طلاق

طلاق که شاید امروزه بهتر است آن را معضل طلاق بنامیم یکی از مشکلات اصلی حقوقی،فرهنگی،اجتماعی جامعه ایران است که آثار مخرب فراوان روی بنیان های خانواده گذاشته و هر روز نیز در حال افزایش است.البته موضوع طلاق و جدایی زوجین مختص ایران نیست و آن را یکی از معضلات قرن اخیر در تمام جهان می شناسند.اما چه بسا در ایران با سرعت بیشتری نسبت به سایر کشور ها روند صعودی دارد.و در کنار تمامی مشکلات که برای زوجین و فرزندان آن ها ایجاد کرده،یک گره حقوقی نیز می باشد که بعضا طرفین را بسیار درگیر می نماید. پس بدین جهت شناخت ماهیت حقوقی طلاق و موارد مربوط به آن می تواند تا اندازه زیادی از سختی های آن بکاهد و آسیب های ناشی از آن را به حداقل برساند.از این رو بهتر است روند طلاق به وکلای دادگستری سپرده شود که با شناختی که نسبت به قوانین و رویه قضایی محاکم قضایی در ایران دارند گره گشایی کرده و در بازه زمانی کوتاه تری به نفع موکل خود اقدام نمایند.

 Divorce

از نظر لغوی طلاق به معنای رها شدن است.هر ازدواجی ممکن است به ناسازگاری ختم شود و از همین جهت ، نهاد طلاق پیش بینی شده است تا زن و مرد بتوانند به صورت شرعی به ازدواج خود پایان دهند که مانند دیگر اعمال حقوقی ، آثاری دارد. 

طلاق در فقه یکی از حقوق مرد محسوب می شود اما طبق قوانین فعلی زن هم می تواند از دادگاه تقاضای حکم طلاق کند و یا می توانند باهم برای طلاق توافق کنند . زن و شوهر باید برای تحقق طلاق از هر نوعی تشریفاتی را طی کنند و تصمیم این که آن ها می توانند از هم جدا شوند یا نه با دادگاه است . طلاق به انواع و اقسامی تقسیم می شود که هر کدام از آن ها شرایط خاصی دارند.

 

ماهیت طلاق

واژه طلاق از ریشه عربی و به معنی «گشودن گره» و «رها کردن» است و در فقه اسلامی «زائل کردن قید ازدواج با لفظ مخصوص» تعریف می‌شود. در حقوق نیز طلاق به معنی پایان دادن شرعی و قانونی ازدواج و جدایی طرفین از یکدیگر می باشد که در نتیجه آن حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یک دیگر از بین می‌رود. طلاق زمانی رخ می دهد که استحکام ازدواج از بین می‌رود و میان زوجین تنش و ناسازگاری به وجود آمده است که ناشی از عوامل متعدد می باشد.باید توجه داشت که حقوق ایران در قانون مدنی پیرو فقه امامیه بوده و به همین جهت طلاق یکی از حقوق مرد شناخته شده،از این رو بر خلاف نکاح که عقد می باشد،ماهیت طلاق ایقاع است.اما طبق قوانین فعلی زن هم در شرایطی می تواند از دادگاه تقاضای حکم طلاق کند و یا می توانند باهم برای طلاق توافق کنند.لازم به ذکر است دعاوی طلاق از اصلی ترین دعاوی طرح شده در دادگاه های خانواده می باشد.

دلایل طلاق

پایان یک زندگی مشترک می تواند دلایل متعددی داشته باشد.باید پذیرفت همیشه تمام ازدواج‌ها موفق نیستند. گاهی برخی از آن‌ها به دلایل مختلفی با شکست مواجه می‌شوند و به طلاق ختم می‌شوند. اما شکست در ازدواج به معنی پایان زندگی نیست. از طرفی ممکن است طرفین به طور قانونی از هم جدا نشوند اما نسبت به یکدیگر کشش و دلبستگی نداشته باشند. در این صورت، باز هم هر دو از هم جدا شده‌اند. فقط این جدایی جنبه قانونی پیدا نکرده است. که به آن طلاق عاطفی نیز می گویند.ما مهم ترین دلایلی که منجر به طلاق می شودرا در این جا جمع آوری نموده ایم:

  • مشکلات مالی
  • خیانت
  • تفاوت دیدگاه ها و سلایق
  • انتظارات غیرواقع‌گرایانه طرفین
  • ازدواح های زود هنگام
  • اعتیاد به مواد مخدر
  • تفاوت سنی زیاد
  • ناسازگاری جنسی
  • بیماری های جسمی و روحی

طلاق در قانون ایران

از آن جا که مبحث طلاق به روابط بین اشخاص می پردازد،جایگاه آن را باید در قانون مدنی جست.
قانون گذار در فصل دوم و مواد ۱۱۳۳ الی ۱۱۴۹ قانون مدنی به مبحث طلاق پرداخته و مباحث کلی و جزیی آن را توضیح داده است.البته در تکمیل مباحث مربوط به طلاق نیز قوانین دیگری همچون قانون حمایت از خانواده تصویب گشته که مواردی فراوانی از جمله طلاق توافقی در آن مطرح گشته است.و جنبه کیفری آن نیز در قانون مجازات اسلامی موضوع بحث قرار گرفته است.

انواع و اقسام طلاق

باید توجه داشت که بر اساس ماده ۱۱۳۹ قانون مدنی طلاق فقط مخصوص عقد دائم می باشد که پس از اجرای صیغه‌ی طلاق اثرات آن جاری می شود.و ازدواج موقت به خودی خود پس از انقضا مدت توافق شده میان طرفین یا بذل آن از طرف مرد از بین می رود.درباره انواع طلاق نیز باید گفت بنا به گفته قانون مدنی در ماده ۱۱۴۳ طلاق به دو نوع:بائن و رجعي تقسیم گشته است.

۱. طلاق بائن

طلاق بائن به نوعی از طلاق اطلاغ می‌شود که در آن بعد از طلاق مرد حق رجوع و بازگشت به زن را ندارد. درواقع تنها راه برگشت دوباره‌ی مرد، ازدواج مجدد و خواندن خطبه‌ی عقد از ابتداست. پس مهریه از ابتدا مشخص خواهد شد و شروط ضمن عقد نیز تغییر خواهند کرد. طلاق بائن در چهار حالت اتفاق می‌افتد.؛
در این خصوص قانون مدنی در ماده ۱۱۴۵ بیان داشته است که طلاق در مواردی بائن محسوب می‌شود:
• زمانی که طلاق قبل از وقوع نزدیکی واقع شود.
• هنگامی که زن یائسه باشد.
• طلاق از نوع خلع و مبارات تا زمانی که زن رجوع به‌عوض نکرده باشد.
• سه طلاق که بعد از سه وصلت پیاپی شکل گرفته باشد حال می‌خواهد این وصلت ناشی از رجوع و یا نکاح جدید باشد.

قانون گذار در ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی شکل دیگری از طلاق را مطرح نموده است که به طلاق خلع شناخته می شود به گفته این ماده قانونی: طلاق خُلع آن است كه زن بواسطه كراهتي كه از شوهر خود دارد در مقابل مالي كه بشوهر مي‌دهد طلاق مي گيرد اعم از اينكه مال‌ مزبور عين مَهر يا معادل آن و يا بيشتر و يا كمتر از مَهر باشد. درکل این نوع طلاق زمانی رخ می‌دهد که زن دیگر علاقه‌ایی به همسرش نداشته باشد اما مرد مایل به طلاق دادن نباشد.
ماده ۱۱۴۷ نیز در تعریف طلاق مُبارات اعلام میدارد که این نوع طلاق زمانی رخ می دهد كه كراهت از طرفين باشد ولي در اين صورت عِوَض بايد زائد بر ميزان مَهر نباشد.یعنی ثابت گشته طرفین نسبت به هم بی علاقه می باشند و شرط طلاق این است که میزان مالی که زن به مرد می بخشد بیشتر از میزان مهریه نباشد.همانطور که در سطور بالا اشاره شد،این دو خودشان از انواع طلاق بائن بوده و به همین سبب پس از طلاق مرد حق بازگشت و رجوع به زن را نخواهد داشت.

۲.طلاق رجعی

قانونگذار در ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی اعلام کرده است: مرد مي تواند با رعايت شرايط مقرر در اين قانون با مراجعه به دادگاه تقاضاي طلاق همسرش را بنمايد.اما در عین حال این نوع طلاق به مرد اجازه‌ی بازگشت به زن را می‌دهد. در واقع در طول بازه‌ی عده، مرد هر زمانی که بخواهد می‌تواند به زن رجوع کند و او نمی‌تواند از این بازگشت سر باز بزند و باید وظایف زناشویی خود را به جا بیاورد. عده از نظر قانون ۳ ماه و ۱۰ روز بعد از طلاق است.
زمانی که مردی تصمیم رجوع به زن خود را دارد، ازدواج بدون نیاز به خواندن خطبه‌ی عقد و نکاح مجدد از سر گرفته می‌شود و دو نفر می‌توانند با هم زندگی کنند. هیچ قراردادی نمی‌تواند این حق را از مرد در طلاق رجعی بگیرد.
در زمان عده، زن نمی‌تواند با مرد دیگری ازدواج کند و بایستی این مدت به طور کامل سپری شود. شرایط ازدواج آن‌ها نیز طبق همان چیزی که در ازدواج اول ثبت شده بود، ادامه می یابد در زمان عده مرد باید تمامی حق و حقوق زن را بپردازد.همچنین اگر مرد یا زن از دنیا بروند، از یک دیگر ارث می برند.این نوع از طلاق بیشتر دعاوی مربوط به طلاق را در دادگاه ها شامل می شود.

روش‌های اقدام برای طلاق

اصولا تصمیم به طلاق همانند نکاح تصمیمی دو طرفه است و طرفین باید به این نتیجه برسند که ادامه زندگی مشترک اممکان پذیر نیست تا برای آن اقدام نمایند اما گاه پیش می آید یکی از زوجین به صورت یک طرفه قصد جدایی دارد و مایل به ادامه زندگی مشترک نیست که بر این اساس اقدام به طلاق می نماید.بر این اساس این مقوله را می توان به سه شکل دسته بندی کرد که شامل :

۱.طلاق به اراده مرد
۲.طلاق به در خواست زن
۳.طلاق با توافق زوجین

۱.طلاق به اراده مرد

همان طور که در قانون هم آمده،در صورتی که مرد خواهان جدایی باشد قانون این امکان را داده که زن را طلاق دهد. طبق ماده‌ی ۱۱۳۳ قانون مدنی، مرد می تواند هر زمانی که بخواهد می‌تواند همسر خود را طلاق دهد. البته برای این که ظلم و بی عدالتی واقع نشود دادگاه از مرد دلایل قابل قبولی برای طلاق طلب می کند.اما به هرحال مرد می‌تواند در هر لحظه که بخواهد از همسر خود جدا شود که البته لازمه آن این است که تمامی حق و حقوق زن همانند مهر او را بپردازد.لازمه طلاق با اراده مرد طی کردن مراحل قانونی است که بهتر است با همراهی وکیل دادگستری انجام پذیرد تا از وقوع مشکلات احتمالی جلوگیری شود.این مراحل به صورت خلاصه شامل مراحل زیر می شود :
• تنظیم دادخواستی مبنی بر درخواست طلاق نزد وکیل به‌صورت تخصصی
• ثبت درخواست طلاق در سامانه‌ ثنا
• تعیین وقت رسیدگی به موضوع مطروحه توسط دادگاه
• ارجاع دادگاه به مشاور و داوری جهت حل اختلاف زوجین
• تعیین تکلیف نسبت به مهریه و سایر مطالبات مالی زن
• صدور گواهی عدم امکان سازش توسط دادگاه که برای سه ماه اعتبار دارد.
• مراجعه به یکی از دفاتر طلاق و ثبت آن

۲.طلاق به درخواست زن

در صورتی که درخواست طلاق داشته باشد، مسیر جدایی دشوارتر و پیچیده‌تر می باشد. زیرا قانون طلاق را حقی مختص مرد برشمرده است.مگر آن که زن در هنگام ازدواج وکالت در طلاق را که به (حق طلاق) مشهور است را طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی از مرد اخذ کرده باشد.در غیر این صورت در دادگاه‌ها برای این که این روند ساده‌تر و قبل اجرا باشد،قانون گذار ماده‌ی ۱۱۴۶ قانون مدنی را پیش بینی کرده است. این ماده می‌گوید: طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر می‌دهد طلاق بگیرد اعم از این که مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد.
در صورتی که مرد تمایل به طلاق دادن زن نداشته باشد، مسیر پیش روی زن باز هم دشوارتر می‌شود. زن حق طلاق ندارد و مانند مرد نمی‌تواند زندگی را پایان دهد. بلکه برای طلاق باید مدارکی ارائه دهد و دلایلی محکم داشته باشد.که مهمترین آن ها که ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی نیز به آن اشاره داردمربوط به خوداری یا ناتوانی شوهر از پرداخت نفقه همسرش می باشد که در این صورت زن می تواند به استناد آن برای طلاق به دادگاه رجوع کندو قاضی بنا به اختیاری که قانون به او داده است،در صورت صحت آن مرد را اجبار به طلاق می نماید برخی دیگر از دلایل که تحت عنوان عسر وحرج در ماده ۱۱۳۰قانون مدنی آمده است شامل موارد زیر می شود :

• اعتیاد مضر مرد به مواد مخدر
• بیماری ناعلاج شوهر
• بیماری مقاربتی شوهر
• بچه دار نشدن مرد
• ترک زندگی توسط مرد
• ازدواج مجدد بدون رضایت زن اول
• محکومیت مرد به زندان بالای ۵ سال یا ارتکاب به جرایمی که بر خلاف شان زن می باشد
• سورفتار و سو معاشرت ( ضرب و جرح، توهین،… )
• عدم تهیه مسکن برای مدت غیر متعارف
• اثبات خیانت همسر در دادگاه
• کراهت شدید زن نسبت به شوهر
• بلاتکلیف و رها کردن زن
• نداشتن رابطه جنسی برای مدت غیر متعارف یا نوع غیر متعارف
• مشکلات زناشویی ناشی از عیوب مرد
• رابطه جنسی غیر متعارف
• با شرایطی دوری طولانی زوجین از همدیگر
• رابطه نامشروع شوهر با دیگری…

همان طور که اشاره شد درخواست طلاق از سمت زن مسیری دشوار تر و پر پیچ و خم تر است که در رویه قضایی با آن روبه رو می شوید،پس بهتر است این پروسه با نظارت و راهنمایی های وکلا انجام پذیرد تا زن متضضر نشود.روند این نوع از طلاق به صورت خلاصه شامل مراحل زیر می شود :
• مراجعه به وکیل دادگستری و تنظیم دادخواست طلاق
• اثبات این که شرایط زن با مواد قانونی مذکور سازگار است
• ثبت درخواست طلاق در سامانه‌ ثنا
• تعیین وقت رسیدگی به موضوع مطروحه توسط دادگاه
• ارجاع دادگاه به مشاور و داوری جهت حل اختلاف زوجین
• تعیین تکلیف نسبت به مهریه و سایر مطالبات مالی زن
• صدور گواهی عدم امکان سازش توسط دادگاه که برای سه ماه اعتبار دارد.
• مراجعه به یکی از دفاتر طلاق و ثبت آن

۳.طلاق با توافق زوجین

این نوع طلاق همان طور که از اسمش هم پیداست با توافق و تراضی طرفین انجام می پذیرد.اما به علت طولانی بودن پروسه طلاق و زمان‌بر بودن آن، معمولا بسیاری از زوجین پیش از مراجعه به دادگاه با کمک وکلا خود به توافق‌هایی می‌رسند . با توجه به پیچیده بودن و زمانبر بودن مراحل طلاق توافقی، بسیار از زوجین تصمیم می‌گیرند که به یک وکیل طلاق توافقی یا موسسه حقوقی وکالت دهند، تا بدون نیاز به حضور آنها در هیچ مرحله ای، طلاق توافقی در زمان کوتاه‌تری انجام شود.توجه داشته باشید بدون راهنمایی های وکیل بعید است طرفین به توافق زود هنگام دست یابند.
در صورتی که بر سر مسائلی چون مهریه، نفقه، حق حضانت کودکان و تقسیم دارایی‌های زندگی مثل جهیزیه توافق شد مسیر بسیار ساده تر است. در این صورت دادگاه سریع‌تر پروسه طلاق را قطعی و رسمی می‌کند.در این صورت طرفین به وکیل مراجعه کرده و پس از مشاوره و فراهم شدن توافق دادخواست طلاق را در سامانه ثبت کرده و پس از آن برای جلسه دادگاه آماده می شوند.دادگاه نیز با تراضی زوجین حکم عدم امکان سازش را صادر می نماید و طرفین کافیست آن را در دفاتر طلاق ثبت نمایند.

تفاوت طلاق و فسخ نکاح

در نظر داشته باشید که طلاق با بطلان ازدواج متفاوت است؛ بطلان ازدواج به معنای این است که ازدواج صورت گرفته از ابتدا باطل و بی‌اعتبار بوده‌است که خود مقوله ای جداست. شیوهٔ انجام طلاق در قوانین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است اما در اغلب کشورها نیاز به تأیید یک دادگاه یا مرجع رسمی حقوقی دارد.
به موجب ماده ۱۱۲۰ قانون مدنی، عقد دائم به فسخ یا طلاق منحل می شود. بر این اساس، یکی از مواردی که به موجب آن عقد می تواند انحلال پیدا کرده و زوجین از هم جدا شوند، فسخ نکاح می باشد. بنابراین، در قانون مدنی موارد فسخ نکاح پیش بینی شده است و عیوب مرد و زن بطور جداگانه مورد اشاره قرار گرفته اند.به طور کلی فسخ نکاح در صورتی است که عیوب مذکور در زن یا مرد که در قانون و فقه آمده به اثبات برسد.

دلیل مراجعه به وکیل برای گرفتن طلاق

همان طور که می دانید و به آن نیز اشارهه شد فرآیند طلاق پر پیچ و خم،دشوار و زمان بر است همین طور موضوعی حساس است که با کمترین اشتباه در آن ممکن است متضضر شده و صدمات جبران ناپذیری را متحمل شوید.مراجعه به یک وکیلا طلاق که در کار خود خبره بود و راه و چاه این مسیر را می داند قطعا به شما کمک خواهد کرد از حقوق خود محافظت نموده و از محکمه پیروز خارج شوید.مهم ترین دلایلی را که شما را وا می دارد تا در دعوای طلاق خود به وکلای دادگستری مراجعه نمایید عبارتند از :
• سرعت بخشیدن به روند پرونده طلاق
• عدم نیاز نیازی به حضور موکل در مراحل رسیدگی و دادگاه
• رعایت مصلحت طرفین با در نظر گیری منفعت موکل خود
• تهیه و جمع آموری ادله اثبات دعوا برای موکل خود

 

آثار طلاق :

آیا طلاق می تواند آثار مخربی بر روی ذهن و جسم افراد بگذارد؟ در اغلب اوقات بله. باید این را در نظر داشته باشید که خارج شدن از یک رابطه همراه با سختی هایی خواهد بود. چرا که عادت ها و وابستگی های ایجاد شده در طول رابطه، با اتمام رابطه و طلاق گریبانگیر طرفین می شود.

طلاق چه آسیب هایی را به زنان وارد می آورد؟

1. مسئولیت های زنان پس از طلاق افزایش می یابد.

طلاق در زنان باعث می شود که آنها به اجبار هزینه های بیشتری را برای تامین مایحتاج زندگی، منزل، تفریحات، تحصیل فرزندان و موارد دیگر بپردازند. با توجه به شرایط اقتصادی کشور، اگر زن شغلی آبرومند و با حقوق مناسب داشته باشد، توان مدیریت تقریبی هزینه ها را خواهد داشت، اما وضعیت در صورتی دشوار می‌شود که زن از لحاظ مالی مستقل نباشد.

خصوصا که در ایران شغل های دولتی زیادی وجود ندارد و زن می بایست اکثر اوقات در سازمان های خصوصی مشغول به کار شود که آنها نیز معمولا از حقوق و امنیت شغلی چندانی برخوردار نیستند. از سوی دیگر، متاسفانه با توجه به فقر فرهنگی موجود در برخی از افراد جامعه، در مواقعی دید جامعه نسبت به زنان مطلقه دارای نقص هایی است که می تواند برای زنان مطلقه مشکلات زیادی را ایجاد کند. با مراجعه به کلینیک روانشناسی آوان روانشناس در پاسداران در تلاش برای حل مشکلات باشید.

2. طلاق باعث ایجاد مشکلات روانی و افسردگی می شود.

احساس گناه، افسردگی و اضطراب شایع ترین مشکلات روانشناختی زنان بعد از طلاق است. زنان بعد از طلاق ممکن است خود را دلیل شکست زندگی مشترک بدانند و این مسئله در صورتی که زنان شروع کننده طلاق باشند و اگر فرزندی هم داشته باشند تشدید خواهد شد. کلینیک روانشناسی آوان مرکز مشاوره ازدواج

روانشناسان اظهار نظر می کنند که طلاق در زنان باعث ایجاد بحرانی عاطفی شده و پس از گذشت زمان ابعاد موضوع گسترده شده و باعث بروز مشکلات حادتر می شود. هر چند که این مورد به روحیات فرد، اتفاقات گذشته، حمایت خانواده، حمایت های اجتماعی و موارد بسیاری بستگی دارد، اما اکثر اوقات زمان بسیاری طول می کشد که فرد بتواند به زندگی عادی خود برگرد.

3. مشکلات مالی زنان پس از طلاق.

متاسفانه یکی از مشکلات زنان ایرانی که جای تامل دارد، عدم استقلال مالی است. وقتی که طلاق در زنان اتفاق می افتد، زن از آینده مبهم خواهد ترسید و احساس کاهش امنیت خواهد داشت. چرا که در باور عموم، مرد مدیریت یک زندگی را بر عهده دارد. همچنین در صورتی که زن از نظر مالی به همسر خود وابسته باشد، مشکلات وی گستردگی بیشتری خواهند داشت و به همین علت ممکن است که وی در معرض ابتلا به مشکلات روحی و افسردگی نیز قرار گیرد.

در بخش بزرگی از جامعه ایرانی، زنان خانه دار بوده و درآمدی ندارند. نتیجتا آنها تا قبل از طلاق به همسر خود وابسته بوده اند و در صورتی که زنان، بدون تخصص، مهارت و شغل باشند دچار مشکل در تامین معیشت خواهند شد. وقتی که خانواده زن حمایتی از او نداشته باشد و حضانت فرزندان بر عهده زن باشد، این مشکل گسترده تر می شود. پیشنهاد آن است که زنان با تحصیل و کسب مهارت، استقلال مالی داشته باشند یا دستکم با داشتن تحصیلات مناسب و مهارت های فنی کافی، خود را برای چنین روزی آماده کنند.

4. امنیت اجتماعی زنان به خطر می افتد.

مشکلی که در جامعه ایران وجود دارد آن است که برای زنان مطلقه محدودیت های اجتماعی زیادی وجود دارد و نگاه برخی افراد نسبت به آن ها نگاهی جنسی و نامناسب است. همچنین ممکن است که برای ادامه تحصیل، شغل، خانه و شروع یک رابطه جدید به مشکل برخورد کنند. با آسیب های طلاق در زنان همراه باشید.

5. زن توسط خانواده طرد می شود.

ضدفرهنگ بسیار بدی در طلاق در زنان که در برخی از خانواده های ایرانی وجود دارد، دید بسیار بد نسبت به طلاق دختر خانواده است. آن ها دید بدی نسبت به طلاق دخترانشان دارند و به همین علت پس از طلاق از خانواده طرد می شوند. این مشکل وقتی گسترش پیدا می کند که زن با چالش های دیگری همچون عدم استقلال مالی و دارا بودن فرزند دست و پنجه نرم می کند.

6. هویت فردی و اجتماعی زن کاهش پیدا می کند.

متاسفانه یکی از پیامدهای حائز اهمیت طلاق در زنان این است که بسیاری از افراد جامعه و به خصوص جوامع سنتی تر، موقعیت یک زن را با موفق بودن یا عدم موفقیت وی در ازدواج می سنجند و در صورتی که زن فعالیت های تجاری خوب و تحصیلات عالیه داشته باشد یا در امور علمی، اجتماعی، کسب و کار و هر مورد مهم دیگر، موقعیت خوبی داشته باشد، بازهم قضاوت بسیاری از افراد در مورد وی می تواند منفی باشد.

این منفور بودن اجتماعی پیامدهای بزرگی را برای زنان به وجود خواهد آورد و آنها مواردی همچون انزوا، کاهش حمایت های اجتماعی، کاهش دایره ارتباطات، طردشدگی، احساس کاهش امنیت و قضاوت های بیجا در مورد گذشته را مشاهده می کنند. البته همیشه بدین شکل نیست و مسلما افراد بسیاری نیز وجود دارند که سطح تفکراتشان متفاوت است.

آسیب های طلاق در مردان چیست؟

شاید خیلی ها بگویند که مردها قوی هستند و عواطف آن ها به اندازه زنان آسیب نمی بیند. این تفکر اشتباه است چرا که طبق گفته های مشاوران خانواده، پس از فرایند طلاق، مرد دچار مشکلات زیادی می شود. مهم ترین آنها افسردگی، ناامیدی، کاهش اعتماد به نفس، ناامیدی از توانایی های فردی، کاهش پذیرش شخصیت فردی و کاهش اعتماد به نفس ناشی از مقبول نبودن ظاهری هستند.

متاسفانه مشکلات روحی که در مردان شکل می گیرند، گستردگی بالایی داشته و به صورت پنهان رخ می دهند. این اصلا خوب نیست به این دلیل که همانند سم بدن مرد را آلوده و وی را بیمار می کند. از آنجایی که بیشتر مردان، حاضر به مراجعه به روانشناس و مشاور نیستند، این احتمال وجود دارد که این مشکلات پیشروی بیشتری نیز داشته باشند.

باید این استدلال را مدنظر داشته باشید که طلاق در مردان یک آسیب اجتماعی قلمداد شده و بر کلیت و جزئی ترین مسائل خانواده تاثیرگذار خواهد بود. مرد به عنوان کسی که نیمی از زندگی بر عهده او بوده و وظایف مهمی را انجام داده است، پس از طلاق در مورد سرنوشت فرزندان خویش نگرانی داشته و احتمالا کار سختی خواهد بود که بتواند گسست عاطفی با همسر سابق و جدایی را هضم کند.

همچنین مرد به عنوان طرفی در رابطه است که نیم یا بخش بزرگی از مدیریت زندگی بر عهده داشته است و به همین علت، به هنگام طلاق نگاه جامعه به وی، نگاهی منفور و توام با اشاره به ضعف و ناتوانی مرد در مدیریت زندگی و برشمردن بی کفایتی او در زندگی به عنوان یکی از عوامل مهم طلاق در مردان می باشد و همه این ها باعث آزار وی خواهد شد.

چرا طلاق باعث ایجاد احساس تاسف در مردان می شود؟

با آسیب های طلاق در مردان همراه باشید: یکی از نکاتی که ممکن است باعث ایجاد مشکلات روحی در مردان شود، احساس تاسفی است که در وجود آن ها نهادینه می شود. این احساس تاسف باعث ایجاد تغییرات خلقی شدید همراه با افسوس بوده که ممکن است منجر به افسردگی شود. مردان پس از طلاق با این سوال ذهنی مواجه می شوند که آیا با طلاق گرفتن، بهترین کار را انجام داده اند یا خیر.

این موضوع مهم است که ممکن است یک رابطه بر روی کاغذ و به صورت قانونی به اتمام رسیده باشد، اما مسائل عاطفی و ذهنی نمی توانند خیلی سریع پاک شوند.

همچنین این سوال در ذهن مردان به وجود خواهد آمد که آیا فرصتی برای ادامه رابطه بود؟ آیا می توانست کار بهتری نسبت به طلاق و اتمام رابطه انجام دهد؟ گاها این احساس تاسف در مردان ریشه در این دارد که شاید می توانست کارهای بهتری انجام دهد، شاید می توانست این رابطه را نگهدارد و شاید می توانست مانع از ایجاد این اتفاقات شود. همچنین در وی احساس شرمی ناشی از شکست در ازدواج و ایجاد یک رابطه خوب به وجود خواهد آمد که مطمئنا در صورت عدم کنترل می تواند منجر به ایجاد مشکلاتی گسترده تر شود.

افسردگی، بحرانی رایج پس از طلاق در مردان است.

پس از طلاق گرفتن زوجین، چندین چالش روحی شامل عشق، تاسف، نفرت و خشم با هم فوران کرده و باعث می شود که افسردگی در فرد به وجود آید. همچنین ممکن است پس از طلاق، مرد به صورت گذرا فکر کند قدری از فشارها و مشکلات حین رابطه کاهش پیدا کرده اما تفکر به آینده با وجود مشکلات پس از طلاق در مردان ، حس ترس را در مرد ایجاد خواهد کرد.

مطابق مطالعاتی که متخصصین و مشاوران ازدواج بر روی تعدادی از موارد طلاق انجام دادند، افسردگی رایج ترین بحران روحی مردان پس از اتمام روابط عاطفی بوده است. نکته مهم این است که افسردگی نه تنها مشکلات روحی برای افراد ایجاد می کند، بلکه موجب ایجاد مشکلات جسمی نیز خواهد شد که از افسردگی نشعت می‌گیرد. به عنوان مثال، با گسترش افسردگی در مغز انسان، اشتها، خواب، استراحت، میل به ورزش و تفریح کاهش پیدا کرده و همه موارد دست به دست هم داده تا مشکلات جسمی را نیز برای افراد ایجاد نماید.

 

تاثیر طلاق والدین بر فرزندان آن ها

طلاق دوران سختی برای خانواده است و زمانی که پای کودکان در میان باشد این دوران سخت‌تر هم خواهد بود. تاثیر طلاق بر فرزندان چیزی نیست که بتوان به سادگی و بدون آگاهی از آن عبور کرد. کودکان طلاق ممکن است مشکلات بیرونی بیشتری مثل بزهکاری، رفتارهای پرخاشگرانه و اختلالات مختلف نسبت به سایر همسالان خود داشته باشند. کودکان و نوجوانانی که طلاق والدینشان را تجربه کرده‌اند، دارای میزان بیشتری از افسردگی، عزت‌نفس پایین و پریشانی عاطفی هستند.

 

قطعاً طلاق دوران سختی برای خانواده است و زمانی که پای کودکان در میان باشد این دوران سخت‌تر هم خواهد بود. تاثیر طلاق بر فرزندان چیزی نیست که بتوان به سادگی و بدون آگاهی از آن عبور کرد.
کودکان طلاق ممکن است مشکلات بیرونی بیشتری مثل بزهکاری، رفتارهای پرخاشگرانه و اختلالات مختلف نسبت به سایر همسالان خود داشته باشند. کودکان و نوجوانانی که طلاق والدینشان را تجربه کرده‌اند، دارای میزان بیشتری از افسردگی، عزت‌نفس پایین و پریشانی عاطفی هستند.

طلاق چه تاثیری بر رشد عاطفی کودک دارد؟

فرزندان طلاق بیشتر در معرض فقر، شکست تحصیلی، فعالیت جنسی زودهنگام و پرخطر، زایمان غیر زناشویی، ازدواج زودهنگام، اختلافات زناشویی و طلاق هستند. درواقع، مشکلات عاطفی مرتبط با طلاق در دوران بزرگ‌سالی افزایش می‌یابد. بنابراین، درک اهمیت این مشکلات و مکانیسم‌هایی که طلاق از طریق آن‌ها بر این رفتارها تأثیر می‌گذارد، پیامدهای اجتماعی مهمی دارد.

مطالعات صورت گرفته در زمینه طلاق نشان می‌دهد که تأثیر طلاق والدین بر کودکان بر اساس ویژگی‌های اجتماعی-اقتصادی و رفاهی خانواده متفاوت است.

طلاق بهتر است یا تحمل؟

همه کسانی که ازدواج می‌کنند به امید داشتن روزهای طلایی و سرشار از خوشبختی پا به دنیای تأهل می‌گذارند، شروع یک زندگی جدید با فردی که قرار است در تمام چیزهایی که دارید و ندارید شریک و سهیم باشد؛ زندگی که زن و مرد می‌خواهند باهم بسازند و کنار هم به آرامش برسند؛ اما گاهی معادلات باهم جور درنمی‌آیند و زندگی مشترک بویی از آرامش به خود نمی‌گیرد.

تنش، عصبانیت، جروبحث‌های بی‌فایده، از بین رفتن حرمت‌ها، هتاکی و روزهایی که به‌سختی می‌گذرند، گاهی زندگی مشترک چنین از آب درمی‌آید و طرفین از ادامه دادن رابطه ناامید و دل‌زده می‌شوند. در چنین روزهایی چه باید کرد؟ طلاق یا تحمل؟

اولین گام صحبت کردن است، در مورد ناراحتی‌ها، دلخوری‌ها و هر چیزی که در ذهنتان است با همسرتان صحبت کنید. گاهی همین صحبت کردن ساده چاره راهتان خواهد شد. نگه‌داشتن این موارد در دلتان مشکل را بزرگ‌تر می‌کند.

والدین باید از همان روزهای اول شروع اختلاف و زمانی که احساس کردند هیچ‌چیز مثل قبل نیست و از همسرشان فاصله گرفته‌اند؛ به فکر چاره باشند و اقدام درست و به ‌موقع داشته باشند. درست‌ترین کار، مراجعه به مشاور خانواده است، والدین باید باهم صادقانه در مورد تمام اتفاقات و مشکلاتشان صحبت کنند. گاهی برخی سوءتفاهم‌هایی که فکرش را هم نمی‌کنید منشأ اختلافات بزرگی هستند.

مشاور با شنیدن حرف‌های دو طرف در جلساتی که باهم دارید در ابتدا سعی در رفع اختلافات می‌کند. شاید در این راه موفق باشد، اما گاهی تشخیص او جدایی است، آن زمان که هیچ راهی مشکل را حل نکرده و فقط روح و روان طرفین با زندگی در کنار هم تراشیده می‌شود.

تصمیم به طلاق یک تصمیم عادی نیست؛ اما وقتی در اعماق وجودتان در مورد زندگی مشترکتان احساس غم می‌کنید وقت آن است که به مشاور خانواده مراجعه کنید.

بهترین و بدترین سن طلاق برای کودکان

اثرات طلاق بر فرزندان نشان‌دهنده یک تغییر اساسی و اغلب آسیب‌زا در دنیای آن‌هاست و از دیدگاه آن‌ها، طلاق یعنی از دست دادن خانواده. در مواجه با این اتفاق تلخ، بسیاری از کودکان غمگین، عصبانی و مضطرب می‌شوند و به‌ سختی چگونگی تغییر زندگی‌شان را درک می‌کنند.

سنی که در آن والدین کودک، طلاق می‌گیرند نیز بر نحوه واکنش و درک او از ساختار جدید خانواده تأثیر می‌گذارد.

زیر سه سال:

کودکان از همان ابتدا همه‌چیز را درک می‌کنند و حوادث تلخ پیرامون آن‌ها را ناراحت می‌کند. شاید کودک سه‌ساله شما واقعاً دعوای پدر و مادرش را در دوسالگی به یاد بیاورد اما باگذشت زمان آن‌ها را فراموش کند؛ اما این به این معنی نیست که نوزادان و کودکان نوپا تحت تأثیر طلاق والدین قرار نمی‌گیرند.

متأسفانه ضربه‌ای که قبل از رسیدن کودک به ‌سن پیش‌دبستانی اتفاق می‌افتد قطعاً تأثیر خود را خواهد گذاشت. وقتی ناگهان کودک نبود یکی از والدین را احساس می‌کند بی‌قرارتر و عصبی‌تر می‌شود. احساس ناامنی می‌کند و وابسته‌تر می‌شود. رشد کودک دچار اختلال شده و به نقطه عطف قبلی پسرفت می‌کند. (مثل کودک دوساله‌ای که یک سال است پستانک استفاده نکرده دوباره به آن تمایل پیدا کند.)

بیشتر او را در آغوش بگیرید و به او احساس امنیت دهید، وسایل آسایش او را فراهم کنید و حواس و توجه بیشتری را صرف او کنید. اگر قبل از طلاق روال خاصی داشتید، با شریک زندگی خود (اگر می‌توانید) در مورد حفظ این روال‌ها در هر دو خانواده صحبت کنید.

گاهی اوقات طلاق شکل زشتی به خود گرفته یا منجر به خروج یکی از والدین از زندگی فرزند می‌شود؛ اما بدانید که ایجاد یک محیط محبت‌آمیز، امن و حمایت‌کننده کمک زیادی خواهد کرد.

سه تا پنج‌ سالگی:

در سن سه تا پنج‌سالگی، کودکان درک بیشتری از محیط دارند، زیاد سؤال می‌پرسند و متوجه تفاوت‌ها می‌شوند. نه اینکه بدانند طلاق چیست بلکه به‌ شدت به امنیت و ثبات حضور والدینشان متکی هستند و به تجربیات و احساسات ناشناخته عکس‌العمل نشان می‌دهند.

کودکان پیش‌دبستانی فکر می‌کنند همه‌چیز تقصیر آن‌هاست و همین احساس گناه مشکلات زیادی مانند مشکلات خواب را برایشان به دنبال دارد؛ اما شاید بعد از طلاق و ثبات زندگی و با گذشت زمان اوضاع بهبود پیدا کند.

برای کاهش تأثیرات منفی در این سن تا جایی که ممکن است در حضور فرزندتان مجادله نکنید. دعواهای پر سروصدا را به حداقل رسانده و به یکدیگر بددهنی نکنید و به او احساس گناه ندهید.

شش تا دوازده‌ سالگی

مسلماً سخت‌ترین سن برای مواجه با طلاق والدین برای کودکان شش تا دوازده‌سالگی است. آن‌ها در این سن به‌اندازه کافی بزرگ هستند و همه‌چیز را به خاطر می‌آوردند.

آن‌ها خودشان را دلیل اصلی جدایی شما می‌دانند و این احساسات می‌تواند منجر به افسردگی کوتاه‌مدت یا بلندمدت شود. اثرات آنچه در این سال‌ها اتفاق می‌افتد می‌تواند بر سلامت عاطفی آینده او تأثیر بگذارد. کودک شما ممکن است گوشه‌گیر، منزوی و مضطرب شود.

والدین در این سن باید در مقابل کودک با هم مهربان بوده و در حضور او مجادله نداشته باشند. سعی کنید اختلافات را به حداقل برسانید و جزئیات طلاق یا جدایی را پشت درهای بسته یا با کمک یک میانجی یا مشاور طلاق بررسی کنید.

بهترین حالت این است که والدین هر دو به‌ عنوان حامیان با محبت، به ‌طور فعال در زندگی او حضور داشته باشند؛ اما اگر در موقعیتی هستید که مورد آزار و اذیت یا خشونت خانگی قرار می‌گیرید، بهترین چیز برای فرزندتان ممکن است غیبت یکی از والدین باشد.

نوجوانی

وقتی فرزندتان دوران نوجوانی را سپری می‌کند، درک عمیقی از آنچه در خانه در حال وقوع است دارد. خصوصاً وقتی آشفتگی زندگی و خانه را در برگرفته است. حتی آن‌ها نقش منجی را بازی کرده و سعی در حل‌وفصل اختلاف میان والدینشان دارند. آن‌ها در مورد طلاق والدین احساس گناه نمی‌کنند و به نظرشان با هم بودن به هر قیمتی بهترین راه است.

نوجوانان خودمحور بوده و برخلاف دوران ابتدایی، زندگی آن‌ها بیشتر در خارج از خانه است. شاید آن‌ها نگران این باشند که طلاق والدین زندگی اجتماعی آن‌ها را تحت تأثیر قرار ‌دهد و وجهه آن‌ها در میان دوستانشان خدشه‌دار شود.

بهتر است در مورد افکار و احساسات او صحبت کنید، به حرف‌هایشان بیشتر گوش دهید و در صورت لزوم به مشاور مراجعه کنید. با او رابطه‌ای دوستانه داشته باشید و ذهن او را با بیان کردن اختلافات و مشکلاتی که با همسرتان دارید خراب نکنید.

سعی کنید تصویر بدی از همسرتان در ذهن او ایجاد نکنید، البته اگر پدر یا مادر مشکل رفتاری جدی داشته است و نتوانسته ظاهر خوب خود را حفظ کند تلاش برای این کار از سوی شما بی‌فایده است.

عوارض طلاق برای فرزندان دبستانی

کودکان دبستانی در ابتدای راه قرار دارند و با حضور در خانه و محیطی که در آن احساس امنیت و اطمینان می‌کنند، برای شناخت دنیای پیرامونشان تشویق می‌شوند، دوستان جدید پیدا کرده و با اطرافیان ارتباط برقرار می‌کنند؛ اما وقتی این امنیت با طلاق تهدید می‌شود آن‌ها را غمگین و افسرده می‌کند.

ممکن است کودکان دبستانی احساس گناه کرده و خودشان را باعث این اتفاقات بدانند و فکر کنند رفتار بدشان باعث جدایی پدر و مادرشان شده است. در این سن کودک نگران است که پدر و مادر دیگر او را دوست نداشته باشند و با این ترس رفتارهای نادرستی از خود بروز دهد.

نشانه‌های مبارزه با طلاق در کودکان می‌تواند شامل این موارد باشد:

     - نداشتن تمرکز برای انجام تکالیف مدرسه

     - گریه مکرر یا ناراحتی عاطفی

     - بی‌علاقگی به فعالیت‌های سرگرم‌کننده

     - داشتن سردرد یا مشکلات معده

     - افزایش اضطراب جدایی

برای کودکان دبستانی هرگونه بازگشت به رفتارهای قبلی چون شب ادراری، بروز رفتارهای پرخاشگرانه و غیره قطعاً نشان‌دهنده نیاز آن‌ها به حمایت بیشتر در این دوران است.

تأثیر طلاق والدین روی نوجوانان

ممکن است نوجوانان در این دوران نقش حامی را به خود بگیرند یا به دلیل محیط پرتنش خانه از آن گریزان شوند. با به دوش گرفتن مسئولیت‌های بزرگ‌سالی توسط آن‌ها، فراموش می‌شود که آن‌ها هنوز در سن رشد هستند و ازنظر عاطفی به حمایت نیاز دارند. ممکن است شاهد تلاش آن‌ها برای ساختن آینده‌ای متفاوت باشید یا با پذیرش شکست در زندگی رفتارهای پرخطری از آن‌ها بروز کند. نشانه‌های مبارزه با طلاق در نوجوانان می‌تواند متفاوت بوده و شامل موارد زیر باشد:

        - منفی نگری یا انتقاد شدید

        - رفتارهای جنسی پرخطر

        - افزایش پرخاشگری

        - عملکرد تحصیلی ضعیف

        - روی آوردن به مواد مخدر

تاثیر طلاق بر فرزندان دختر

به‌طورکلی تأثیر طلاق والدین بر کودکان چه دختر و چه پسر مشترک است؛ اما تجربه دختر و پسر از طلاق والدین می‌تواند متفاوت باشد. طبق تحقیقات صورت گرفته دختران تا یک سال بعد از طلاق علائمی چون افسردگی، عصبانیت و مشکلات روحی و روانی دارند که این علائم اغلب باگذشت زمان بهبود می‌یابد.

در بیشتر طلاق‌های صورت گرفته این مادر است که حضانت فرزند را بر عهده می‌گیرد، در مورد دختران ایجاد رابطه قوی بین مادر و دختر کمک می‌کند تا با سرعت بیشتری نسبت به زمانی که حضانت با پدر است از استرس‌های طلاق نجات یابند. 

تاثیر طلاق بر فرزندان پسر

بررسی‌های انجام‌ شده حاکی از آن است که طلاق والدین در سنین پایین باعث افزایش برخی رفتارهای بد در پسرها مانند پرخاشگری یا دعوا می‌شود. همچنین، پسران نوجوانی که والدینشان از هم جداشده‌اند، بیشتر در خطر بروز رفتارهای بزهکارانه هستند. این تأثیرات زمانی بیشتر می‌شود که پروسه طلاق بسیار پرتنش و با جروبحث‌های طولانی انجام ‌شده باشد.

طلاق تغییر قابل‌توجهی در رشد روانی پسرها ایجاد می‌کند. طبق تحقیقات صورت گرفته وقتی والدین طلاق می‌گیرند، رفاه روانی و عزت‌نفس پسرها بسیار کاهش پیدا می‌کند، به ‌ویژه زمانی که والدین بلافاصله بعد از طلاق ازدواج مجدد داشته باشند.

پسرانی که در دوران پیش‌دبستانی شاهد طلاق والدینشان هستند بیشتر پرخاشگری و نافرمانی می‌کنند. از دست دادن پدر پس از طلاق می‌تواند تأثیر منفی بر پسران بگذارد. از دست دادن پدر ممکن است رشد و سازگاری پسران را پیچیده‌تر کرده یا به تأخیر بیندازد.

تاثیرات طلاق بر افسردگی کودکان

از عواقب مهم تأثیر طلاق والدین بر کودکان افسردگی است. قطعاً کودکانی که شاهد جدایی و از هم پاشیدن رابطه پدر و مادرشان هستند بیشتر مستعد افسردگی هستند. کودکان با طلاق والدین با افت شدید تحصیلی مواجه‌ شده، عزت‌نفس پایین‌تری دارند و در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل می‌شوند.

بیشتر این کودکان از جمع گریزان شده و منزوی می‌شوند، در ارتباط با همسالان خود پرخاشگری از خود نشان داده و مشکلات رفتاری فراوانی خواهند داشت که تمامی این‌ها از علائم افسردگی در کودکان است.

کودکان برای سلامت روانی و رشد شخصیتی به حضور مؤثر هر دو والدین نیاز دارند و نبود هرکدام، آن‌ها را به ‌سوی افسردگی سوق می‌دهد. نتایج پژوهش‌های انجام‌شده نشان می‌دهد شیوع افسردگی در کودکان طلاق به شکل فزاینده و تأسف باری بیشتر از کودکان عادی است.

معمولاً افسردگی کودکان تشخیص داده نشده و درمان نمی‌شود و این علائم را به‌ عنوان تغییرات عاطفی و روانی، عادی تشخیص می‌دهند. علائم اولیه افسردگی در کودکان حول محور غم و اندوه، احساس ناامیدی و تغییرات خلقی می‌چرخد. والدین باید به ‌موقع از مشاورین کودک کمک گرفته تا آسیب کمتری دنیای کودکی آن‌ها را تهدید کند.

کاهش تأثیر طلاق بر فرزندان

تحقیقات نشان داده آنچه اثرات بدی بر فرزندان طلاق می‌گذارد خود طلاق نیست، بلکه پروسه طولانی آن، کشمکش و تنش‌های والدین در این دوران است.

این پروسه هر چقدر کوتاه‌تر باشد بهتر است. والدین به‌ طور ناخواسته در زمان تعارض و اوج‌گیری اختلافات رفتارها و اعمالی را از خود بروز می‌دهند که آینده و بزرگ‌سالی فرزندان را به‌ طور جدی دچار مشکل خواهد کرد. برخی از رایج‌ترین این اشتباهات شامل موارد زیر است. بهتر است برای کاهش تأثیر طلاق بر کودکان این موارد را جدی بگیرید:

در مقابل او از همسرتان بدگویی نکنید.

کودک به‌طور ذاتی خود را جزئی از مادر و بخشی از پدر می‌داند. یکی از اشتباهات رایج والدین وقتی در پروسه طلاق هستند بدگویی در مورد همسرشان در مقابل کودک است. وقتی والدینی در مورد دیگری بدحرف می‌زند استرس و اضطراب درونی فرزند را افزایش داده و دید او را به طرز وحشتناکی دگرگون می‌کند. در نقطه مقابل صحبت مثبت در مورد همسرتان این پیامدها را کاهش می‌دهد.

در مورد جزئیات با فرزندتان حرف نزنید.

قرار نیست فرزندتان از میزان نفقه، توافقات طلاق و مواردی از این ‌دست چیزی بداند. وقتی با او در مورد طلاق حرف می‌زنید بدانید او نباید نقش دوست و گوش شنوا برای درد و دل را برای شما بازی کند.

او را مجبور به انتخاب نکنید.

کودکان نباید بین والدین یکی را انتخاب کنند، اینکه با چه کسی زندگی کنند، آخر هفته و تعطیلات را با که باشند یا حتی تصمیم‌های جزئی. این تصمیم‌ها و جزئیات آن باید بین والدین باشد نه فرزندان. بچه‌ها دوست دارند هر دو والدین را راضی کنند و وادار کردن آن‌ها به انتخاب باعث اضطراب شدیدی می‌شود که تا بزرگ‌سالی هم رهایشان نمی‌کند.

مراقب خودت هم باش

در حالی‌ که در دوران طلاق کودک به حمایت نیاز دارد والدین هم نباید نیازهای خود را نادیده بگیرند. اگر احساساتتان را نادیده بگیرید توانایی مراقبت از کودک را نخواهید داشت، والدین افسرده و غمگین کودکان شاد را تربیت نخواهند کرد.

از کمک خانواده و دوستان غافل نشوید و نخواهید که خودتان به‌تنهایی از پس این پروسه سخت بگذرید. کودکان به والدینی باثبات عاطفی نیاز دارند که بتوانند بر کار بزرگ فرزند پروری تمرکز کنند، خودتان را فراموش نکنید و مراقب خودتان باشید.

 

 

طلاق و تاثیرات آن در زندگی  اطرافیان