اختلال تبدیلی (اختلال علایم عصب کارکردی)چیست؟
معنی هیستری تبدیلی
این نوع هیستری از نظر بالینی بصورت علامتی ظاهر می گردد که بیماری جسمی را مطرح کند اما هیچگونه یافته عضوی که علائم را توجیه کند وجود ندارد.
انجمن روانشناسی آمریکا(APA)
یک نام قدیمی برای اختلال تبدیلی.
فرهنگ جامع روانپزشکی(CDP)
این نوع هیستری از نظر بالینی بصورت علامتی ظاهر می گردد که بیماری جسمی را مطرح کند اما هیچگونه یافته عضوی که علائم را توجیه کند وجود ندارد. اختلال تبدیلی حرکتی بصورت حرکات غیر عادی، ضعیف یا فلج ظاهر می شود.
ویکی پدیا انگلیسی (wikipedia)
اختلال تبدیلی (CD) یا اختلال علائم عصبی عملکردی یک دسته تشخیصی است که در برخی از سیستم های طبقه بندی روانپزشکی استفاده می شود. گاهی اوقات در بیمارانی استفاده می شود که علائم عصبی مانند ناشنوایی، کوری، فلج یا تشنج دارند که با یک علت ارگانیک کاملاً تثبیت شده مطابقت ندارد که باعث ناراحتی قابل توجهی می شود و می تواند به یک محرک روانی نسبت داده شود. اعتقاد بر این است که این علائم در پاسخ به موقعیتهای استرسزا که بر سلامت روان بیمار تأثیر میگذارند یا به یک وضعیت سلامت روانی مداوم مانند افسردگی رخ میدهند.
اختلال تبدیلی یک بیماری روانی با نشانههای جسمی
رابطه روان انسان با جسم او بسیار پیچیده است. گاهی اوقات روان ما برای فرار از زخمهایی که خورده است، درد این زخمها را به جسم منتقل میکند. این اتفاق هرچند نادر است، گاهی رخ میدهد. روانشناسان نام اختلال تبدیلی را برای توصیف این وضعیت انتخاب کردهاند. اختلال تبدیلی یکی از بیماریهای روانی است، اما بهجای آنکه علائم روانی داشته باشد، نشانههای جسمی دارد. در این مقاله از گروه تشخیصی درمانی فرجاد درباره اختلال تبدیلی، نشانهها و علت های آن مفصل توضیح میدهیم. با ما همراه باشید.
اختلال تبدیلی چیست؟
اختلال تبدیلی نوعی بیماری روانی است. بهسبب این بیماری، فرد دچار علائم جسمی مانند فلجشدن، اخلال در تکلم و لرزش میشود. اگر پس از انجام معاینه معلوم شود که فرد مشکلات عصبشناختی و جسمانی ندارد، روشن میشود که این علائم منشأ روانی داشتهاند و مربوط به این اختلالاند. دلیل استفاده از کلمه تبدیل نیز همین است که بیمار آنچه را منشأ روانی دارد با علائم جسمانی بروز میدهد. اختلال تبدیلی نادر است و از هر ۱۰۰هزار نفر فقط ۵ نفر به آن مبتلا میشوند.
گرچه اختلال تبدیلی نوعی بیمار روانی است، درد و علائم جسمی واقعیاند و اینطور نیست که فرد آنها را تصور کرده باشد. فرد مبتلا نمیتواند صرفا با تمرکز و توجه درد و نشانههای این اختلال را از خود دور کند.
نشانههای اختلال تبدیلی
روانشناسان معتقدند که نشانههای این اختلال نوعی واکنش ناخودآگاه بدن به استرس و فشار روانی برطرف نشدهاند. به بیان دیگر، بدن با درگیرکردن برخی از اندامها به درد و عوارض دیگر، خود را از درد روانی خلاص میکند. اکثر علائم این اختلال بهصورت نشانههای حرکتی و تأثیر بر حواس پنجگانه بروز میکنند. در فهرست زیر برخی از نشانههای شایع این اختلال نوشته شدهاند:
• مشکل راهرفتن و لرزش دست و پا؛
• کوری یا دوبینی؛
• کری یا اختلال شنوایی؛
• ناهماهنگی اندامهای حرکتی مختلف؛
• واکنش نشانندادن موقتی به محرکهای محیطی؛
• ازدستدادن تعادل هنگام ایستادن؛
• ازدستدادن حس بویایی؛
• از کار افتادن حس لامسه؛
• ازدستدادن قدرت تکلم؛
• بیحسی اندام بدن؛
• تشنج؛
• مشکل بلع یا احساس گیرکردن چیزی در گلو؛
• احساس ضعف و فلج در دستها و پاها.
آنهایی که این علائم را بروز میدهند، اغلب نگران نمیشوند چراکه بیشتر اوقات این نشانهها موقتیاند. بااینحال اگر این نشانهها متناوب رخ دهند، باید به پزشک مراجعه کرد.
تشخیص اختلال تبدیلی از روی امآرآی
همان طور که گفتیم، علائم این اختلال بهشکل مشکلات جسمانی و عصبی بروز میکنند. بنابراین بیمار در ابتدا با این علائم مراجعه میکند. در این شرایط ابتدا باید احتمال وجود بیماریهای جسمی و عصبی بررسی شود و در صورت رد آنها، به اختلال تبدیلی شک کرد.
بر اساس کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM-5)، برای آنکه فردی با این اختلال تشخیص داده شود، این موارد باید مشاهده شوند:
• دستکم یکی از نشانههای جسمی گفتهشده در فرد مشاهده شود؛
• نشانهها ناشی از بیماری جسمی و عصبی یا مصرف مواد مخدر نباشند؛
• علائم مرتبط با یک تجربه روانی دردناک یا پریشانی روحی در حال یا گذشته باشند؛
• نشانهها ناشی از بیماری روانی دیگری با علائم مشابه نباشند.
پزشک با بررسی پیشینه فرد و خانواده او، درباره تجربیات تلخ یا شدید روانی فرد تحقیق میکند. در کنار اینها، تصویربرداری امآرآی (MRI) نیز ممکن است فعالیتهای غیرطبیعی یا فعالنبودن نواحی خاصی از مغز را نشان دهد. این علامت مهم است چراکه بیمار نمیتواند چنین چیزی را جعل کند.
همچنین امآرآی مشخص میکند که آیا فرد بیماریای مرتبط با مغز و اعصاب دارد که منجر به بروز علائم شده باشد یا اینکه نشانهها منشأ روانی دارند. درنهایت اگر همه شرایط محقق شدند، میتوان گفت که فرد به این اختلال دچار است.
علت بروز اختلال تبدیلی
هرچند دلیل این اختلال هنوز کشف نشده است، محققان حدس میزنند که جریانهای الکتریکی غیرطبیعی در بخشهای خاصی از مغز ممکن است منجر به این اختلال شود. از سوی دیگر، تحمل یک شوک روانی یا استرس شدید نیز ممکن است به این اختلال منجر شود. مثلا دستان سربازی که نمیخواهد شلیک کند و کسی را بکشد، ممکن است بر اثر فشار روانی ناشی از دستور شلیک موقتا فلج شود. البته این فشارهای روانی لزوما در زمان حال رخ نمیدهند. گاهی تجربه ترومای روانی در گذشته که حل نشده نیز ممکن است پس از مدتی خود را بهصورت اختلال تبدیلی نشان دهد.
معمولا این اختلال در کسانی دیده شده که بهسختی میتوانند درباره آنچه از سرگذراندهاند صحبت کنند. چون آنها نمیتوانند درباره آنچه تجربه کردهاند حرف بزنند، مغز آنها راهی برای خلاصشدن از فشار روانی پیدا میکند که یکی از این راهها همین علائم جسمی است.
چه عواملی احتمال ابتلا به اختلال تبدیلی را بیشتر میکنند؟
• زنان تا ۲ برابر بیش از مردان احتمال ابتلا دارند.
• سختکوشی، کمالگرایی و بیشازحد باوجدان بودن.
• سابقه خانوادگی (اگر یکی از اعضای درجهیک سابقه ابتلا به این اختلال را داشته باشد).
• بیماریهای روانی مانند اختلال اضطراب و اختلال هویت تجزیهای یا ابتلا به اختلالهای شخصیت.
• ویژگیهای شخصیتی ناسازگار.
• وجود بیماریهای عصبشناختی با علائم مشابه ممکن است شدت نشانهها هنگام بروز این اختلال را بیشتر کند.
• سابقه نادیده گرفتهشدن یا سوءاستفاده جسمی و جنسی در دوران کودکی.
چطور به فرد دچار اختلال تبدیلی کمک کنیم؟
تاریخچه اختلال تبدیلی در گذشته هیستری نامیده میشد. بهدلیل جنسیتی بودن این نام که به زنان اشاره داشت، نام اختلال تبدیلی جایگزین آن شد.
اگر کسی از اطرافیان یا عزیزان شما به این اختلال دچار شده است، رفتار و حمایت شما نقش مهمی در درمان او دارد. در ادامه، برخی از باید و نبایدهای تعامل با این افراد را نوشتهایم.
بایدها
بیماری آنها را به رسمیت بشناسید. وقتی آنها ببینند که شما این بیماری را درک کردهاید و آن را پذیرفتهاید، بیشتر تشویق میشوند خود را درمان کنند. از آنها بپرسید که چگونه میتوانید کمکشان کنید. خیلی اوقات افراد مبتلا به این بیماری تمایلی به صحبتکردن و کمکگرفتن ندارند. بنابراین شما باید پیشقدم شوید.
نبایدها
هرگز آنها را به فریبکاری و ادا درآوردن متهم نکنید. این کار بدترین ضربه روحی را به آنها میزند و جلوی پیگیری درمان را میگیرد. به آنها نگویید که تمام اینها فقط در ذهن تو جریان دارد و واقعی نیست. درد و مشکلات جسمی ناشی از این اختلال کاملا واقعی است.