از آنها سوءاستفاده می‌کنند.

5. مشکلات در روابط اجتماعی: کودکان پرخاشگر ممکن است دچار مشکلات در برقراری و حفظ روابط اجتماعی باشند و به دیگران تهدید کننده و ترسناک به نظر بیایند.

با این حال، برای تشخیص دقیق‌تر و رسیدگی به پرخاشگری در کودکان، بهتر است با متخصصان روانشناسی و مشاوره در ارتباط باشید تا ارزیابی و تشخیص حرفه‌ای انجام شود.

علل پرخاشگری کودکان چیست؟

پرخاشگری کودکان ممکن است به دلیل عوامل متعددی رخ دهد. برخی از علل متداول پرخاشگری کودکان عبارتند از:

  • محیط خانواده نامناسب: محیط خانواده نامناسب و ناکارآمد می‌تواند عاملی برای پرخاشگری کودکان باشد. والدینی که به طور مداوم خشم و خشونت را نشان می‌دهند، مداخله و تنبیه فیزیکی را به عنوان راهکارهای مشکلات رفتاری می‌بینند ، ممکن است باعث شود که کودکان نمونه ‌برداری از این رفتارها کنند و آنها را در روابط خود با دیگران به کار ببرند.
  • ناکارآمدی در مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله: کودکانی که ناتوان در مهارت‌های ارتباطی، تحمل تنش و حل مسئله هستند، ممکن است به سرعت به خشم و خشونت واکنش نشان دهند و از راهکارهای پرخاشگرانه استفاده کنند.
  • نمو مغزی و شناختی: برخی از کودکان به دلیل تأخیر در نمو مغزی و شناختی ممکن است دچار مشکلات رفتاری شوند. این مشکلات می‌تواند شامل ناتوانی در کنترل عاطفی، عدم توانایی در تشخیص و نمایش مناسب احساسات و کنترل عصبانیت باشد.
  • تأثیرات رسانه‌ها: مصرف بیش از حد رسانه‌ها و دسترسی به محتوای خشونت‌آمیز می‌تواند روی رفتارهای کودکان تأثیرگذار باشد. مشاهده و تماشای صحنه‌های خشونت‌آمیز و ترسناک ممکن است باعث تقلید و تقویت رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان شود.
  • عوامل اجتماعی: فقر، تبعیض اجتماعی، عدم دسترسی به آموزش، محیط‌های مهاجرتی یا محیط‌های ناامن می‌توانند عواملی باشند که پرخاشگری در کودکان را تحریک کنند.

مهم است که در تشخیص و رسیدگی به پرخاشگری کودکان، به عوامل متعددی که ممکن است نقش داشته باشند، توجه کنیم و رویکردهای چندگانه و همکاری بین حوزه‌های مختلف را در نظر بگیریم.

 

راهکارهای کاهش و بهبود پرخاشگری کودکان

برای کاهش و بهبود پرخاشگری کودکان، می‌توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

  1. ایجاد محیط خانوادگی پشتیبان‌کننده: ایجاد محیطی آرام و پشتیبان کننده در خانه می‌تواند به کاهش پرخاشگری کودکان کمک کند. این شامل ارائه حمایت و عشق و احترام، تعیین مرزها و قوانین مناسب و ارائه ساختار و تنظیمات مناسب است.
  2. آموزش مهارت‌های ارتباطی و حل مسئله: آموزش کودکان به مهارت‌های ارتباطی مؤثر و حل مسئله می‌تواند به آنها کمک کند تا احساسات خود را به درستی بیان کنند و به جای استفاده از خشم و خشونت، راهکارهای سازنده‌تری را پیش بگیرند.
  3. تقویت خودکنترلی: آموزش کودکان به کنترل عاطفی و تنظیم خشم و خشونت می‌تواند برای کاهش پرخاشگری موثر باشد. این شامل تمرین‌های تنفس عمیق، تکنیک‌های تمرکز و تمرینات مهارت‌های خودکنترلی است.
  4. مدیریت استرس: کودکان ممکن است به دلیل تنش‌ها و استرس‌های مختلف پرخاشگری را نشان دهند. آموزش مدیریت استرس به کودکان، مانند تمرینات آرامش داشتن، تکنیک‌های تنفس و فعالیت‌های آرامش‌بخش، می‌تواند به کاهش پرخاشگری کمک کند.
  5. محدودیت دسترسی به محتوای خشونت‌آمیز: محدودیت دسترسی کودکان به محتوای خشونت‌آمیز، از جمله فیلم‌ها، بازی‌ها و رسانه‌ها، می‌تواند به کاهش رویش پرخاشگری در آنها کمک کند.
  6. همکاری با مدرسه و مشاوران: همکاری با مدرسه و مشاوران می‌تواند در شناسایی و رسیدگی به مسائل رفتاری کودکان کمک کند. این شامل مشاوره فردی و خانوادگی، برنامه‌های تربیتی و رفتاری در مدرسه و هماهنگی با معلمان است.
  7. الگوی مثبت: برای کاهش پرخاشگری در کودکان، ارائه الگوی مثبت و سازنده برای آنها بسیار مهم است. این شامل نشان دادن رفتارهای مناسب، حل مسئله به شیوه صحیح و ارائه پاسخ‌های آرام و مناسب در برابر خشم و خشونت است.

مهم است که در کاهش و بهبود پرخاشگری کودکان، صبور و پایدار باشید و برای آن وقت و توجه کافی اختصاص دهید. همچنین، در صورت لزوم، مشاوره و راهنمایی از متخصصان روانشناسی و مشاوره نیز دریافت کنید.

 
 

زیر مجموعه ها

مرکز روان
Image is not available
Image is not available
Opening Hours
7/24
Call us
9122602410
write us
https://markazeravan.ir
Mrkaz Ravan
previous arrow
previous arrow
next arrow
next arrow