تراپی،رواندرمانی،مشاوره،سایکوتراپی
اشکال درمان :
درمان حضوری
درمان غیر حضوری ( چت، تماس صوتی،تماس تصویری)
مشکلات روحی و روانی چیست؟
از بسیاری جهات، سلامت روان درست مانند سلامت جسمانی است: همه آن را دارند و ما باید از آن مراقبت کنیم. سلامت روانی خوب به این معنی است که به طور کلی قادر به تفکر، احساس و واکنش به روش هایی است که شما نیاز دارید و می خواهید زندگی خود را انجام دهید. اما اگر در دوره ای هستید که سلامت روان شما آسیب دیده است، ممکن است متوجه شوید که روشهایی که اغلب فکر میکنید، احساس میکنید یا واکنش نشان میدهید دشوار یا حتی غیرممکن است. این می تواند به اندازه یک بیماری جسمی و یا حتی بدتر احساس شود.
مشکلات روحی و روانی حدود یک نفر از هر چهار نفر را در هر سال تحت تاثیر قرار می دهد. آنها از مشکلات رایج، مانند افسردگی و اضطراب، تا مشکلات نادرتر مانند اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی متغیر هستند.
مشکلات روانی چگونه است؟
آیا من تنها کسی هستم که این احساس را دارم؟
تجربه یک مشکل سلامت روان اغلب ناراحت کننده، گیج کننده و ترسناک است – به خصوص در ابتدا. اگر حال شما خوب نشود، ممکن است احساس کنید که این نشانه ضعف است، یا اینکه “عقل خود را از دست خواهید داد”.
این ترسها اغلب با روشی منفی (و اغلب غیر واقعی) که افرادی که مشکلات سلامت روانی را تجربه میکنند در تلویزیون، فیلمها و رسانهها نشان میدهند، تقویت میشوند. این احساس ممکن است شما را از صحبت در مورد مشکلات خود یا درخواست کمک باز دارد. این به نوبه خود، ناراحتی و احساس انزوای شما را افزایش می دهد. اما در واقعیت، مشکلات سلامت روان یک تجربه مشترک بشری است.
اکثر مردم فردی را می شناسند که مشکل سلامت روانی را تجربه کرده است. مشکلات روحی و روانی می توانند برای همه نوع افراد از هر طبقه ای اتفاق بیفتند. و قطعا این را بدانید که با حمایت و درمان اوضاع بهتر خواهد شد.
زمانی که دچار شکست شدم احساس کردم وضعیتم به اندازه کافی جدی است که بتوان نام مشکل را بر آن گذاشت. می توانستم خیلی زودتر کمک بگیرم، اما این کار را نکردم! هیچ وقت برای مشورت گرفتن زود نیست!
دیدگاه های مختلف در مورد سلامت روان و بیماری های روانی
رویکردهای مختلفی برای سلامت روان و بیماری روانی در سراسر جهان وجود دارد. اکثر متخصصان بهداشت در بریتانیا بر مجموعه مشابهی از تشخیصها و درمانهای بالینی برای مشکلات سلامت روان توافق دارند.
همه افراد در مورد سلامت روان خود به یک طریق فکر نمی کنند. بسته به سنت ها و اعتقادات خود، ممکن است ایده های متفاوتی در مورد بهترین روش مقابله داشته باشید. در بسیاری از فرهنگ ها، بهزیستی عاطفی ارتباط نزدیکی با زندگی مذهبی یا معنوی دارد. و تجربیات دشوار شما ممکن است تنها بخشی از نحوه درک کلی هویت شما باشد.
ما از عبارت “مشکلات سلامت روان” استفاده می کنیم، اما همین مفهوم نیز در فرهنگ های مختلف اسامی مختلفی دارد. به هر حال شما تجربیات خود را درک می کنید و از هر اصطلاحی که ترجیح می دهید استفاده کنید، امیدواریم الان که به بررسی گزینه های مختلف برای مراقبت و درمان می پردازیم، برای شما مفید باشد.
چه انواعی از مشکلات روحی و روانی وجود دارد؟
مشکلات سلامت روان بسیار متفاوت است. برخی از آنها علائم مشابهی دارند، بنابراین ممکن است علائم بیش از یک مشکل سلامت روان را تجربه کنید یا چندین تشخیص را به طور همزمان انجام دهید.
اختلال افسردگی
افسردگی یک احساس بد خلقی است که برای مدت طولانی ادامه دارد و زندگی روزمره شما را تحت تاثیر قرار می دهد. افسردگی می تواند باعث شود شما احساس ناامیدی، بی انگیزگی، گناه، بی ارزشی، بی علاقگی و فرسودگی کنید. همچنین افسردگی می تواند بر عزت نفس، خواب، اشتها، میل جنسی و سلامت جسمانی شما تأثیر بگذارد.
افسردگی در خفیفترین شکل خود مانع از داشتن یک زندگی عادی نمیشود، اما انجام همه کارها را سختتر میکند و کمارزش به نظر میرسد. در شدیدترین حالت، افسردگی می تواند شما را به خودکشی وادار کند و زندگی را به خطر بیندازد.
برخی از انواع افسردگی در طول یا بعد از بارداری رخ می دهد (افسردگی دوران بارداری و پس از زایمان)، یا ممکن است هر سال تقریباً در همان زمان عود کند (اختلال عاطفی فصلی).
مشکلات اضطرابی
اضطراب آن چیزی است که در هنگام نگرانی، تنش یا ترس احساس می کنیم – به ویژه در مورد چیزهایی که در شرف وقوع هستند یا فکر می کنیم ممکن است در آینده اتفاق بیفتند.
اضطراب گاه به گاه یک تجربه طبیعی انسانی است. اما اگر احساس اضطراب شما بسیار قوی باشد یا برای مدت طولانی ادامه داشته باشد، ممکن است طاقت فرسا باشد. همچنین ممکن است علائم فیزیکی مانند مشکلات خواب و حملات پانیک را تجربه کنید.
ممکن است مشکل شما اختلال اضطراب خاص، مانند اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، اضطراب اجتماعی (فوبی اجتماعی)، اختلال هراس یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) تشخیص داده شود. اما همچنین ممکن است بدون داشتن تشخیص خاص، مشکلاتی را با اضطراب تجربه کنید.
فوبیاها و ترس ها
فوبیا شکل شدید ترس یا اضطراب است که توسط یک موقعیت خاص (مانند بیرون رفتن) یا شیء (مانند عنکبوت) ایجاد می شود، حتی زمانی که احتمال خطرناک بودن آن بسیار کم است.
اگر ترس نامتناسب با خطر باشد، ترس به فوبیا تبدیل می شود، بیش از شش ماه طول می کشد و تأثیر قابل توجهی بر نحوه زندگی روزمره شما دارد.
مشکلات روحی و روانی خوردن
مشکلات خوردن فقط مربوط به غذا نیست. آنها می توانند در مورد چیزهای دشوار و احساسات دردناکی باشند که ممکن است به سختی با آنها روبرو شوید یا آنها را حل کنید. بسیاری از مردم فکر می کنند که اگر مشکل غذا خوردن داشته باشید، اضافه وزن یا کمبود وزن خواهید داشت، و اینکه داشتن وزن مشخص همیشه با یک مشکل غذایی خاص همراه است، اما این یک افسانه است. هر کسی، صرف نظر از سن، جنسیت یا وزن، ممکن است تحت تاثیر مشکلات خوردن قرار گیرد.
شایع ترین تشخیص های اختلال خوردن عبارتند از بی اشتهایی، پرخوری عصبی، اختلال پرخوری، و سایر اختلالات تغذیه یا خوردن مشخص شده (OSFED). اما ممکن است رابطه بسیار سختی با غذا داشته باشید و معیارهای تشخیص خاصی را نداشته باشید.
جنون جوانی
دیدگاه ها در مورد اسکیزوفرنی در طول سال ها تغییر کرده است. بسیاری از مردم سؤال می کنند که آیا واقعاً یک وضعیت متمایز است یا در واقع چند شرایط مختلف با هم همپوشانی دارند. اما در صورت مشاهده علائمی مانند:
- روان پریشی (مانند توهم یا هذیان)
- تفکر و گفتار آشفته
- احساس جدا شدن از احساسات خود
- مشکل در تمرکز
- دوری کردن از مردم
- عدم علاقه به چیزها
- مراقبت نکردن از خود
از آنجا که متخصصان روانپزشکی در مورد اسکیزوفرنی اختلاف نظر دارند، برخی افراد استدلال می کنند که این اصطلاح به هیچ وجه نباید استفاده شود. دیگران فکر می کنند نام این بیماری مهم نیست و ترجیح می دهند فقط بر کمک به مدیریت علائم و رفع نیازهای فردی خود تمرکز کنند.
اختلال وسواس فکری عملی (OCD)
وسواسی اجباری
این اصطلاح اغلب در مکالمات روزانه به اشتباه استفاده می شود – برای مثال، ممکن است بشنوید که مردم درباره «کمی OCD» صحبت می کنند، اگر دوست دارند همه چیز مرتب و مرتب باشد. اما واقعیت این اختلال بسیار پیچیده تر و جدی تر است.
OCD دو بخش اصلی دارد: وسواس (افکار ناخواسته، تصاویر، اصرار، نگرانی ها یا تردیدهایی که به طور مکرر در ذهن شما ظاهر می شود؛ و اجبار (فعالیت های تکراری که احساس می کنید باید انجام دهید تا اضطراب ناشی از وسواس را کاهش دهید).
اختلالات شخصیت
اختلال شخصیت نوعی مشکل روحی و روانی است که در آن نگرش ها، باورها و رفتارهای شما باعث ایجاد مشکلات طولانی مدت در زندگی شما می شود. اگر این تشخیص را دارید به این معنی نیست که اساساً با سایر افراد متفاوت هستید – اما ممکن است مرتباً در نحوه تفکر خود در مورد خود و دیگران با مشکلاتی روبرو شوید و تغییر این الگوهای ناخواسته برای شما بسیار دشوار باشد.
چندین دسته و انواع مختلف اختلال شخصیت وجود دارد، اما اکثر افرادی که با یک اختلال شخصیت خاص تشخیص داده میشوند، به طور واضح یا پیوسته با هیچ دستهبندی منطبق نیستند. همچنین، اصطلاح “اختلال شخصیت” می تواند بسیار قضاوت کننده به نظر برسد.
به همین دلیل این یک تشخیص بحث برانگیز است. برخی از روانپزشکان با استفاده از آن مخالف هستند. و بسیاری از افرادی که به آنها این برچسب داده شده است، توضیح تجربیات خود به روش های دیگر مفیدتر است.
اختلال دوقطبی
اختلال دوقطبی (که زمانی افسردگی شیدایی نامیده می شد) عمدتا بر خلق و خوی شما تأثیر می گذارد. با این تشخیص، احتمالاً موارد زیر را تجربه خواهید کرد: دوره های شیدایی یا هیپومانیک (احساس بالا). دوره های افسردگی (احساس پایین)؛ و به طور بالقوه برخی از علائم روان پریشی.
همه افراد در خلق و خوی خود تغییراتی دارند، اما در اختلال دوقطبی این نوسانات می تواند بسیار شدید باشد و تأثیر زیادی بر زندگی شما بگذارد. در این بین، ممکن است زمان های پایداری داشته باشید که علائم کمتری را تجربه کنید.
واکنش ها به بیماری روحی و روانی
خودآزاری
خودآزاری زمانی است که به عنوان راهی برای مقابله با احساسات بسیار دشوار، خاطرات دردناک یا موقعیت ها و تجربیات طاقت فرسا به خود آسیب می رسانید. ممکن است ندانید که چرا به خود آسیب می زنید، اما این می تواند وسیله ای برای بیان احساساتی باشد که نمی توانید در قالب کلمات بیان کنید یا به وضوح درباره آن فکر کنید.
پس از آسیب رساندن به خود ممکن است احساس رهایی کوتاه مدت داشته باشید، اما بعید است که علت ناراحتی شما از بین رفته باشد. خودآزاری همچنین میتواند احساسات بسیار سختی را به همراه داشته باشد و باعث بدتر شدن احساس شما شود.
احساسات خودکشی
بسیاری از افراد در دوره ای از زندگی خود افکار و احساسات خودکشی را تجربه می کنند. آنها می توانند بسیار ناخوشایند، مزاحم و ترسناک باشند، اما داشتن افکار خودکشی لزوماً به این معنی نیست که شما قصد دارید به آنها عمل کنید. اکثر مردم به تلاش برای گرفتن جان خود ادامه نمی دهند.
با این حال، اگر احساس می کنید ممکن است بر اساس احساسات خودکشی عمل کنید و قادر به حفظ امنیت خود نباشید، با یک اورژانس سلامت روان یا مرکز روانشناسی معتبر تماس بگیرید. مهم است که مانند هر اورژانس سلامت جسمی با آن جدی برخورد کنید و به دنبال کمک فوری باشید.
روان پریشی
روان پریشی (که به آن تجربه روان پریشی یا اپیزود روان پریشی نیز گفته می شود) زمانی است که شما واقعیت را به روشی بسیار متفاوت از افراد اطراف خود درک یا تفسیر می کنید. رایج ترین انواع روان پریشی عبارتند از:
توهمات، مانند شنیدن صداها یا داشتن بینایی
هذیان ها، مانند پارانویا یا هذیان های عظمت.
روان پریشی افراد را به طرق مختلف تحت تاثیر قرار می دهد. ممکن است یک بار آن را تجربه کنید، قسمت های کوتاهی در طول زندگی خود داشته باشید یا بیشتر اوقات با آن زندگی کنید. همچنین ممکن است یک تجربه روان پریشی بدون تشخیص مشکل سلامت روان خاصی داشته باشید.
برخی افراد تجربه مثبتی از روان پریشی دارند. ممکن است آن را آرامش بخش بیابید، یا احساس کنید که به شما کمک می کند جهان را درک کنید یا شما را خلاق تر می کند.
چه چیزی باعث مشکلات روانی می شود؟
مشکل روحی و روانی می تواند طیف وسیعی از علل را داشته باشد. این احتمال وجود دارد که برای بسیاری از افراد ترکیب پیچیده ای از عوامل وجود داشته باشد – اگرچه افراد مختلف ممکن است عمیق تر از دیگران تحت تأثیر چیزهای خاص قرار گیرند.
به عنوان مثال، عوامل زیر می توانند به طور بالقوه منجر به یک دوره از مشکل روانشناختی شوند:
- سوء استفاده، آسیب یا غفلت در دوران کودکی
- انزوای اجتماعی یا تنهایی
- تجربه تبعیض و انگ، از جمله نژادپرستی
- آسیب اجتماعی، فقر یا بدهی
- سوگ (از دست دادن یکی از نزدیکان خود)
- استرس شدید یا طولانی مدت
- داشتن یک وضعیت سلامت فیزیکی طولانی مدت
- بیکاری یا از دست دادن شغل
- بی خانمانی یا مسکن بد
- یک مراقب طولانی مدت برای کسی بودن
- سوء مصرف مواد مخدر و الکل
- خشونت خانگی، قلدری یا سایر آزارها در بزرگسالی
- آسیب جدی در بزرگسالی، مانند جنگ نظامی، درگیر شدن در یک حادثه جدی که در آن از جان خود می ترسید، یا قربانی یک جنایت خشونت آمیز
- علل فیزیکی – به عنوان مثال، آسیب به سر یا یک بیماری عصبی مانند صرع می تواند بر رفتار و خلق و خوی شما تأثیر بگذارد. (مهم است که علل فیزیکی بالقوه را قبل از جستجوی درمان بیشتر برای مشکل سلامت روان رد کنید).
- اگرچه عوامل سبک زندگی از جمله کار، رژیم غذایی، داروها و کمبود خواب همگی می توانند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارند، اما اگر مشکل سلامت روانی را تجربه کنید معمولاً عوامل دیگری نیز وجود دارد.
آیا مشکلات سلامت روان در خانواده ها وجود دارد؟
تحقیقات نشان می دهد که برخی از مشکلات سلامت روان ممکن است در خانواده ها ایجاد شود. به عنوان مثال، اگر والدینی دارید که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند، احتمال ابتلای شما به اسکیزوفرنی بیشتر است. اما هیچکس نمیداند که آیا این به خاطر ژنهای ماست یا عوامل دیگری مانند محیطی که در آن بزرگ میشویم یا شیوههای تفکر، مقابله و رفتاری که ممکن است از والدین خود بیاموزیم.
اگرچه ایجاد برخی از مشکلات سلامت روان ممکن است تحت تأثیر ژنهای ما باشد، اما محققان هیچ ژن خاصی را پیدا نکردهاند که قطعاً باعث مشکلات سلامت روان شود.
و بسیاری از افرادی که مشکل سلامت روانی را تجربه می کنند، هیچ والدین، فرزندان یا بستگان دیگری با این بیماری ندارند.
آیا شیمی مغز یک عامل برای مشکلات روانی است؟
مغز انسان بسیار پیچیده است. برخی تحقیقات نشان می دهد که مشکلات سلامت روان ممکن است با تغییراتی در برخی مواد شیمیایی مغز (مانند سروتونین و دوپامین) مرتبط باشد، اما هیچ کس واقعاً نمی داند که چگونه و چرا. استدلال ها مبنی بر اینکه ترکیب شیمیایی مغز یک فرد علت مشکلات سلامت روان است، بسیار ضعیف است.
اما اگرچه شواهد محکمی وجود ندارد که بگوید هر گونه مشکل سلامت روان ناشی از عدم تعادل شیمیایی در مغز ما است، ممکن است دریابید که برخی از افراد هنوز از شیمی مغز برای توضیح آنها استفاده می کنند. اما چرا؟
دلایل این امر ممکن است شامل موارد زیر باشد:
برخی از داروهای روانپزشکی با اثر بر مواد شیمیایی در مغز عمل میکنند، و شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد دارو میتواند در درمان برخی از علائم مشکلات سلامت روان مؤثر باشد (اگرچه داروها برای همه یکسان عمل نمیکنند).
مشکلات سلامت روان ممکن است بسیار شخصی به نظر برسند و درک آن سخت باشد، بنابراین این ایده که میتواند دلیل فیزیکی مشخصی برای افکار، احساسات و رفتارهای دشوار وجود داشته باشد، ممکن است صحبت آشکار درباره تجربیات خود و درخواست کمک را آسانتر کند.
مشکلات روانی چگونه تشخیص داده می شوند؟ علائم بیماری روحی و روانی
برای تشخیص مشکل سلامت روان، پزشکان به موارد زیر توجه می کنند:
- تجربیات شما (گروهبندی برخی از احساسات، رفتارها و علائم فیزیکی ممکن است تشخیصهای متفاوتی را نشان دهد)
- چه مدت است که این چیزها را تجربه کرده اید
- تاثیری که روی زندگی شما می گذارد
برای تشخیص دقیق، ممکن است از شما سؤالاتی در مورد خلق و خو، افکار و رفتارهای شما بپرسند. گاهی اوقات با استفاده از پرسشنامه یا فرم. آنها تشخیص شما را بر اساس آنچه که شما توصیف می کنید، قرار می دهند. به عنوان مثال، اگر به پزشک خود بگویید که بیش از دو هفته است که با خلق و خوی ضعیف، انرژی کم و عدم علاقه به فعالیت های معمولی مواجه شده اید، ممکن است به شما تشخیص افسردگی بدهد. اگر علائم شما تغییر کند، ممکن است در طول زمان تشخیص های متفاوتی برای شما داده شود.
تشخیص لزوماً به این معنی نیست که شما در حال حاضر خوب نیستید. شما می توانید یک مشکل سلامت روان را تشخیص دهید، اما در حال حاضر، بتوانید آن را مدیریت کنید و در محل کار و خانه به خوبی عمل کنید. به همین ترتیب، ممکن است تشخیص خاصی نداشته باشید، اما هنوز پیدا کردن چیزها بسیار دشوار است. تجربه هر کس متفاوت است و می تواند در زمان های مختلف تغییر کند.
چه کسی می تواند تشخیص درست دهد؟
برای مشکلات رایج مانند افسردگی و اضطراب، روانپزشک یا روانشناس بالینی شما ممکن است بتواند پس از یک یا دو قرار ملاقات، تشخیص دهد. برای مشکلات کمتر رایج باید به یک متخصص سلامت روان (مانند روانپزشک) ارجاع داده شوید و ممکن است آنها بخواهند قبل از تشخیص برای مدت طولانی تری شما را ببینند.
“بعد از غلبه بر شوک اولیه تشخیص، این تشخیص در واقع یک نعمت است زیرا اکنون می دانم که برای بهتر شدن چه کاری باید انجام دهم.”
اگر تشخیص خود را مفید ندانم چه؟
دریافت تشخیص می تواند یک تجربه مثبت باشد. ممکن است از اینکه میتوانید نامی برای اشتباه خود بگذارید، احساس آرامش کنید، و این میتواند به شما و پزشکتان کمک کند تا در مورد اینکه چه نوع درمانی ممکن است برای شما بهترین کار را داشته باشد، صحبت کنید.
با این حال، بسیاری از مردم، از جمله برخی از پزشکان و روانپزشک خوب، احساس می کنند این مدل پزشکی تشخیص و درمان کافی نیست. به عنوان مثال، ممکن است احساس کنید که تشخیصی که به شما داده می شود کاملاً با تجربیات شما مطابقت ندارد. عوامل دیگر – مانند پیشینه، سبک زندگی و سایر شرایط شخصی شما – ممکن است به همان اندازه در درک آنچه تجربه میکنید و بررسی بهترین روش برای کمک به احساس بهتر شما مهم باشند.
لزومی ندارد که یک تشخیص کل زندگی شما را شکل دهد و ممکن است بخشی نسبتاً جزئی از هویت شما باشد.
“در ابتدا من تشخیص BPD یا اختلال شخصیت مرزی را به عنوان یک توهین، انتقاد از تمام وجودم تلقی کردم، اما بعد شروع کردم به درک این که این فقط یک تشخیص است، توضیحی برای این که چرا من چنین احساسی دارم.”
چه درمان هایی برای مشکلات روانی در دسترس هستند؟
این صفحه یک نمای کلی از دو نوع رایج درمانی ارائه شده از طریق NHS ارائه می دهد: روان درمانی و داروهای روانپزشکی. همچنین برخی از جایگزینهای موجود، مانند هنرها و درمانهای خلاقانه و درمانهای مکمل و جایگزین را توضیح میدهد و توضیح میدهد که کجا میتوانید اطلاعات بیشتری کسب کنید.
هر درمانی که پزشک به شما پیشنهاد میکند، در حالت ایدهآل از آنچه موسسه ملی بهداشت و مراقبت عالی (NICE) برای شرایط شما توصیه میکند، پیروی میکند. NICE سازمانی است که دستورالعمل های بالینی رسمی را در مورد بهترین عملکرد در مراقبت های بهداشتی تولید می کند. این دستورالعمل ها بر اساس شواهد منتشر شده، مشارکت های کارشناسان و تجربیات واقعی زندگی است. آنها به طور رسمی برای استفاده در انگلستان هستند، اما ممکن است در ولز و سایر نقاط بریتانیا نیز استفاده شوند.
با این حال، اگرچه همه متخصصان مراقبت های بهداشتی تشویق به پیروی از دستورالعمل های NICE هستند، متاسفانه دسترسی به درمان های توصیه شده همچنان در سراسر NHS بسیار متفاوت است.
روش های رواندرمانی:
هدف روان درمانی کمک به حل مشکلات ذهنی یا عاطفی افراد است. روان درمانی به فرایند گفتگوی درمانی فرد بیمار با یک درمانگر آموزشدیده اطلاق میشود که میتواند به او در درک ابعاد مختلف احساسات و رفتارهایش کمک کند.
روانشناسان به طور کلی در فرایند درمانشان از یک یا چند نظریه روان درمانی استفاده میکنند. نظریات روان درمانی به عنوان نقشه راه، مسیر درمان را برای روانشناسان روشن میکنند: در واقع این نظریات برای روانشناس فرایند درک فرد مراجع و مشکلات او و همچنین یافتن راه حل را ترسیم میکنند.
دهها نوع رواندرمانگر مختلف وجود دارند که هرکدام از آنها شیوهی درمانی، تخصص یا مدرک تحصیلی متفاوتی دارند. اگر شما قصد مراجعه به یک رواندرمانگر را دارید، این راهنمای دیجیکالا مگ تمام اطلاعاتی را که برای یافتن یک متخصص متناسب با چالشها، سبک زندگی و تمایلاتتان نیاز دارید، در اختیار شما قرار میدهد.
۱. درمان شناختی رفتاری (CBT)
درمانگر برای شناخت رابطهی بین رفتار یک فرد با افکار یا احساسات او از درمان شناختی رفتاری استفاده میکند. تمرکز یک درمانگر در روانشناسی شناختی رفتاری در فرایند درمان بر روی کشف الگوهای فکری ناسالم و جایگزین کردن آنها با الگوهای فکری کارآمد و مناسبتر است. درمانگر با فرد مراجعهکننده در مورد چگونگی تأثیر این الگوهای فکری مخرب بر روی رفتار و باورهای او و شکلگیری رفتارهای مخرب، گفتگو میکند.
درمانگر و مراجعهکننده ضمن همکاری باهم میتوانند روی ایجاد الگوهای فکری سازنده و مفید کار کنند. این تغییرات میتواند به فرد دیدگاه سالمتر و مثبتتری بدهند و به او کمک کنند تا رفتارها و باورهای خود را در جهت حل مشکلاتش تغییر بدهد.
طبق اعلام اتحادیه ملی بهداشت روان آمریکا درمان شناختی رفتاری میتواند یک روش درمانی مؤثر برای انواع اختلالات روانی از جمله موارد زیر باشد:
- اختلالات اضطرابی
- افسردگی
- اختلال دو قطبی
- اختلالات مربوط به اشتها
- اسکیزوفرنی
- اختلالات مرتبط به تروما و ضایعات روانی
۲. رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT)
رفتار درمانی دیالکتیکی مشابه درمان شناختی رفتاری است. با این حال، رفتار درمانی دیالکتیکی بیشتر بر تنظیم احساسات، ذهن آگاهی و پذیرش افکار و احساسات ناخوشایند تمرکز دارد.
یک درمانگر با استفاده از این روش به فرد کمک میکند تا بین دو مفهوم «لزوم به تغییرات» و «پذیرش مسایل» تعادل خود را پیدا کند. با استفاده از رفتار درمانی دیالکتیکی، درمانگر میتواند مهارتهای جدیدی مانند روشهای جدیدی برای کنار آمدن با موقعیتها و شیوههای ذهن آگاهی را به فرد بیاموزد.
رواندرمانگران در ابتدا روش رفتار درمانی دیالکتیکی را برای درمان افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که افکار خودکشیگرایانه را تجربه میکردند، ایجاد کردند.
مقالهای که در مورد رفتار درمانی دیالکتیکی در ژورنال تخصصی The Mental Health Clinician منتشر شده، نشان میدهد که این روش میزان مراقبتهای پزشکی و مصرف داروها را در موارد روحی روانی به میزان ۹۰٪ کاهش داده است.
در حال حاضر درمانگران از رفتار درمانی دیالکتیکی برای درمان اختلالات و بیماری روانی مختلفی استفاده میکنند که اثرات قابل توجه و طولانی مدتی هم در این موارد دارد. این اختلالات عبارتاند از:
- اختلالات مربوط به اشتها
- اختلال استرس پس از سانحه
- اختلالات مصرف مواد
- اختلالات خلقی
۳. حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد (EMDR)
درمان به شیوه حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد تکنیکی است که درمانگران در درجهی اول برای درمان افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه استفاده میکنند.
در این شیوه درمانی از فرد خواسته میشود که واقعیت آسیبزا (تروما) را به خاطر بیاورد و در عین حال حرکات خاصی را با چشمانش انجام دهد.
هدف روش حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد جایگزینی واکنشهای نامطلوب ناشی از خاطرات دردناک با پاسخهای تعدیلشدهتر یا مثبتتر است.
مزایای این روش همچنان بحثبرانگیز است و در یک بررسی که در سال ۲۰۱۶ صورت گرفته بود محققین نتوانستند تشخیص دهند که کدام بخشی از درمان مفید است. یک نتیجهگیری این بود که منافع درمانی این روش ناشی از مواجههی فرد با واقعه دردناک است نه حرکت چشم.
۴. مواجهه درمانی
مواجهه درمانی در حقیقت یک نوع درمان شناختی رفتاری است. مقالهای در ژورنال تخصصی Behavior Research and Therapy خاطر نشان میکند که رواندرمانگران با استفاده از این روش با موفقیت قادر به درمان افراد مبتلا به اختلالات ترس و اضطراب بودهاند.
درمانگران عموماً از روش مواجهه درمانی برای درمان این اختلالات استفاده میکنند:
- وسواس فکری عملی
- اختلال استرس پس از سانحه
- انواع فوبیا
فردی که با روش مواجهه درمانی تحت درمان قرار میگیرد، با کمک درمانگرش تلاش میکند تا منشأ اضطراب خود را تشخیص داده و بفهمد چه عواملی اضطراب وی را تحریک میکند. فرد سپس میآموزد که بعد از قرار گرفتن در معرض این عوامل محرک، چگونه بر اضطراب خود فائق بیاید و احساسات خود را کنترل کند.
سپس درمانگر فرد را در محیطی کنترلشده در معرض عوامل محرک قرار میدهد تا این روشها را در عمل هم بیاموزد.
۵. درمان بین فردی
هدف از درمان بین فردی کمک به افراد برای حل مشکلات ارتباطیشان با دیگران و بهبود بخشیدن روابطشان است. درمانگران اغلب از درمان بین فردی برای درمان افسردگی هم استفاده میکنند.
در جلسات درمان بین فردی، درمانگر تعاملات اجتماعی فرد را ارزیابی میکند و به او کمک میکند تا الگوهای منفی را در میان این روابط کشف کند. سپس درمانگر میتواند به فرد کمک کند تا روشهای تعامل مثبت و درک درست دیگران را بیاموزد.
۶. درمان مبتنی بر ذهنی سازی (MBT)
رواندرمانگران عموماً درمان مبتنی بر ذهنی سازی را یک درمان مؤثر برای درمان اختلال شخصیت مرزی میدانند.
این شیوهی درمان شامل روشی به نام ذهنیت آفرینی است. این روش درمانی به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی کمک میکند تا افکار و احساسات خود و دیگران را درک کنند.
هدف اصلی درمان مبتنی بر ذهنی سازی این است که به شخصی که مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است احساس هویت شخصی بدهد و به آنها کمک کند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند.
۷. درمان روان پویشی
هدف درمان روان پویشی کمک به فرد در مبارزه با الگوهای رفتاری منفی است که ناشی از تجربیات گذشتهی اوست.
در این شیوه از درمان از فرد خواسته میشود که در پاسخ به سؤالات درمانگر آزادانه صحبت کند. این کار به درمانگر این امکان را میدهد تا الگوهای رفتاری و فکری شخص را شناسایی کند.
هنگامی که فرد متوجه شود تجربیات گذشتهی او چگونه باعث به وجود آمدن الگوهای رفتاری و احساسی ناخوشایندی در او شده است، میتواند یاد بگیرد که بر آنها غلبه کند و آنها را تغییر بدهد.
در یک مقاله علمی که در سال ۲۰۱۸ منتشر شده، خاطر نشان شده است که رویکرد روان پویشی در درمان اختلالات افسردگی، شخصیت مرزی و اضطراب بسیار موفقیت عمل کرده است. با این حال، درمانگران از این روش برای درمان طیف گستردهای از اختلالات شخصیتی و مشکلات حوزهی سلامت روان استفاده میکنند. جلسات درمانی در این روش معمولاً سه الی پنج بار در هفته برگزار میشود. ضمناً این روش شباهتهای زیادی با روش روانکاوی دارد و در هر دو روش تمرکز بر ناخودآگاه و گذشته فرد است.
۸. درمان به کمک حیوانات
در شیوهی درمان با کمک حیوانات شخص برای درمان مشکلات روانیاش مدتی را با یک حیوان خانگی آموزشدیده میگذراند. یک حیوان درمانگر که آموزشهای ویژهای را دیده میتواند به کاهش اضطراب فرد و همچنین به بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه کمک کند.
برخی از بیمارستانها، خانههای سالمندان و سایر مراکز درمانی از حیوانات خانگی درمانگر برای تأمین آسایش یا ایجاد احساس حمایت در افراد استفاده میکنند.
انجمن روانشناسان و درمانگران آمریکا خاطر نشان کرده که سگهای درمانگر به طور خاص برای بیماران مبتلا به سرطان، بیماریهای قلبی یا اختلالات روانی میتوانند مفید باشند.
محققان توصیه میکنند برای به حداقل رساندن فشار روانی ناشی از تروما و استرس افراد بستریشده در بیمارستان که احتمالاً نیاز به بستری اجباری یا قرنطینه دارند، از درمان با کمک حیوانات در کنار موسیقی درمانی و یک محیط آرام به همراه سایر روشهای حمایتی استفاده شود.
۹. درمان هیجان مدار (EFT)
درمان هیجان مدار بر ایجاد آگاهی از احساسات، تنظیم احساسات و رفع تعارضات احساسی تمرکز دارد. درمان هیجان مدار فرد را ترغیب میکند تا به جای سرکوب احساسات خود، روی آنها کار کند.
این شیوهی درمانی میتواند موارد زیر را درمان کند:
- افسردگی
- تروما
- اضطراب اجتماعی
- مشکلات بین فردی
- اختلالات اشتهایی
- مسایل مربوط به رابطه
۱۰. خانواده درمانی
خانواده درمانی شامل انجام فرایند درمان با یک خانواده است با هدف کمک به حل شدن مشکلات مربوط به یک فرد در آن خانواده. خانواده درمانی به خانوادهها کمک میکنند تا الگوهای رفتاری منفی که ممکن است باعث بروز مشکلات اساسی شود را درک کنند و روی آنها کار کنند.
تحقیقاتی که بر روی این شیوهی درمانی صورت گرفته دال بر این است که خانواده درمانی میتواند به خانوادههایی که دارای نوجوانانی با مشکلات روانی هستند، کمک کند.
این نوع درمان همچنین میتواند به افراد مبتلا به موارد زیر کمک کند:
- اختلالات سوء مصرف مواد
- اختلالات اشتهایی
- مشکلات رفتاری
- اضطراب
- اختلال وسواس فکری عملی
- مسائل پزشکی
۱۱. گروه درمانی
گروه درمانی به افرادی که با مسائل و مشکلات مشابهی سر و کار دارند این امکان را میدهد که به عنوان یک گروه دور هم جمع بشوند و برای حل آن مشکل با هم همفکری کنند. در گروه درمانی، یک درمانگر بحث را هدایت میکند و افراد میتوانند در مورد افکار و تجربیات شخصیشان صحبت کنند یا در مورد صحبتهای دیگران اظهار نظر کنند.
گروه درمانی به فرد این احساس را میدهد که او تنها نیست و همچنین فرصتی برای حمایت اعضای گروه از یکدیگر را فراهم میکند.
با این حال، یک نقطهضعف در درمان گروهی این است که فرد به همان اندازه که در شرایط درمانی انفرادی به گفتگوهای رد و بدل شده توجه میکند، در حالت گروهی توجه به خرج نمیدهد.
در گروه درمانی همچنین مسألهی حریم خصوصی و محرمانگی کمرنگتر است، به این معنی که برخی از افراد ممکن است تمایلی به اشتراکگذاری تجربیات خود با جمع نداشته باشند.
با این حال تحقیقات انجام شده نشان میدهد که گروه درمانی میتواند در مورد مسائل زیر مفید باشد:
- مسائل مربوط به روابط بین فردی
- مسائل رفتاری، یادگیری یا خانوادگی در کودکان و نوجوانان
- مسائل پزشکی
- مشکلات پیری و کهنسالی
- افسردگی
- اضطراب
- مشکلات در خصوص فقدان عزیزان و نزدیکان
- تروما
- مسائل مربوط به سبک زندگی
- اعتیاد
- اختلالات شخصیتی
۱۲- درمان مبتنی بر ذهن آگاهی
ذهن آگاهی به معنای تمرین برای حضور در لحظه است. ذهن آگاهی با هدف تشویق فرد به مشاهده و پذیرش مسائل به همان صورت که هستند و بدون قضاوت انجام میشود.
یک مطالعه که در سال ۲۰۱۵ انجام شده نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در تسکین اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به سرطان بسیار موفق بوده است. با این حال، محققان خاطر نشان میکنند که مزایای درمان با این روش ممکن است طولانی مدت نباشد.
پژوهش دیگری در خصوص این روش نشان داد که مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی برای افرادی مفید است که با موارد زیر سرو کار دارند:
- افسردگی
- اسکیزوفرنی
- استرس
- اضطراب
- درد
مراقبه میتواند قسمت بزرگی از تمرین ذهن آگاهی باشد.
۱۳. هنر درمانی
در شیوهی هنر درمانی هدف درگیر کردن ذهن به وسیله روشهای مختلف هنری و خلاق است. هنر درمانی به افراد امکان میدهد تا احساس خود را به شیوههای مختلف مانند هنرهای تجسمی، رقص، موسیقی و یا شعر بیان کنند.
طبق اعلام انجمن هنر درمانی آمریکا، هدف جلسات هنر درمانی عمدتاً موارد است:
- بهبود توان شناختی و عملکرد حرکتی
- بهبود عزتنفس و خودآگاهی
- تقویت قدرت و توان عاطفی
- ایجاد مهارتهای اجتماعی
- برطرف کردن درگیریهای ذهنی و پریشانیهای فرد
۱۴. بازی درمانی
رواندرمانگران برای اینکه کودکان را ترغیب کنند تا افکار و احساساتشان را بیان کنند، از بازی درمانی استفاده میکنند. بازی درمانگران فضایی را برای کودک فراهم میکنند که او احساس امنیت و مراقبت کند.
کمک به کودکان در مورد بیان افکار و احساساتشان از بازی درمانی استفاده میکنند.
کودکان در فرایند بازی درمانی احساسات یا تجربیات خود را از طریق نحوهی بازی کردنشان نشان میدهند. این نوع درمان به کودک اجازه میدهد تا در یک محیط امن با مشکلات رفتاری، استرس و یا تروماهایش روبرو شود.
تحقیقات صورت گرفته بر روی این روش نشاندهندهی تأثیر مثبت این روش در درمان اختلالات و مشکلات روانی در کودکان است.
مراحل انجام روان درمانی
روان درمانی یک درمان مبتنی بر شواهد است که در آن درمانگر با گفتوگو یک محیط حمایتی و ایمن را برای فرد ایجاد میکند تا بتواند بدون قضاوت شدن، در مورد مشکلات خود با درمانگر صحبت کند. در طول جلسات، شما و متخصص سلامت روانتان برای شناسایی و تغییر افکار و رفتارهایی که شما را از داشتن بهترین زندگی باز میدارد، کار خواهید کرد. مراحل و شرایط جلسات بسته به شرایطی که تحت درمان هستید، سبک زندگی و عملکرد درمانگر شما متفاوت خواهد بود.
از آنجایی که گفتگو بخش اصلی روان درمانی است، شما باید به طور فعال در درمان شرکت کنید. اعتماد و رابطه بین شما و درمانگرتان برای همکاری موثر و بهرهمندی از درمان ضروری است. درمان ممکن است در یک محیط فردی، خانوادگی، زوجی یا گروهی انجام شود و میتواند به کودکان و بزرگسالان کمک کند. جلسات معمولاً یک بار در هفته و به مدت حدود ۴۵ تا ۵۰ دقیقه برگزار میشود. هم بیمار و هم درمانگر نیاز به مشارکت فعال در روان درمانی دارند.
مراحل اصلی روان درمانی شامل چهار مرحله اصلی میشود. در ابتدا رواندرمانگر باید کار ارزیابی بیمار را انجام دهد تا بتواند بر اساس آن نیاز فرد و بهترین شیوههای درمانی را تعیین کند. در مرحله بعد از ارزیابی، درمانگر تعیین میکند که کدام شیوه درمانی برای فرد بهتر است. سپس روند درمان مناسب را شروع میکند و در این میان از بهترین تکنیکهای موجود کمک میگیرد. ممکن است بر اساس شرایط فرد نیاز به انجام تغییراتی در روند درمان نیز باشد. زمانی که درمانگر تشخیص داد که مشکلات مراجعهکننده کاملاً برطرف شده و به هدف نهایی درمان دست یافته است، جلسات روان درمانی به اتمام میرسد.
جلسه اول روان درمانی
اولین جلسه معمولاً با گفتگوی اولیه و ارزیابی درمانگر شروع میشود. در اولین جلسه روان درمانی، درمانگر معمولاً اطلاعاتی درباره شما و نیازهایتان را جمعآوری میکند. ممکن است از شما خواسته شود که فرمهایی را در مورد سلامت جسمی و روحی خود پر کنید. شاید چند جلسه طول بکشد تا درمانگر شرایط و نگرانیهای شما را به طور کامل درک کند و بهترین مسیر را برای شما تعیین کند. اولین جلسه همچنین فرصتی برای شماست تا با درمانگر خود صحبت کنید. میتوانید ببینید که آیا رویکرد و شخصیت درمانگر برای شما کارساز است یا خیر.
عوارض روان درمانی
بهصورت کلی روان درمانی خطر کمی دارد و ایمن است. با این حال از آنجایی که میتواند احساسات و تجربیات دردناک را مورد بررسی و مرور قرار دهد، ممکن است گاهی اوقات از نظر عاطفی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و موجب ناراحتی شدید آنها شود. با این حال انتخاب یک درمانگر ماهر تاثیر زیادی دارد. یک درمانگر ماهر میتواند نیازهای شما را برآورده کند و خطرات و عوارض احتمالی را به حداقل برساند. علاوه بر این یادگیری مهارتهای مقابلهای میتواند به شما در مدیریت و غلبه بر احساسات و ترسهای منفی کمک زیادی کند.
تفاوت مشاوره و روان درمانی
بسیاری از مردم از کلمات روان درمانی و مشاوره برای بیان یک چیز استفاده میکنند. این در حالی است که این کلمات و عبارات معانی و اهداف متفاوتی دارند. مشاوره معمولاً یک درمان مختصر است که یک علامت یا موقعیت خاص مانند مسائل زناشویی یا خانوادگی را هدف قرار میدهد، در حالی که روان درمانی معمولاً یک درمان طولانیمدت است که سعی میکند بینش بیشتری در مورد مسائل یک فرد به دست آورد یا به درمان و مدیریت یک وضعیت سلامت روان کمک کند.
ویژگی | مشاوره | روان درمانی |
---|---|---|
رویکرد | بهعنوان مکمل در راستای حل مسائل و بهبود روابط استفاده میشود. | بر اساس نظریات و تکنیکهای خاص انجام میشود. |
هدف | توسعه مهارتها، حل مسائل فردی و ارتقاء کیفیت زندگی | درمان اختلالات روانی و افزایش سلامت آن |
محیط | محیط غیررسمی و متمرکز بر گفتگو | محیط فراگیر و متخصصانه با تحلیل عمیقتر و کاربرد تکنیکهای خاص |
زمان | میتواند کوتاهمدت یا بلندمدت باشد. | معمولاً بلندمدت و نیازمند جلسات مکرر است. |
تخصص | توسط مشاوران معمولی یا افراد با مهارتهای خاص انجام میشود. | توسط رواندرمانها یا روانشناسان با تجربه انجام میشود. |
نتیجه گیری و راهنمای مراجعه به دکتر
روان درمانی یکی از شیوههای درمانی بسیار مفید و موثری است که میتواند برای انواع مشکلات سلامت روان مورد استفاده قرار بگیرد. این روش درمانی هم برای افرادی که مشکلات سلامت روانی را تجربه میکنند مفید است و هم میتواند به افرادی که به یادگیری راهبردهای مقابلهای جدید یا درک بهتر افکار و احساساتشان نیاز دارد کمک کند.
با این حال مهمترین و اصلیترین مرحله در خصوص روان درمانی، انتخاب یک رواندرمانگر مناسب است. یک درمانگر میتواند دکتر روانشناس خوب، دکتر اعصاب و روان (پزشکی که میتواند داروها را تجویز کند)، مددکار اجتماعی یا درمانگر خانواده باشد. شاید کمی زمان ببرد تا بتوانید یک درمانگر قابلاعتماد و خوب را پیدا کنید. با این حال دوستان و آشنایان شما میتوانند در این زمینه بهترین راهنمای شما باشند. داشتن تناسب خوب با درمانگر برای درمان موثر بسیار مهم است.
برای فردی که قصد عبور از مشکلات و رفع شدن اختلالات روانیاش را دارد، روشهای درمانی مختلف و متنوعی وجود دارد. همچنین برخی از این شیوههای درمانی ممکن است برای درمان مشکل فرد، نسبت به شیوههای دیگر مفیدتر باشند.
لازم به یادآوری است که در مسایل مربوط به سلامت روان آن چیزی که برای یک شخص مفید است ممکن است برای دیگری مفید نباشد، بنابراین انتخاب بهترین روش درمانی برای یک فرد یک انتخاب کاملاً شخصی و بر اساس متغیرهای فردی است.
و در پایان اگر فردی نسبت به انتخاب مناسبترین نوع درمان برای خودش مطمئن نبود بهتر است در این مورد با یک روانپزشک یا رواندرمانگر با تجربه مشورت کند.