فقر
فقر یا تهیدستی یا تنگدستی، وضعیتی است که فرد دارایی مادی یا درآمد کافی برای رفع نیازهای اولیه خود را ندارد .فقر میتواند علل و آثار گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را داشته باشد.
هنگام ارزیابی فقر در آمار یا اقتصاد دو معیار اصلی وجود دارد:
- فقر مطلق که درآمد را با مقدار مورد نیاز برای رفع نیازهای اولیه شخصی مانند غذا، پوشاک و سرپناه مقایسه میکند.
- فقر نسبی زمانی اندازهگیری میشود که یک فرد نتواند حداقل سطح استانداردهای زندگی را در مقایسه با دیگران و در همان زمان و مکان خود فرد برآورده کند. تعریف فقر نسبی از کشوری به کشور دیگر یا از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است. به عنوان مثال اقتصاد ایالات متحده ممکن است در ایران و دیگر کشورها به عنوان بزرگترین و ثروتمندترین کشور در اقتصاد جهان شناخته شود اما بر اساس اداره سرشماری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۹ میلادی (قبل از دنیاگیری کووید-۱۹)، فقر نسبی در این کشور ۱۰٫۵٪ اعلام شده و ۳۴ میلیون نفر در این کشور فقیر شناخته میشوند.
از نظر آماری، تا سال ۲۰۱۹ میلادی، بیشتر جمعیت جهان در فقر زندگی میکنند: با برابری قدرت خرید دلار آمریکا، ۸۵ درصد مردم با کمتر از ۳۰ دلار در روز، دو سوم با کمتر از ۱۰ دلار در روز و ۱۰ درصد با کمتر از ۱٫۹۰ دلار زندگی میکنند (فقر شدید). بر اساس گزارش گروه بانک جهانی در سال ۲۰۲۰، بیش از ۴۰ درصد از فقرا در کشورهای متأثر از جنگ زندگی میکنند. حتی زمانی که کشورها توسعه اقتصادی را تجربه میکنند، فقیرترین شهروندان کشورهای با درآمد متوسط غالباً سهم کافی از افزایش ثروت کشورهای خود را به دست نمیآورند تا از فقر خارج شوند.دولتها و سازمانهای غیردولتی سیاستها و برنامههای مختلفی را برای فقرزدایی از جمله برقرسانی در مناطق روستایی یا سیاستهای «اول تأمین مسکن» در مناطق شهری تجربه کردهاند. چارچوبهای سیاست بینالمللی برای کاهش فقر، که توسط سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵ میلادی ایجاد شد و در برنامه و هدف توسعه پایا ۱ این سازمان خلاصه شده است.
نیروهای اجتماعی، مانند جنسیت، ناتوانی و معلولیت، نژاد یا قومیت، میتوانند مسائل مرتبط با فقر را برای -زنان، کودکان و اقلیتها که بار نابرابری فقر را به دوش میکشند، تشدید کند. علاوه بر این، افراد فرد فقیر در برابر تأثیرات سایر مسائل اجتماعی، مانند اثرات زیستمحیطی صنعت یا تأثیرات تغییرات آب و هوایی یا سایر بلایای طبیعی یا رویدادهای شدید آب و هوایی آسیب پذیرتر هستند. فقر همچنین میتواند سایر مشکلات اجتماعی را بدتر کند. فشارهای اقتصادی بر جوامع فقیر اغلب در جنگل زدایی، از بین رفتن تنوع زیستی و درگیریهای قومی و قبیلهگرایی نقش دارد. به همین دلیل، اهداف توسعه پایدار سازمان ملل متحد و سایر برنامههای سیاست بینالمللی، مانند بهبود بینالمللی از COVID-19، بر ارتباط فقرزدایی با سایر اهداف اجتماعی تأکید دارند.
ریشه و معناشناسی
در انگلیسی
واژه (Pauvre)(poverty) «فقر» از ریشه لاتین Pauper میآید که با Paucus و یونانی Pénes (فقیر) و Pénia (فقر) قرابت داشته و با Penia (گرسنه) هم خانواده و با واژه Ponos (درد) و واژه Poiné (مکافات، مجازات) نیز هم خانواده است ولی خویشی دورتری دارد؛ بنابراین «فقر» را در یونانی با واژه aporia (راه به جایی نداشتن) تعریف میکنند.
فقر از دیدگاه بینالمللی به این معنی نیست که شما نمیتوانید خانه خود را گرمکنید، اجارهتان پرداخت کنید، یا احتیاجات فرزندانتان را بخرید. فقر از دیدگاه بینالمللی یعنی هرروز که از خواب بیدار میشوید با ناامنی، عدم اطمینان و تصمیمات غیرممکن در مورد پول مواجه شوید. فقر یعنی منزوی شدن و حتی تبعیض؛ به خاطر شرایط مالی. استرس مداوم که باعث وقوع مشکلات میشود که و مردم را از فرصت حضور فعال در جامعه محروم میکند. در طول 30 سال گذشته بیش از 1 میلیارد نفر از فقر نجات پیداکردهاند. درحالیکه تا سال 2030 هدف جهانی پایان دادن به فقر بهطور کامل ادامه خواهد یافت؛ اما هنوز هم 736 میلیون مرد، زن و کودک فقیر، در فقر مفرط زندگی میکنند که در روز کمتر از 1.90 دلار دارند. با نگاهی عمیق به نابرابری جهانی این سؤال پیش میآید که چطور فقر هنوز هم میتواند در دنیای ثروتمند و پیشرفتهی کنونی وجود داشته باشد؟
تعریف فقر از دیدگاه بینالمللی
فقر از دیدگاه بینالمللی، یعنی نداشتن پول کافی برای پاسخگویی به نیازهای اساسی مانند غذا، لباس و سرپناه. بااینحال، فقر فقط درزمینهٔ نداشتن پول کافی نیست، بلکه فراتر از آن است. سازمان بانک جهانی فقر را اینطور توصیف میکند:
"فقر به معنی گرسنگی است. فقر نداشتن سرپناه است. فقر به معنی بیماری عدم توانایی مراجعه به پزشک است. فقر یعنی عدم دسترسی به مدرسه و ندانستن نحوهی خواندن است. فقر به معنی بیکاری، ترس از آینده، زندگی یک روز در یکزمان است. فقر وجوه زیادی دارد، از مکانی به مکان دیگر و در طول زمان تغییر میکند و از بسیاری جهات توصیفشده است. فقر، اغلب وضعیتی است که مردم میخواهند از آن رهایی یابند. بنابراین فقر، فراخوان -برای فقرا و ثروتمندان- به انجام کاری برای تغییر جهان است، بهطوریکه افراد زیاد دیگری نیز بتوانند به غذا، پناهگاه مناسب، آموزش و بهداشت، محافظت از خشونت و بیان آنچه در جوامعشان اتفاق میافتد، دسترسی داشته باشند. " علاوه بر نداشتن پول، فقر از دیدگاه بینالمللی در مورد ناتوانایی شرکت در فعالیتهای تفریحی؛ عدم امکان بردن بچهها به سفر روزانه باهمکلاسیهایشان و یا جشن تولد؛ عدم توانایی پرداخت دارو برای بیماری نیز تلقی میشود. همه اینها به معنی فقیر بودن است. کسانی که بهسختی قادر به پرداخت هزینه غذا و پناهگاهشان هستند، نمیتوانند این هزینههای دیگر را پرداخت کنند. هنگامیکه افراد در یک جامعه محروم میشوند، زمانی که بهخوبی تحصیل نمیکنند و در صورت بروز بیماری، عواقب منفی برای جامعه به وجود میآید. همهی ما بهای فقر را میپردازیم. افزایش هزینههای سیستم بهداشتی، سیستم قضاوت و سایر سیستمهایی که از افراد فقیر جامعه میتواند حمایت کند، بر اقتصاد ما اثر میگذارد. درحالیکه پیشرفتهای زیادی درزمینهٔ ی اندازهگیری و تجزیهوتحلیل فقر صورت گرفته است، سازمان بانک جهانی در حال کار برای شناسایی شاخصهای دیگری از ابعاد فقر است. این کار شامل شناسایی شاخصهای اجتماعی برای ردیابی آموزش، سلامت، دسترسی به خدمات، آسیبپذیری و انزوای اجتماعی است. هیچ علتی برای فقر وجود ندارد و نتایج آن در هر مورد متفاوت است. فقر به میزان قابلتوجهی به وضعیت بستگی دارد. احساس فقر در کانادا متفاوت از زندگی فقیرانه در روسیه و زیمبابوه است. تفاوت میان غنی و فقیر در مرزهای یک کشور نیز میتواند، زیاد باشد.
هیچ علتی برای فقر وجود ندارد و نتایج آن در هر مورد متفاوت است. فقر به میزان قابلتوجهی به وضعیت بستگی دارد. احساس فقر در کانادا متفاوت از زندگی فقیرانه در روسیه و زیمبابوه است. تفاوت میان غنی و فقیر در مرزهای یک کشور نیز میتواند، زیاد باشد.
انواع فقر
ازآنجاکه فقر از دیدگاه بینالمللی به عناصر چندمنظوره و چندبعدی مانند منطقه، دوره، شرایط جغرافیایی، اوضاع و موارد دیگری بستگی دارد، بر اساس جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، روشهای مختلفی برای شناسایی نوع فقر از دیدگاه بینالمللی وجود دارد:
1. فقر مطلق
2. فقر نسبی
3. فقر موقعیتی
4. فقر نسلی
5. فقر روستایی
6. فقر شهری
اکنون هریک از انواع فقر را توضیح میدهیم:
1. فقر مطلق: این نوع فقر از دیدگاه بینالمللی بهعنوان فقر شدید یا فقر مفرط (نکبتبار) شناختهشده است، این وضعیت شامل کمبود مواد اولیه، آب پاک، بهداشت، سرپناه، آموزش و اطلاعرسانی است. کسانی که به فقر مطلق گرفتار هستند، در تلاش برای مبارزه با مرگومیر کودکان از بیماریهای قابلپیشگیری مانند مالاریا، وبا و بیماریهای مرتبط با آلودگی آب، هستند. فقر مطلق معمولاً در کشورهای پیشرفته غیرعادی است.
این نوع فقر، نخستین بار در سال 1990 معرفی شد، خط فقر "دلار در روز"، فقر مطلق را بر اساس استانداردهای فقیرترین کشورهای جهان محاسبه کرد. در اکتبر سال 2015، بانک جهانی فقر مطلق را بهعنوان 1.90 دلار در روز معرفی کرد. این عدد بحثانگیز است؛ بنابراین هر کشوری آستانه خط فقر مطلق خود را دارد.
رابرت مک نامارا، رئیس سابق بانک جهانی، گفت: "این شرایطی است که توسط سوءتغذیه، بیسوادی، بیماری، محیطزیست وحشی، مرگومیر بالای نوزادان و امید به زندگی کم، بهگونهای تعریفشده است که پایینتر هرگونه تعریف معقول برای شأن انسانی است".
2. فقر نسبی: از دیدگاه اجتماعی تعریفشده است و استانداردهای زندگی را با استانداردهای اقتصادی مربوط به جمعیت در حال زندگی در محیط، مقایسه میکند. ازاینرو، این نوع از فقر از دیدگاه بینالمللی به معنی اندازهگیری نابرابری درآمد است. بهعنوانمثال، یک خانواده را میتوان فقیر دانست اگر استطاعت تعطیلات را نداشته باشد یا نتواند برای کریسمس هدیه بخرد یا نتواند جوان خود را به دانشگاه بفرستد.
معمولاً فقر نسبی بهعنوان درصدی از جمعیت با درآمد کمتر از نسبت ثابت میانگین درآمد محاسبه میشود. اینیک معیار مورداستفاده برای تعیین نرخ فقر از دیدگاه بینالمللی در کشورهای توسعهیافته ثروتمند است. در اتحادیه اروپا "اندازهگیری فقر نسبی برجستهترین شاخص و رایجترین شاخص پذیرش اجتماعی اتحادیه اروپا است"
3. فقر موقعیتی: فقر موقتی به دلیل وقوع یک رویداد ناگوار مانند فاجعه زیستمحیطی، از دست دادن شغل و مشکل سلامتی شدید است. مردم حتی میتوانند با کمکهای کوچک کمک کنند؛ زیرا این فقر از دیدگاه بینالمللی به دلیل رویداد تأسفآور رخ میدهد.
4. فقر نسلی: این نوع فقر از دیدگاه بینالمللی به فرد و خانوادهها از یک نسل به نسل دیگر تحویل داده میشود. این نوع فقر پیچیدهتر است زیرا راه فراری نیست و مردم به خاطر اینکه در آن گرفتار میشوند قادر به دسترسی به ابزار موردنیاز برای خروج از آن نیستند. "این نوع فقر در خانوادههایی رخ میدهد که حداقل دو نسل در فقر متولدشدهاند. خانوادههایی که در این نوع فقر زندگی میکنند، ابزاری برای از برونرفت از این وضعیت خود ندارند "(جانسن، 2009).
5. فقر روستایی: این نوع فقر از دیدگاه بینالمللی در مناطق روستایی با جمعیت کمتر از 50،000 رخ میدهد. این نوع فقر مختص منطقهای است که فرصتهای شغلی کمتر، دسترسی کمتری به خدمات، پشتیبانی کمتر از معلولیت و فرصتهای آموزش عالی وجود دارد. مردم بیشتر در حال تلاش برای زندگی کشاورزی و سایر کارهای منحصربهفرد موجود در محیط اطراف خود هستند.
نرخ فقر روستایی در حال افزایش است و از زمان جمعآوری دادهها در دهه 1960، از نرخ شهری تجاوز کرده است. تفاوت بین دو نرخ فقر در 30 سال گذشته حدود 5 درصد است، نرخ شهری در حدود 10-15 درصد و نرخ روستایی در حدود 15-20 درصد (جولیفه، 2004).
6. فقر شهری: این نوع فقر از دیدگاه بینالمللی در مناطق شهری با جمعیت بیش از 50،000 رخ میدهد. موارد زیر چالشهای بزرگی هستند که شهروندان فقیر با آن مواجهاند:
· دسترسی محدود به بهداشت و آموزشوپرورش.
· مسکن و خدمات ناکافی.
· محیط خشونتآمیز و ناخوشایند به علت ازدیاد جمعیت.
· مکانیسم محافظت اجتماعی کم و فقدان آن.
7.فقر جسمی
شخصی که نقص عضو دارد، دچار فقر جسمی است؛ بدینترتیب، معلولان در شمار فقیران جای دارند؛ هر چند از ابعاد دیگر در درجات بالایی از توانگری باشند. البته چنین فقری اغلب به فقر مالی نیز میانجامد.
8.فقر فرهنگی
بیتردید خرد، یکی بزرگترین نعمتهای خداوند متعال است. هیچ نعمتی از عقل برتر نیست؛ ولی برخی انسانها از این نعمت بزرگ بیبهره یا کمبهرهاند. عقل مراتب مختلفی دارد. گروهی از پایینترین مرتبه آن یعنی توان درک نیز بیبهرهاند.
9.فقر روحی (ذهنی)
گروهی، بهرغم برخورداری از مواهب طبیعی بسیار، همواره خود را نیازمند میپندارند؛ در اندیشه افزایش دارایی خویش بهسر میبرند و از مشاهده مردم داراتر در حسرت فرو میروند. آزمندی و حسد در جان این افراد ریشه دوانیده و آنها را از درون میپوساند.
10.فقر مالی
این نوع فقر که فقر مالی، فقر اقتصادی، فقر معیشتی و محرومیت نیز خوانده میشود، عبارت است از ناتوانی در برآوردهساختن نیازهای انسانی. یعنی ناتوانی انسان در تأمین حد کافی نیازمندیهای بنیادی خود بهمنظور رسیدن به یک زندگی آبرومند و شایسته بهعنوان شرط لازم در رسیدن بهسوی کمال.
آثار فقر را به دستههای زیر تقسیم کردهاند:
1- آثار اقتصادی
از آنجا که فقر، پدیدهای اقتصادی است، بهطور طبیعی در حوزهاقتصاد آثاری ویرانگر برجای مینهد. این پدیده چنانچه بهموقع شناسایی و نابود نشود، چون غده سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا میگیرد و به مرگ اجتماع میانجامد؛ به تعبیر جامعهشناسان، فقر؛ فقر میزاید و بهطور معمول فرزندان فقرا در محرومیت باقی میمانند. مورد استفاده قرار نگرفتن امکانات بالقوه اقتصادی، فقدان سرمایه لازم برای سرمایهگذاری، کمبود تقاضا برای نیرویکار، پایینبودن مزدها و رشد منفی، از دیگر آثار اقتصادی فقر است؛ زیرا فقرا، به سبب محرومیتی که دارند، بهطور معمول از تحصیلات و تخصص لازم بیبهرهاند؛ در نتیجه، از ظرفیت کارخانهها، مزارع و دیگر منابع و امکانات استفاده کامل نمیشود، تولید کاهش مییابد و درنهایت، کشور فقیر برای تأمین نیازهای اساسیاش، ناگزیر ارزشهای خود را زیرپا مینهد. دست نیاز بهسوی کشورهای ثروتمند دراز میکند و به وابستگی اقتصادی، که اغلب به وابستگی سیاسی میانجامد، تن میدهد.
2- آثار فرهنگی
آثار فرهنگی فقر در جامعه بسیار گستردهتر از آثار اقتصادی آن است. برخی از این آثار عبارت است از:
الف) ضعف عقیدتی
محرومیتهای اقتصادی ناشی از فقر، در افرادی که ظرفیت کافی ندارند و از سویی به سبب فقر از فراگیری تعالیم دینی بیبهرهاند، به سستشدن ارکان ایمان میانجامد و ممکن است اعتقادشان به مبدأ هستی را ضعیف کند.
ب) ضعف علمی
کمبود مراکز آموزشی و مربیان مجرب یکی از آثار فقر در سطح جامعه است. علاوهبر این، امکانات محدود جامعه نیز تنها دراختیار گروههای خاصی که از توانایی مالی برخوردارند، قرار میگیرد. در کشورهای فقیر معمولا کودکان از سنین پایین در کنار سرپرست خانواده برای تأمین نیازهای اولیه زندگی تلاش میکنند و به همین سبب، آمار ترکتحصیل نوجوانان بسیار بالاست.
ج) اضطراب و ناراحتیهای روحی
وقتی فاصله طبقاتی در جامعهای شدت یابد، بهتدریج کینهها و عقدههای روحی درون فقرا ریشه میدواند و حالت نومیدی و افسردگی آنها را فرامیگیرد و آثار اجتماعی زیانباری به ارمغان میآورد.
د) رخت بربستن صفات پسندیده
انسانهای نیازمند، به سبب تزلزل روحیهای که دارند، اغلب گرفتار ضعف شخصیت شده، بهتدریج خصلتهای والای خود را از دست میدهند و به بعضی از صفات ناپسند مبتلا میشوند؛ برای مثال، وقتی نیازمندی میبیند کسی سخن راستش را باور نمیکند، کمکم در برابر دروغگویی بیتفاوت میشود.
3- آثار اجتماعی
میان محرومیتهای اقتصادی و مسائل فرهنگی- اجتماعی پیوندی مستحکم وجود دارد. آثار گونهگون فقر در هنجارهای جامعه نیز تأثیر میگذارد.
مهمترین اثر اجتماعی فقر که خود به آثار دیگر میانجامد، ضعف شخصیت تهیدستان است. فقیران، به سبب برخوردار نبودن از امکانات مادی و موقعیت اجتماعی، در جامعه مورد تحقیر قرار میگیرند؛ اگر حقی از آنها پایمال شود، کسی گفتارشان را نمیپذیرد. بنابراین، قدرت دفاع از حق خود را از دست میدهند و نومید به انزوا روی میآورند.
این آثار در صحنه اجتماع بسیار خطرناکتر و ویرانگرتر است. بخشی از این آثار که بهطور عمده زاییده عقدههای روحی و تحقیرهای اجتماعی و سلب شخصیت تهیدستان شمرده میشود، عبارت است از: بالارفتن آمار جرایم و بزهکاری حتی درمیان کودکان و نوجوانان، طلاق، اعتیاد، فحشا، تکدیگری و ولگردی.
4- آثار سیاسی
فقر و محرومیت سبب میشود تهیدستان در برابر دولتمردان احساس بیاعتمادی کرده و در اجرای برنامههای دولت همراهی نکنند.
راههای پیشگیری از فقر
بهطور کلی شیوه اصولی برخورد با هر مشکلی، بستن راه پدیدآمدن آن است؛ چنانکه همه متخصصان دانش پزشکی بر این باورند که پرداختن به بهداشت و جلوگیری از پیدایش بیماری از درمان آن آسانتر و مهمتر است. در مبارزه با مشکل فقر نیز اجرای سیاستهایی برای از بین بردن زمینههای پیدایش آن مهمترین گام بهشمار میآید.
الف) مقابله با عوامل فرهنگی و اجتماعی
بهطور خلاصه، عوامل فرهنگی و اجتماعی فقر فردی و اجتماعی عبارت است از: تنبلی و عدم استقامت در کار؛ بیبرنامگی؛ دیدگاه نادرست درباره دنیا و آخرت؛ خودباختگی و عدم اعتماد بهنفس؛ ترویج گناه و فساد در جامعه؛ اعتیاد و تکدیگری و اظهار فقر. تشویق مردم به کار و تلاش و توجهدادن آنها به آثار دنیایی و آخرتی آن نیز در این راه بسیارمؤثر مینماید. بدیهی است که ایجاد نشاط، امید به آینده و استحکام پایههای عقیدتی در بین جوانان، شرط اولیه برای گسترش فرهنگ کار و تلاش در جامعه است. به تصویر کشیدن نتیجه تلاش افرادی که در سایه تلاش و استقامت به موفقیتهای بزرگ دست یافتهاند و نیز یادآوری تمدن عظیم اسلامی، که در سایه به کار بستن آموزههای دین تحقق یافت، در زدودن روحیه تنبلی، نومیدی و خودباختگی مردم تأثیر بسیار دارد. افزونبر این، تقویت ابعاد معنوی جامعه و از بینبردن زمینههای گناه و اعتیاد و تبیین آثار مرگبار آن، از رویآوردن مردم، بهویژه نسل جوان، به گناهان جلوگیری میکند. بدیهی است که در کنار نفی این امور، فراهمکردن امکانات تفریحی و ورزشی و نیز علمی و آموزشی و تشویق جوانان به آنها امری ضروری مینماید. برخورد با متکدیان حرفهای، جمعآوری آنها در اردوگاهها، آموزش فرهنگی و حرفهای آنها و نیز ایجاد امکانات شغلی برای آنان بخشی از سیاستها بهشمار میآید. رسانههای گروهی، بهویژه صداوسیما، در کارآمدی سیاستهای فوق نقش بسزایی دارند.
ب) مقابله با عوامل طبیعی
باتوجه به آنچه که به آن اشاره شد، گاه عوامل طبیعی چون مرگ و از کارافتادگی سرپرست خانواده، سیل و زلزله موجب تهیدستشدن گروههایی از جامعه میشود. در این جهت دو کار اساسی لازم است:
انجام اقداماتی در جهت بهحداقل رساندن آسیبهای ناشی از عوامل طبیعی، مانند ایجاد سیلبند و رعایت اصول ایمنی در کارگاهها، جادهها و ساختمانها. تقویت سیستم تأمین اجتماعی، بهمنظور تحتپوشش قراردادن، از کار افتادگان، بیسرپرستان و قربانیان حوادث طبیعی.
ج) مقابله با عوامل اقتصادی
مسائل اقتصادی، اصلیترین عامل پیدایش فقر است. منشأ اساسی فقر در بعد اقتصادی، مسأله حاکمیت نظام سرمایهداری و روابط اقتصادی مبتنیبر آن است. وقتی اقتصاد جامعه براساس نظام اقتصادی اسلام سامان یابد، زمینه پیدایش نابرابری و استثمار از میان میرود و برای ظهور فقر درجامعه جایی نمیماند. عوامل اقتصادی فقر عبارت است از:
توزیع ناعادلانه ثروت؛ تورم؛ فقدان امکانات شغلی؛ ضعف مدیریت و تخصیص نیروی انسانی؛ بازدهی پایین و عدم کارآیی در تخصص منابع.
باوجود تعاریف زیاد، آنچه مشخص است؛ فقر از دیدگاه بینالمللی یک مسئله اجتماعی پیچیده است. مهم نیست که فقر چقدر تعریفشده است، میتوان گفت که فقر مسئلهای است که نیاز به توجه همگانی دارد. اینکه تمام اعضای جامعه ما باهم کار کنند تا فرصتهایی را برای همه اعضا فراهم کنند و بتوانیم به تمام پتانسیل خود دستیابیم، امر مهمی است. این مسئله باعث میشود که همه ما به یکدیگر کمک کنیم.
سطح زندگی
سطح زندگی اصطلاحی است که برای نشان دادن حدود مصارف مادی و معنوی اهالی یک کشور به کار میرود.
سطح زندگی به میزان و چگونگی برآوردن نیازهای مادی و معنوی بستگی داشته و در ساختارهای اقتصادی - اجتماعی و در مراحل مختلف رشد تاریخی و بر حسب کشورهای مختلف فرق میکند. سطح زندگی مستقیماً به تولید اجتماعی، درآمد اهالی، میزان مصرف کالاهای بلند مدت و کوتاه مدت و چگونگی برطرف کردن نیازهای فرهنگی و بهداشتی وابسته است.
چراییها
پیش از انقلاب صنعتی فقر بخاطر اقتصاد ضعیف غیرقابل اجتناب بود. در دو تا از بزرگترین شهرهای غرب اروپا به نام Antwerp و Lyons تا سال ۱۶۰۰ سه چهارم کل جمعیت به حدی فقیر بودند که حتی نمیتوانستند مالیات بدهند.
در قرن ۱۸ در انگلستان نیمی از جمعیت حداقل گاهی اوقات برای امرار معاش به خیریه وابسته بودند. در تاریخ معاصر کمبود غذا بهطور قابل توجهی کاهش یافته است که آن را مدیون پیشرفتهای تکنولوژی د بخش کشاورزی هستیم. تکنولوژیهایی مانند بهکارگیری کودهای نیتروژنه، آفت کشها و روشهای جدید آبیاری که باعث افزایش تولید بخش کشاورزی شدهاند. تولید بالای محصول در بعضی از مناطق مانند کشور چین باعث شده است کالاهایی که زمانی کالای لوکس وگران قیمت محسوب میشدند مانند خودرو و کامپیوتر الان ارزانتر در دسترس مردم قرار گیرند در نتیجه قابل دسترس برای مردمی با استطاعت مالی کمتر شده است. افزایش هزینههای زندگی جاری باعث شده است که مردم فقیر کمتر استطاعت خرید اجناس را داشته باشند. افراد فقیر سهم بیشتری از پول خود را صرف خرید مواد غذایی میکنند در نتیجه افراد فقیر و آنهایی که در آستانه فقر هستند بهطور بهخصوص در برابر افزایش قیمت غذا آسیبپذیر هستند.
مواردی تولید و تأمین غذا را تهدید میکند از جمله خشکسالی، بحران قحطی آب و همچنین کشت مکرر بر روی زمین باعث کاهش حاصل خیزی آن و کاهش راندمان تولید محصول میشود. تقریباً ۴۰ درصد زمینهای کشاورزی بهطور جدی فرسایش یافتهاند. در آفریقا اگر فرسایش خاک با همین سرعت پیش برود تا سال ۲۰۲۵ فقط میتواند غذای مورد نیاز ۲۵ درصد جمعیتش را تأمین کند.
مراقبتهای بهداشتی برای فقرا بهطور گسترده در دسترس نیست. مهاجرت کارکنان بخش بهداشت و درمان از کشورهای فقیر صدمه جبران ناپذیری دارد بهطور مثال تخمین زده میشود ۱۰۰۰۰۰ پرستار فلیپینی در بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۶ مهاجرت کرده باشند و تعداد دکترهای اتیوپیایی در ایالت شیکاگو آمریکا بیش از خود کشور اتیوپی است این باعث صدمه بیشتر به فقرا و حتی افزایش فقر در آن کشورها میشود.