شناخت بهترین سبک های ارتباطی و تاثیر آنها در زندگی
در این مطلب سعی داریم در مورد شناخت بهترین سبک های ارتباطی و تاثیر آنها در زندگی صحبت کنیم. اما آیا تا به حال در اطراف خود با افرادی مواجه بوده اید که هر چه فکر می کنند بدون توجه به مناسب بودن اظهاراتشان به زبان می آورند؟ شاید در نهایت تصمیم گرفتید به خاطر عدم تدبیرشان به آنها نزدیک نشوید، اما پاسخی که از آن ها دریافت کرده اید این بوده است که: «من اینطور هستم. مردم باید به من عادت کنند.»
اهمیت سبک های ارتباطی
چرا سبک های ارتباطی مهماند؟
داشتن روابط بامعنی، در موفقیت در هر جنبه از زندگی سهمی حیاتی دارد. ما به ارتباطات نیاز داریم، چون:
- داشتن روابط بینفردی قوی و باثبات، اثر مثبتی روی سلامت روان و فیزیکی ما دارد. در نقطه مقابل، داشتن روابط اجتماعی ضعیف، اثرات بیماریزایی روی سلامتی میگذارد؛
- کسانی که حس میکنند با دیگران در ارتباطاند، با احتمال کمتری به اضطراب یا افسردگی دچار میشوند؛
- کسانی که روابط عمیقی دارند، عمر طولانیتری میکنند؛
- مهارت های ارتباطی خوب و توانایی برقراری ارتباط با دیگران، بهطور مستقیم با موفقیت شغلی و عملکرد کاری در ارتباط است؛
- سبک های ارتباطی مؤثر، در خانواده هم محیط سالم و مستحکمی را پایهریزی میکند.
ارتباط با افراد نیازمند مکالمه است؛ اما همان طور که همه ما بارها تجربه کردهایم، در زمان مکالمه خرابیهای زیادی بار میآید. گاهی بدون اینکه بدانیم، چیزهایی میگوییم که سبب میشود یک نفر سر به بیابان بگذارد، یک نفر خود را از ما پنهان کند یا یک نفر آماده جنگ در برابرمان شود. از طرفی، برخی از تعاملات هم ما را گیج و نامطمئن میکند. انگار قادر نیستیم بهخوبی از کلمات برای ابراز احساسات و افکار خود استفاده کنیم. در نهایت، گاهی آن لحظات طلایی هم اتفاق میافتند که تعامل مناسب، ما را به کسی نزدیکتر میکند؛ طوری که هر دو طرف احساس میکنیم درک شدهایم و مورد احترام قرار گرفتهایم. حقیقتا روابط عمیق معنای زندگی است. زمانی که رابطهای معنیدار را به دست میآوریم، ورقِ بازی برمیگردد.
برخلاف آنچه اکثر مردم فکر می کنند، سبک های ارتباطی منحصرا توسط شخصیت تعیین نمی شود. سبک های زندگی تحت تأثیر انتخاب هایی است که ما با تماشای دیگران، تلاش ها و آزمون و خطاها در زندگی، تأثیر والدین و انواع تجربیات زندگی انجام می دهیم. سبک ارتباطی یک انتخاب است. به عنوان مثال، ما کلمات را انتخاب می کنیم، چقدر بلند صحبت می کنیم، زمان مکالمه و استراتژی هایی که برای تأثیرگذاری بر دیگران استفاده می کنیم. این انتخاب ها بر اینکه آیا مردم نظر ما را می شنوند یا از رفتار ما دلسرد می شوند تاثیر می گذارد. وقتی انتخاب های ارتباطی اشتباهی می کنیم، مردم به دو صورت فکر می کنند:
“چرا این شخص اینگونه رفتار می کند؟”
“چرا این شخص با من اینگونه رفتار می کند؟”
اگر سبک ارتباطی نامناسب ما مورد توجه شنونده قرار گیرد، نکته ای که می خواهیم به آن اشاره کنیم نادیده گرفته می شود.
متأسفانه ما همیشه از انتخاب هایی که می کنیم آگاه نیستیم. همه ما گفتگوهایی داشته ایم که در آن احساسات ما رفتار ما را دیکته می کند. همچنین، ما اغلب بر هدف خود در پشت پیام متمرکز هستیم و نمی توانیم نحوه ارائه آن پیام را نظارت کنیم. به عنوان مثال، در آخرین مکالمه خود با کسی، آیا از حالت چهره خود آگاه بودید؟
بسیاری از رفتارهای ارتباطی ما به سختی قابل نظارت است. بیشتر انتخاب های ارتباطی ما به عادت تبدیل شده است. ما به این فکر نمی کنیم که چگونه ما را درک می کنند، بلکه در عوض بر اساس انگیزه با هم ارتباط برقرار می کنیم. ما به نظرات شنونده فکر نمی کنیم، فقط به نظراتی که احساس می کنیم مجبور به بیان آنها هستیم فکر می کنیم. بنابراین، یادگیری چهار سبک ارتباطی و تأثیرات مثبت و منفی این انتخاب های سبک بر دیگران برای موارد زیر ضروری است:
وضوح ارتباطات ما
کیفیت ارتباط ما با دیگران
اعتبار ما
قدرت پیام های تاثیرگذار ما
هر سبک بسته به نحوه استفاده از سبک و موقعیتی که از آن استفاده می کنید می تواند تأثیر مثبت و منفی داشته باشد. برای مثال، در بیشتر موقعیت ها گشاده رویی با دیگران بسیار مؤثر است، اما مواردی وجود دارد که ممکن است اطلاعات محرمانه ای در اختیار داشته باشید که قابل افشا نباشد. بدیهی است که اگر بخواهید آنچه را که می دانید فاش کنید، اعتماد افرادی که قرار بود راز آنها را حفظ کنید نقض می شود.
اعتماد یک عامل مهم در تصمیم گیری در مورد نحوه ارتباط با دیگران است. به کسی فکر کنید که به او اعتماد ندارید. ارتباط شما با آن شخص محدود، محافظت شده و مشکوک است. اعتماد همه چیز را در روابط تغییر می دهد.این دلیل اصلی اهمیت داشتن انتخاب های رفتاری ارتباطی موثر است. هنگامی که مردم بر روی این موضوع تمرکز می کنند که در یک تعامل با آنها چقدر بد رفتار می شود، این نکته را نمی پذیرند، حتی اگر آن نقطه راه حلی برای همه مشکلات روی کره زمین باشد! چرا به ایده یک نفر اعتماد کنید در حالی که به آن شخص اعتماد ندارید که به طور واضح و محترمانه با شما ارتباط برقرار کند؟
نتایج تحقیقات درباره سبک های ارتباطی
دانش امروزی از روی اتفاقاتی که در فرایند تعامل افراد رخ میدهد پرده برداشته است. علوم عصبشناسی و اجتماعی نشان دادهاند که:
- افراد بر اساس رفتار کلامی یا غیرکلامی دیگران، درباره آنها برداشتهای فوری میکنند؛
- افراد در طول زمان بهطور نسبی الگوی رفتاری ثابتی را نشان میدهند؛
- رفتاری که افراد با دیگران دارند بر اساس ادراکشان از یکدیگر است؛
- قاطعیت یا پاسخگویی از مهمترین ابعاد رفتاری انساناند.
الگوهای رفتاری ما در طول زمان به عادت تبدیل میشود و نمیتوانند همگام با افکار و احساساتمان تکامل یابند. به همین دلیل، در خیلی از مواقع، چیزی که میگوییم، با چیزی که منظورمان است تفاوت دارد. عادتهای ارتباطیمان اصولا بازتاب مناسبی از افکار و احساسات پویای ما نیست؛ پس باعث میشود طرف مقابل منظورمان را اشتباه برداشت کند. این عادتها در طول تعاملاتمان روی ادراک و پاسخ اطرافیان ما اثر میگذارد. بهطور همزمان، ما هم در حال قضاوت رفتارهایی از دیگران هستیم که از روی عادت انجام میدهند. ما هم گاهی از درک آنچه طرف مقابل میخواسته منتقل کند عاجز میمانیم. این فرایند شکافی در تعامل ایجاد میکند و در غالب مواقع رخ میدهد.
حالا چگونه مطمئن شویم چیزی که میگوییم با هدفمان همراستا است؟ بیایید باهم انواع سبک های ارتباطی را بررسی کنیم و یاد بگیریم که برای داشتن مکالمات بهتر، باید کدامشان را تمرین کنیم.
انواع سبک های ارتباطی
هر فردی سبک ارتباطی منحصر به فردی دارد، روشی که در آن با دیگران تعامل و تبادل اطلاعات می کند. چهار سبک ارتباطی اساسی وجود دارد: منفعل، تهاجمی، منفعل-تهاجمی و قاطعانه.
درک هر سبک ارتباطی و اینکه چرا افراد از آنها استفاده می کنند بسیار مهم است. برای مثال، سبک ارتباط قاطعانه مؤثرترین و بهترین سبک ارتباطی است، زیرا بهترین جنبه های مجموع همه سبک های دیگر را در بر می گیرد.
وقتی این چهار سبک را تجزیه و تحلیل می کنیم، ویژگی های هر سبک، عبارات استاندارد و اینکه چه چیزی آنها را منحصر به فرد می کند را بهتر درک می کنیم.
سبک ارتباطی منفعل
افرادی که از سبک ارتباط غیرفعال استفاده می کنند اغلب بی تفاوت عمل می کنند و در مقابل دیگران تسلیم می شوند. ارتباط گیرندگان منفعل معمولاً در بیان احساسات یا نیازهای خود شکست می خورند و به دیگران اجازه می دهند تا خود را ابراز کنند. اغلب، فقدان ارتباط بیرونی یک ارتباط گر منفعل می تواند منجر به سوء تفاهم، ایجاد خشم یا رنجش شود. در عین حال، این افراد می توانند هنگام بروز تعارض امن تر باشند، زیرا به احتمال زیاد از رویارویی اجتناب می کنند.
افراد دارای سبک ارتباطی منفعل، اغلب عدم تماس چشمی، وضعیت بدنی نامناسب و ناتوانی در «نه گفتن» را نشان می دهند. ارتباط گیرندگان منفعل به گونه ای عمل می کنند که می گویند “مردم هرگز احساسات من را در نظر نمی گیرند.”
نمونه هایی از عباراتی که کسانی که از سبک های ارتباطی منفعل استفاده می کنند می گویند یا ممکن است باور کنند عبارتند از:
“واقعاً آنقدرها مهم نیست.”
“من فقط می خواهم صلح را حفظ کنم”
چگونه سبک ارتباطی منفعلانه را تشخیص دهیم؟
افراد منفعل را میتوانید از طریق رفتارهای زیر تشخیص دهید:
- زبان بدن ضعیفی دارند؛
- بهقول معروف «حزب باد» هستند؛
- برایشان سخت است که «نه» بگویند؛
- نمیتوانند بهخاطر خودشان قاطع باشند؛
- برقراری ارتباط چشمی برایشان مشکل است؛
- هنگام صحبت احساس معذب و مقصر بودن دارند؛
- در بیان احساسات، نیازها و نظرات خود ناموفق هستند؛
- به دیگران اجازه میدهند عمدی یا سهوی حقوق آنها را زیر پا بگذارند.
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد منفعل عموما احساسات زیر را با خود به دوش بکشند:
- احساس اضطراب (به این دلیل که زندگیشان خارج از کنترل به نظر میرسد)؛
- احساس افسردگی( به این دلیل که خود را اسیر و ناامید مییابند)؛
- احساس سردرگمی (چون احساسات خود را نادیده میگیرند)؛
- احساس رنجش پنهانی (چون نیازهایشان برآورده نمیشود)؛
- احساس ناپختگی (چون با مسائل زندگی روبهرو نمیشوند).
افراد منفعل جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
- «هیچکس به احساسات من اهمیتی نمیدهد»؛
- «من فقط میخواهم همه باهم کنار بیایند»؛
- «نمیدانم حق و حقوقم چیست»؛
- «نمیتوانم حق خود را بگیرم»؛
- «مهم نیست»؛
- «ضعیفم».
سبک ارتباطی تهاجمی و خشونت آمیز
سبک ارتباطی پرخاشگر (Aggressive Communication) نقطه مقابل سبک منفعلانه است. کسانی که در محل کار، خانه یا در میان دوستانشان از این سبک ارتباطی استفاده میکنند تمایل دارند بر بحثها مسلط باشند. آنها شنونده خوبی نیستند، به دیگران مدام دستور میدهند و سوالات گستاخانهای میپرسند. در واقع، آنها خودمحورند و تمام دغدغهشان درباره خودشان است. آنها عواطف و احساسات خود را بهگونهای ابراز میکنند و چنان مدافع خواستههای خود هستند که باعث تجاوز به حقوق دیگران میشود. سبک ارتباطی پرخاشگر در رفتار یا گفتار (یا هر دو) توهینآمیز است. در جایگاه اختیارات، بیشتر از اینکه رهبر باشند رئیساند.
هنگامی که شخصی به شیوه ای پرخاشگرانه ارتباط برقرار می کند، اغلب کاملا آشکار و مشخص است. آن را خواهید شنید، خواهید دید، حتی ممکن است آن را احساس کنید.
سبک ارتباط پرخاشگرانه با صحبت کردن با صدای بلند و مطالبه گر، حفظ تماس چشمی شدید و تسلط یا کنترل دیگران از طریق سرزنش، ارعاب، انتقاد، تهدید یا حمله به آنها، از جمله ویژگی های دیگر مورد تاکید قرار می گیرد.
افراد با سبک های ارتباطی تهاجمی و پرخاشگر اغلب دستوراتی صادر می کنند، سوالاتی را بی ادبانه می پرسند و به حرف های دیگران گوش نمی دهند. اما می توان آنها را رهبر نیز در نظر گرفت که از اطرافیان خود احترام دریافت می کنند.
نمونه هایی از عباراتی که یک ارتباط گر پرخاشگر استفاده می کند عبارتند از:
“من درست می گویم و تو اشتباه می کنی.”
“من هر چه باشد راهم را طی خواهم کرد.”
“همش تقصیرتوست.”
چگونه سبک ارتباطی پرخاشگر را تشخیص دهیم؟
افراد پرخاشگر را میتوانید از طریق رفتارهای زیر تشخیص دهید:
- اخم میکنند؛
- درباره دیگران جروبحث میکنند؛
- به دیگران بهعمد خیره میشوند؛
- تلاش میکنند بر دیگران مسلط شوند؛
- آستانه تحمل پایینی در زمینه ناامیدی دارند؛
- با صدای بلند و آزاردهندهای صحبت میکنند؛
- رفتارهای بهشدت تکانشی از خود نشان میدهند؛
- از تحقیر کردن برای کنترل دیگران استفاده میکنند؛
- انگشت اشاره خود را بهسوی دیگران نشانه میگیرند؛
- از جملاتی استفاده میکنند که با «تو» شروع میشود؛
- دیگران را نقد و سرزنش میکنند، میترسانند یا تهدید میکنند؛
- قدرت گوشدادن ضعیفی دارند و مدام وسط حرف دیگران میپرند.
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد پرخاشگر تجربههای زیر را داشته باشند:
- با دیگران احساس بیگانگی میکنند؛
- دیگران با آنها احساس بیگانگی میکنند؛
- احساس ترس و نفرت در دیگران ایجاد میکنند؛
- همواره دیگران را برای مشکلاتشان سرزنش میکنند و بنابراین، هیچوقت به بلوغ فکری نمیرسند.
افراد پرخاشگر جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
- «حق با من است. تو هستی که اشتباه میکنی»؛
- «من به هر قیمتی شده راهم را پیدا میکنم»؛
- «یا همین چیزی که من میگویم یا هیچ»؛
- «من در لحظه واکنش نشان میدهم»؛
- «من میتوانم در رأس بقیه باشم»؛
- «قوانین برای من صدق نمیکند»؛
- «تو بهاندازه کافی خوب نیستی»؛
- «همش تقصیر توست»؛
- «تو به من مدیونی»؛
- «من از بقیه برترم»؛
- «چون من گفتم»؛
- «حق من است»؛
- «من رئیسم».
سبک ارتباطی منفعل-تهاجمی
افرادی که سبک ارتباطی منفعلانه ـ پرخاشگر (Passive-aggressive Communication) دارند در ظاهر منفعلاند؛ اما خشم و رنجشی را که حمل میکنند با به روشهای غیرمستقیم یا در پشتصحنه بروز میدهند. افرادی که در این سبک رفتار میکنند خود را بدون قدرت، گرفتار و آزرده درمییابند. در واقع، آنها خود را از رویارویی مستقیم با آنچه آزارشان داده عاجز میدانند. در عوض خشم خود را با کوچککردن (در واقعیت یا در تجسم خود) عاملی که باعث کینهشان شده بروز میدهند.کاربران سبک های ارتباطی منفعل-تهاجمی در ظاهر منفعل به نظر می رسند، اما ممکن است در درون خود احساس ناتوانی یا عصبانیت در موقعیت گیرافتاده کنند، که باعث ایجاد رنجشی می شود که منجر به حرص خوردن یا رفتار کردن به روش های پنهانی، غیرمستقیم یا مخفیانه می شود.
بیشتر ارتباط گیرندگان منفعل – پرخاشگر به جای رویارویی با یک شخص یا موضوع، با خود غر می زنند. آنها در تشخیص عصبانیت خود مشکل دارند، از حالات چهره ای استفاده می کنند که با احساس آنها ارتباطی ندارد و حتی وجود مشکل را انکار می کنند.
ارتباط گیران منفعل – پرخاشگر به احتمال زیاد با زبان بدن یا عدم برقراری ارتباط باز با شخص دیگر ارتباط برقرار می کنند، مانند رفتار بی صدا، شایعه پراکنی پشت سر مردم یا خرابکاری در تلاش های دیگران. ارتباطات اشخاص دارای سبک های ارتباطی منفعل – پرخاشگر نیز ممکن است همکاری به نظر برسند، اما احتمال دارد در سکوت عکس آن را انجام دهند.
در نهایت، افراد دارای سبک های ارتباطی منفعل – پرخاشگر از نیازهای خود آگاه هستند، اما در برخی مواقع برای بیان آنها تلاش می کنند.
نمونه هایی از عباراتی که یک شخص منفعل-تهاجمی از آنها استفاده می کند عبارتند از:
“این برای من خوب است، اما اگر شخص دیگری عصبانی شد، تعجب نکنید.”
“مطمئناً، ما می توانیم کارها را به روش شما انجام دهیم” (سپس با خود زمزمه می کند که “راه شما” احمقانه است).
چگونه سبک ارتباطی منفعل ـ پرخاشگر را تشخیص دهیم؟
یک فرد منفعل ـ پرخاشگر را میتوانید از طریق رفتارهای زیر تشخیص دهید:
- مشکل را انکار میکنند؛
- کلامشان با عملشان یکی نیست؛
- بهطور مداوم نیش و کنایه میزنند؛
- در اقرار به احساساتشان مشکل دارند؛
- ماهرانه انتقام میگیرند تا بیحساب شوند؛
- بیشتر از اینکه موضوع را با فرد موردنظر حل کنند با خود غر میزنند؛
- خود را مشارکتی نشان میدهند، در حالی که در لایههای زیرین در حال خرابکاریاند؛
- حالات صورتشان با کلماتی که میگویند یا احساسی که دارند هماهنگی ندارد (مثلا زمانی که عصبانی هستند لبخند میزنند).
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد منفعل ـ پرخاشگر تجربههای زیر را داشته باشند:
- در احساس ناتوانی غوطه میخورند؛
- اطرافیان با آنها احساس بیگانگی میکنند؛
- در حالی که مشکل اصلی هنوز پابرجاست، کینهورزی میکنند و بنابراین، هیچوقت بالغ نمیشوند.
افراد منفعل ـ پرخاشگر جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
- بعد از گفتن جملاتی آزاردهنده، کنایهدار یا گستاخانه: «شوخی میکنم بابا»؛
- «احساس ضعف و آزردگی میکنم، در عوض با خرابکاری تلافی میکنم»؛
- «توانایی مقابله مستقیم ندارم، پس اخلال ایجاد میکنم»؛
- «باشه، حالا هرچی».
سبک ارتباطی قاطعانه
سبک ارتباطی قاطع (Assertive Communication) کمک میکند خود را بهروشی سالم و مؤثر ابراز کنید و از حق خود محکم دفاع کنید، بدون اینکه به حقوق دیگران تجاوز کنید. این سبک از گفتوگویی باز و صادقانه حمایت میکند که در عین حال، نیازهای طرف مقابل را هم در نظر میگیرد. افرادی که این سبک را در پیش میگیرند، برای خودشان، زمانشان، احساسات، روح و بدنشان ارزش قائلاند و برای حفظ این ارزش ایستادگی میکنند. قاطعیت باعث میشود از خودمان مراقبت کنیم.
سبک ارتباط قاطعانه که تصور می شود مؤثرترین و بهترین سبک های ارتباطی در میان 4 نوع سبک ارتباطی باشد، در حالی که زیاده روی نمی کند دارای یک پیوند ارتباطی باز است. فرد دارای سبک رفتاری قاطع می تواند نیازها، خواسته ها، ایده ها و احساسات خود را بیان کند، در حالی که نیازهای دیگران را نیز در نظر می گیرد. هدف ارتباطات قاطع این است که هر دو طرف در یک موقعیت پیروز شوند و حقوق خود را با حقوق دیگران متعادل کنند.
یکی از کلیدهای ارتباط قاطعانه، استفاده از جملات «من» است، مانند «وقتی برای جلسه دیر میآیید احساس ناامیدی می کنم» یا «دوست ندارم بارها و بارها این موضوع را توضیح دهم». نشان دهنده مالکیت احساسات و رفتار بدون سرزنش شخص مقابل است.
مثال هایی از عباراتی که یک شخص دارای سبک های ارتباطی قاطعانه استفاده می کند عبارتند از:
“ما به همان اندازه حق داریم که خودمان را با احترام به یکدیگر ابراز کنیم.”
می دانم که در زندگی ام انتخاب هایی دارم و گزینه هایم را در نظر می گیرم”.
“من به حقوق دیگران احترام می گذارم.”
چگونه سبک ارتباطی قاطع را تشخیص دهیم؟
- یک فرد قاطع را میتوانید از طریق رفتارهای زیر تشخیص دهید:
- زبان بدن آرامی دارند؛
- از حق خود دفاع میکنند؛
- قدرت دادن پاسخ «نه» را دارند؛
- اوضاع را تحت کنترل خود میدانند؛
- ارتباط چشمی خوبی برقرار میکنند؛
- خود را با دیگران مرتبط حس میکنند؛
- با لحن صدای آرام و شفاف صحبت میکنند؛
- به دیگران اجازه سوءاستفاده و توهین نمیدهند؛
- بدون اینکه حرف طرف مقابل را قطع کنند، به او گوش میدهند؛
- احساسات خود را هم بهطور مناسب، شفاف و با احترام ابراز میکنند؛
- توانایی این را دارند که نیازها و خواستههای خود را با احترام و اعتماد به نفس بیان کنند؛
- تمایل دارند گفتوگویی متعادل را پیش ببرند که همه افراد فرصت صحبت را داشته باشند؛
- از جملاتی استفاده میکنند که با «من» شروع میشود (من وقتی همه دیر سر جلسه میرسند، خیلی ناامید میشوم).
این سبک ارتباطی باعث میشود افراد قاطع تجربههای زیر را داشته باشند:
- احساس میکنند به دیگران متصل هستند؛
- احساس میکنند کنترل زندگی خود را در دست دارند؛
- با مسائل خود روبهرو میشوند، پس بلوغ را تجربه میکنند؛
- به دیگران هم فضای مناسبی میدهند تا مسیر بلوغ را طی کنند.
افراد قاطع جملاتی مانند زیر را میگویند، در ذهن خود تکرار میکنند یا باور دارند:
- «نمیتوانم دیگران را کنترل کنم، اما میتوانم خودم را کنترل کنم»؛
- «همه ما حق ابراز خودمان را در کمال صداقت و احترام داریم»؛
- «اولویت من این است که حقوقم برآورده شود»؛
- «به نیازها و نظرات دیگران احترام میگذارم»؛
- «به حقوق دیگران احترام میگذارم»؛
- «من مسئول شادی خودم هستم»؛
- «من به آنچه هستم ایمان دارم».
چگونه به یک ارتباط دهنده قاطع تبدیل شویم
درک نحوه ارتباط دیگران می تواند کلید انتقال پیام شما به آنها باشد. به منظور ایجاد یک سبک ارتباطی قاطعانه تر، در اینجا چند نکته وجود دارد که باید در نظر داشته باشید:
مالکیت را در دست بگیرید ،از عبارات “من” استفاده کنید.
حفظ تماس چشمی
“نه” گفتن را یاد بگیرید
نیازها و خواسته های خود را با اطمینان بیان کنید
خود را به عنوان یک ارتباط دهنده کلیدی تثبیت کنید
حالا میتوانید با یک مقایسه ساده، تشخیص دهید که چرا ۳ سبک اول به دردسر میانجامند. اینکه نتوانیم به حرف دیگران گوش بدهیم (سبک ارتباطی پرخاشگر)، از درگیری دوری کنیم (سبک ارتباطی منفعلانه ـ پرخاشگر) یا از ابراز خود واهمه داشته باشیم (سبک ارتباطی منفعلانه)، جلوی ارتباط مؤثر را میگیرد. اکنون که در مورد چهار سبک ارتباطی اساسی یاد گرفتید، آگاهی خود را در نظر بگیرید و آن را تا حدی به کار ببرید. چراکه سبک های ارتباطی افراد در زندگی افراد تاثیرگذار هستند.
ارتباطات سبک باز از اعتماد به عنوان راهنما برای انتخاب های خود استفاده می کنند. از خود بپرسید: “آیا اعمال، سبک و سخنان من باعث بهبود یا حفظ اعتماد نسبت به من می شود؟” اگر پاسخ شما مثبت است، به احتمال زیاد روش خود را با دقت انتخاب کرده اید و به شیوه ای شفاف، محترمانه و تاثیرگذار ارتباط برقرار خواهید کرد. با این حال، در موقعیتهای استرس زا، اغلب از پرسیدن این سوال و گفتن هر چه در ذهنمان می گذرد، کوتاهی می کنیم، به این بهانه که کمبود زمان مانع از این می شود که به تأثیر خود بر دیگران فکر نکنیم.
یک فرد با سبک های ارتباطی موثر می داند که این شنونده است که موفقیت تعامل را تعیین می کند، دیدگاه همه افراد در گفتگو در نظر گرفته می شود. با این حال، مواقعی وجود دارد که سبک ارتباطی ما باید بسته تر باشد. آیا تا به حال از جلسه ای خارج شده اید که پشیمان شوید که همه چیزهایی را که فکر می کنید و احساس می کنید بدون فیلتر گفتید؟ این موقعیتی بود که در آن نشستن و تجزیه و تحلیل آنچه مردم می گویند و سپس تصمیم گیری در مورد نحوه پاسخ دادن، انتخاب بهتری بود.
در شرایط بحرانی، اختصار بسیار مهم است. ما باید قاطع، مختصر و در عین حال توصیفی، آرام و متمرکز روی عمل باشیم. انتخاب های ارتباطی که مردم را از این اقدام منحرف می کند می تواند عواقب فاجعه باری داشته باشد. متأسفانه افرادی که از سبک های ارتباطی نامناسب استفاده می کنند به اشتباه معتقدند که بحران، استفاده از هر نوع رفتاری را که باعث تحریک عمل از جمله ارعاب می شود را توجیه می کند. با این حال، دیگران اغلب با مقاومت خود در برابر بازی قدرت واکنش نشان می دهند. آخرین باری که کسی به شما گفت: “باید…” چه واکنشی نشان دادید؟
هنگامی که افراد در مورد نحوه پاسخگویی به رفتارهای نامناسب یا موقعیت های ناآشنا مطمئن نیستند، اغلب تصمیم می گیرند که نظرات و احساسات واقعی خود را پنهان کنند. به عنوان مثال، به این سوال: “آیا این شلوار جین من را چاق می کند؟” بدیهی است که ما هنگام تعیین چگونگی پاسخ خود به دلیل نگرانی از احساسات سؤال کننده، رابطه با سؤال کننده را در نظر خواهیم گرفت و نه حقیقت را.
موقعیت های زیادی وجود دارد که در آنها این درجه از پنهان بودن مناسب است، مانند خدمات مشتری. مشتریان ممکن است فریاد بزنند و ما را به خاطر اشتباهات خود سرزنش کنند. به عنوان ارائه دهندگان خدمات مشتری، ما باید آرام بمانیم و در انتخاب کلمه خود آگاه باشیم (حتی اگر آنها از انتخاب خود آگاه نباشند). در درون ما خشمگین و ناراحت هستیم، اما در بیرون لبخند می زنیم، گوش می دهیم و در حال مذاکره برای راه حل هستیم. این استفاده مناسب از سبک ارتباط پنهان است. آشکار کردن احساسات واقعی ما فقط وضعیت را تشدید می کند. اما هنگامی که این سبک زیاد و به شدت مورد استفاده قرار می گیرد، حقیقت کامل به طور مداوم آشکار نمی شود و باعث ایجاد مشکلاتی در اعتماد می شود.
شکی نیست که آگاهی کامل از انتخاب سبک های ارتباطی که انجام می دهیم نیازمند تلاش زیادی است. گاهی اوقات ما بیش از حد خسته هستیم و از نظر احساسی نمی توانیم تلاش کنیم. اما آبروی ما تحت تأثیر قرار می گیرد. اگر تصمیم بگیریم که این تلاش را انجام ندهیم و در عوض در طرز فکر «فقط همین راه یا به راه من عادت کنید» بمانیم، به دیگران می گوییم که ارتباط واقعی با آنها ارزش ندارد و یا آنها ارزش تلاش ما را ندارند. آیا واقعاً این تأثیری است که می خواهید داشته باشید؟
بنابراین باید بدانید که سبک های ارتباطی که در هنگام ارتباط با دیگران اتخاذ می کنید تاثیر زیادی روی زندگی شما خواهند داشت. پس سعی کنید بهترین سبک های ارتباطی را فراگرفته و به کار گیرید.
تکنیکهای ساده برای تغییر سبک های ارتباطی ناسالم
استفاده از جملات کافی نیست. مهم این است که بتوانیم مفهومی را که مدنظر داشتهایم منتقل کنیم. رسیدن به این نقطه به مهارت و تمرین زیادی احتیاج دارد. خبر خوب این است که سبک های ارتباطی مهارتهاییاند که میتوانید بیاموزید و در خود تقویت کنید. ممکن است خود را اسیرشده در سبک های ارتباطی منفعل، پرخاشگر یا منفعل ـ پرخاشگر بیابید؛ پس مشخص است آماده یادگیری سبکی از ارتباط هستید که شما را به تعاملات سالمتری برساند. این کار زمانبر است. سعی کنید تمایلات ارتباطی خود را تشخیص دهید و بهتدریج الگوی خود را تعدیل کنید.
سبک ارتباطی قاطع فضایی را ایجاد میکند که هم شنونده و هم گوینده بتوانند در فضایی باز و همراه با احترام خود را ابراز کنند. ایجاد این فضا به ذهنی روشن، صادق و شفاف احتیاج دارد. البته این خصوصیات با پرخاشگری متفاوت است. قاطعیت کمک میکند پیام خود را بهروشی دلپذیر به طرف مقابل منتقل کنید. این انتقال بدون حمله یا بیاعتنایی به مخاطبتان رخ میدهد.
از این تکنیکهای ارتباطی استفاده کنید تا بتوانید رابطهای قاطعتر را تجربه کنید:
- یاد بگیرید قدرت «نه گفتن» را داشته باشد؛
- در برقراری ارتباط چشمی راحت باشید؛
- نیازها و خواستههای خود را با اعتمادبهنفس بیان کنید؛
- زمانی که طرف مقابل در حال صحبت است شنونده باشید؛
- از جملات تملکی استفاده کنید که شامل کلمه «من» است (من وقتی جوابم را نمیدهی احساس میکنم مهم نیستم و به همین خاطر سرخورده میشوم).
درک بهتر دیگران با دانستن سبک های ارتباطی
اینکه بدانید سبک های ارتباطی چه هستند همچنین کمکتان میکند تشخیص دهید دیگران از کدامیک از این سبکها استفاده میکنند. درک الگوی رفتاری دیگران کمک میکند از منظورشان رمزگشایی کنید و تصمیم بگیرید بهترین پاسخ چیست؛ مثلا ممکن است کسی با الگوی منفعلانه ـ پرخاشگر، رفتار ضدونقیضی از خود نشان دهد. در این زمان، میتوانید او را کنار بکشید و از او بپرسید همهچیز روبهراه است. و اعلام کنید که نگران هستید چیزی اشتباه پیش برود. این کمک میکند فرد هوشیارتر شود و احساس کند راحتتر میتواند افکار خود را ابراز کند. در این فضا، بعید نیست او عصبانیت یا ناامیدی خود را رها کند و رویکرد فعالانهتری در گفتوگو پیش بگیرد.
ما همیشه از کلمات برای بیان چیزهایی استفاده میکنیم که قابلمشاهده نیستند. ما هستیم که معنی را به کلمات و موقعیت نسبت میدهیم تا چیزی را که در درونمان در غلیان است توصیف کنیم؛ اما فرایند درونی، احساسات، افکار، دیدگاه، نگرش و خیلی چیزهای دیگرمان ناپیدا باقی میماند. خیلی سخت است که این مفاهیم را رها کنیم و توقع داشته باشیم خودشان گویا و شفاف باشند. به همین دلیل، خیلی مهم است که قبل از اینکه بخواهیم ابراز کنیم به چه فکر میکنیم یا چه احساسی داریم، اول خودمان را بهتر بشناسیم. برای اطلاعات بیشتر، مقالات خودشناسی چطور را مطالعه کنید.
حالا که انواع سبک های ارتباطی را یاد گرفتهاید، وقتش رسیده خودآگاهی خودتان را توسعه دهید، گرایشهای متعصبانه رفتاریتان را کشف کنید و درباره نیازهای خود به درک برسید. سپس بهتدریج سبک رفتاری قاطع را در خود پرورش دهید، نیازهایتان را با قاطعیت بیان کنید و با اعتمادبهنفس درخواست داشته باشید.
اهداف شما هرچه که میخواهند باشند (شغل، خانواده، مسائل مالی)؛ تا زمانیکه یاد نگیرید چطور ارتباط برقرار کنید، به آن دست نخواهید یافت. تعامل بهمعنی دادوبیدادکردن یا حرف آخر را زدن نیست. همچنین بهمعنی فرارکردن از جروبحث هم نیست. همان طور که در این مقاله توضیح دادیم، ارتباطات قوی بهمعنی درک نیازهای خود است. اینکه یاد بگیرید چطور در عین اینکه برای پیام اطرافیانمان ارزش قائل هستید، نیازهای خود را بهطور شفاف بیان کنید.