


انجمن عالی مراکز غیر دولتی توانبخشی معلولین در سال 1391 فعالیت خود را در قالب یک موسسه کاملا خصوصی ذیل قانون 26 سازمان بهزیستی و با هدف ؟ آغاز کرد. ظاهرا این انجمن به دلایلی تاسیس شد که یکی از مهمترین آنها ایجاد انسجام بین مراکز توانبخشی ، نظارت بر مراکز توانبخشی ، حضور در فرایند نظارتها ی سازمان بهزیستی بر مراکز و بخصوص کمسیون ماده 26 سازمان بهزیستی ، برگزاری انتخابات صنفی ، نظارت بر دستورالعملها و تطبیق با شرایط روز و از همه مهمتر مطالبه گری و استیفای حقوق مراکز بهزیستی تاسیس شد . همه این موارد میتواند برای مدیران مراکز توانبخشی کشور که تحت نظارت سازمان بهزیستی فعالیت دارند خبر مسرت بخی باشد اما آیا براستی در واقعیت این انجمن صرفا با این اهداف تاسیس شد ؟ و آیا توانست حداقل به بخشی از اهداف خود طی این سالها دست یابد ؟ اصلا به لحاظ ماهیتی این موسسه اجازه قانونی در موارد فوق را دارد ؟ آیا موسسه ای که از سازمان بهزیستی مجوز گرفته و بود و نبود آن و حیات و ممات آن در دستان مدیران سازمان بهزیستی است میتواد نقش مطالبه گری ایفا نماید ؟اصلا یک موسسه خصوصی با هیات مدیره محدود و انگشت شمار اجازه برگذاری انتخابات و یا دریافت حق عضویت در اشل ملی و کشوری را دارد ؟ به نظر میرسد سازمان بهزیستی جهت سرپوش گذاشتن روی بساری از وظایف معطله خود و توجیه کمکارری ها و فرار از مسئولیت های قانونی به چنین انجمنی نیاز داشته و بدین ترتیب براحتی میتواند پاسخ افکار عمومی را حدااقل در رسانه های پرسشگر بدهد . موسسه ای که طی سالهای فعالیت خود انتخابات قانونی نداشته و مدیران آن خود از بین مرکز داران بهزیستی هستند و تاد هیج فعالیت پژوهشی و تحقیقاتی نداشته چطور میتواند وجود خود را توجیه نماید ؟ این سئوالات سولات همه مراکز فعال در این حوزه است که در طی یک مقاله کوتاه سعی در بررسی آن در زوایای مختلف داریم . اما قبل از هرچیز لازم است به توضیح یکسری از کلمات کلیدی اشاره کنیم .
از سوی دیگر بسیاری از متخصصین و صاحب نظران بر این باورند که مقوله توانبخشی و در مان میبایست از زیر مجموعه سازمان بهزیستی خارج شده و بنا به دلایل تخصصی میبایست به وزارت بهداشت محول گردد . این دسته بر این باورند که به هیچ عنوان در سازمان بهزیستی ساختار درمانی وجود نداشته و صرفا بعنوان یک نهاد مراقبتی و نگهداری میتوان روی آن حساب کرد . ضمن اینکه تخصص درمانی در چارت سازمان بهزیستی بقدری ضعیف است که هیچ درمانگری تمایل به همکاری با مدیران این سازمان نیست . به بیانی کوتاه وساده بهزیستی میخواهد سخت ترین وظیفه توانبخشی کشور را با بالاترین جامعه هدف بدون پول امکانات و تخصص عهده دار شده و براحتی آن را به بخش خصوصی واگذار نماید . از طرفی در صف مقدم تبلیغات و شو کردن خدمات با تمامی سانه ها و راید مصاحبه نموده و به این ترتیب با کمترین هزینه و مسئولیت همه خدمات را به نام خود بزند .
آیا اصلا مرکز دولتی توانبخشی در کشور وجود دارد ؟
پاسخ به این سئوال خیر است . هیچ مرکز دولتی در زمینه توانبخشی وجود ندارد . اما بهزیستی مدعی است که وقتی ما به مراکز بهزیستی مبالغی را تحت عنوان یارانه پرداخت میکنیم بنابراین همه مرازک به نوعی تحت پوشش و دولتی محسوب میشوند . در اینباره میبایست به مواردی اشاره نماییم . اولا مبلغ یارانه پرداختی توسط سازمان بهزیستی با مبلغ واقعی خدمات بسیار متفاوت است . در طی یک بررسی قانونی و برنام ریزی شده و با تایید کارشناسان رسمی دادگستری رقم بهای تمام شده در مرکز شبانه روزی بیماران روانی مزمن بیش از 15 میلیون تومان بود که با احتساب سهم سود موسس و سرمایه گذار ( که هیچ وقت هم مشخص نشد ) بیش از 20 میلیون تومان بود . در همین تاریخ مبلغ یارانه یا کمک هزینه بهزیستی کمتر از 3 میلیون تومان بود که تقریبا یک دهم از هزینه های بیماران را پوشش میداد . از طرف دیگر سازمان بهزیستی در یک اقدام کاملاا مغایر با قانون بیماران توانخواهان فاقد سرپرست یا کارتن خواب را به مراکز بهزیستی تحمیل نموده و مرازک اجبارا موظف به پذیرش این بیماران میشوند و در صورت ممانعت مراکز خصوصی این مراکز به دلایل نامعلومی تعطیل میشوند . حال اینکه این توانخواهان بدون هیچ پایش و بررسی اولیه و بعضا بدون هیچ تشخیص گذاری به مراکز تحمیل میشوند .
سعید سعدآبادی از بنیانگذاران اصلی انجمن که طی سالها زحمات زیادی را برای راه اندازی این انجمن کشید . وی که به مدت ۲۷ سال مرکز جامع آموزش و توانبخشی معلولین ذهنی «بهار» را را با حدود ۸۰ کودک و نوجوان کمتوان ذهنی اداره میکرد و همچنین ریاست هیئتمدیره مؤسسه خیریه «باغبانان بهشت ابدی» را که در آن بیش از ۲۰ بچه بیسرپرست نگهداری میشدند، عهدهدار بود به تدریج با بی مهری های سازمان بهزیستی روبرو شد و نه تنها با تعطیلی یکباره مراکز خود روبرو شد بلکه کارهای انجمنی خود را نیز به حالت تعلیق درآورد . شنیده ها حاکی از آن است که وی به کشورهای اروپایی مهاجرت نموده و با توجه به سوابق خود مشغول ارائه خدمات توانبخشی در این کشور است . اساسا سازمان بهزیستی کشور برااساس سیاست عدم صفافیت که سالها پیش گرفته است با هر فرد و جریان مطالبه گر و مفید به دلایلی که فقط برای خود این سازمان محترم است زاویه داشته و مدیران مطالبه گر را یکشبه از اعتبار ساقط میکند . در اینچا توجه شما را به مصاحبه بسیار مهم آقای سعد آبادی با روزنامه شرق جلب میکنیم
بعد از کناره گیری غیررسمی آقای سعد آبادی ، آقای دکتر مجید بهروزنیا ( رئیس هیئت مدیره انجمن عالی مراکز توانبخشی غیردولتی معلولان کشور) زمام امور این انجمن را عهده دار شد .اما گویا با نرمش بیشتر در برابر خواسته های ناحق ، ناعادلانه و غیر ممکن سازمان بهزیستی کشور . هرچند وی تلاشهای زیادی را برای احقاق حقوق معلولین و مدیران مراکز نمود اما بنا به دلایلی هیچکدام از این تلاشها به ثمر ننشسته و سازمان بهزیستی در خلاء مطالبه گری اسب توانبخشی را به سو که مایل است میراند، بدون اینکه به کسی یا نهادی در برابر تصمیمات خود پاسخگو باشد .
انجمن عالی که خود را مدافع حقوق هزاران مدیر و دهها هزار پرسنل مراکز توانبخشی و صدها هزار مددچو و توانخواه و نوان یاب میداند حتی یک دفتر و مکان مشخص ندارد و مسلما هماهنگ کردن این جامعه هدف از عهده یک فرد و یا حتی یک هیات مدیره خارج است . از طرفی هربار که با تلاشهای مظالبه گرانه انجمن اتحادی بین مدیران مراکز ایجاد میشود سازمان بهزیستی سریعا وارد شده و با راهکارهای غیر اخلاقی این اتجاد را برهم زده و افراد اصلی این جریان مطالبه گری را از کار برکنار کرده و تمام منافع آنها را که سالها برایشان زحمت کشده اند را با رات و رابطه به افرادی هدیه میدهد که خائنانه جریان مطالبه گری قانونی را برهم زده و باعث تفرقه در بین مدیران مرکز میگردد . این موضوع بویژه در استانهای حساس همچون استان البرز و تهران کرارا اتفاق افتاده که شاید بخشی از سیاست تفرقه بیانداز و مدیریت کن توسط سازمان بهزیستی باشد . از طرفی همیشه سوال این است که یک نهاد کاملا اجتماعی به کدام دلیل انقدر سیاست زده شده و چرا همیشه خود را پشت مسئولین و جریانهای سیاسی پنهان میکند ؟؟؟ آنهم سازمانی که کوچکترین نقشی در ارائه خدمات توانبخشی به مددجویان نداشته و هیچ مسئولیتی ندارد .هرچند این ارتباط فی نفسه ایرادی ندارد اما از آنجا که مدیران سازمان بهزیستی بخصوص در استانهای مهم همچون تهران ، البرز و... از این موضوع جهت ایجاد جو خفقان استفاده میکنند ، این موضوع همیشه محل سئوال است .
چند پرسشگری بسیار مهم که همیشه موضوع مطالبه گری بوده و بنوعی خط قرمز سازمان بهزیستی است بدین شرح است :
اَنجُمَن به دستهای از مردم گویند که بهصورت داوطلبانه در جایی گرد آمده باشند یا مکان گردهماییای که برای هماندیشی یا رایزنی است. گاهی نامهای گروه، فوج، مجمع، مجلس هم همین کاربرد را دارد. برترین چیزی که مایه جدایی کاربرد واژه انجمن بهجای یک گروه یا دسته از مردم میشود، داشتن انگیزه همسان است.
ساخت انجمن از کارهای پایه و بنیادی هر صنفی است. انجمنها گسترش برنامهها و پیگیری طرحهایی را آسان میکنند که برای بهبود آسایش و درآمد اعضایشان برنامهریزی شدهاست. آنها مایه پیشبرد برنامهها و کارها و دسترسی به پشتیبانی نهادها از زمینه ویژه کاری انجمن میشوند. انجمنها برای اعضای خود شیوه نامه و آییننامه رفتاری وضع میکنند. آنها دیدگاه یگانه ای در برابر جهان گسترده میسازند و پیگیری شکوفایی و گسترش کار و پیشه خود را از راه آموزش سازمان یافته و پذیرش اعضای تازه ای که از کارایی بالایی برخوردارند، پشتیبانی میکنند.در هر انجمن قوانینی شناسایی، سازماندهی، نشاندهی و بازخواست میشود که یا از سوی انجمن پذیرش شده، یا شخص شایستهای آنها را برای همه وضع کردهاست.
توانبخشی مجموعهای از مداخلات درمانی میباشد که برای بهینه کردن عملکرد فرد آسیب دیده یا بیمار و کاهش دادن ناتوانی فردی که مشکلی در سلامتیاش رخ داده است تعریف میشود. سوالی که معمولا پرسیده میشود این است که توانبخشی چیست؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که توانبخشی شاخهای از پزشکی است که به افرادی که دچار مشکلات و بیماریها و دردهای مختلف شدهاند کمک میکند تا سلامتی بهینه و بهترین عملکرد ممکن و تواناییهای از دست رفته را بدست آورده و برخی از مشکلات و دردها ، بیماری ها و … حین درمانهای مختلف توانبخشی برطرف میگردد.برنامههای توانبخشی بسیار وابسته به بیماری و مشکل و فرد مراجعه کننده میباشد و در نتیجه برنامههای درمانی توانبخشی از فردی به فرد دیگر ممکن است بسیار متفاوت باشد.
برنامهای توانبخشی و پیشبینی چگونه نتیجهگیری آن به موضوعات زیر بستگی دارد:
تیم توانبخشی طبق نیاز فرد مبتلا و شدت و نوع بیماری و ضایعه، اهداف کوتاه مدت و طولانی مدت را برنامهریزی میکنند. برای مثال برای فردی که پیانو مینوازد و دچار آسیب دست شده است و پس از آسیب جراحی سنگینی داشته است هدف کوتاه مدت توانبخشی ممکن است افزایش دامنه حرکتی دست فرد به میزان مشخص طی زمانی مشخص میباشد تا دامنه حرکتی محدود شده فرد بهتر شود و سپس با انجام تمرینات و استفاده از مدالیتیهای درمانی قدرت دست فرد چندین پوند بهبود یابد و ضعف دست کاهش پیدا کند.هدف طولانی مدت توانبخشی نواختن مجدد پیانو میباشد. حتی اگر ضایعه پس از آسیب فرد کامل برطرف نگردد و بهبودی نسبی (با درصد بهبودی بالا یا پایین) حاصل شود باز هم هدف طولانی مدت نواختن پیانو میباشد.
معلولیت عبارت است از ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از ضروریات عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود یک نقص مادرزادی یا عارضی درقوای جسمانی و روانی . معلول به فردی اطلاق می شود که بر اثر ضایعه جسمی ویا روانی ویا ضایعه ای توام )ناشی ازتوارث ،بیماری،جنگ وحادثه)اختلالی قابل توجه و مستمر در سلامت و کارآیی عمومی بدن ویا درشئون اجتماعی وحرفه ای او به وجود آید. یا به گونه ای که اختلال مذکور از استقلال وی در زمینه های شخصی و اجتماعی واقتصادی می کاهد.
انواع معلولیت ها :
عقب ماندگی ذهنی : نقص مغزی موجب ناتوانی فرد درانجام اموری می گردد که سایرین قادر به انجام آن هستند.
عقب ماندگی حسی : شامل معلولین نابینا وناشنوا می باشدکه دچار فقدان یا نقص در بینایی ویا شنوایی میباشند وقادر به رفع نیازهای ارتباطی نمی باشند
تخصص های مرتبط با معلولیت ها :
توانبخشی به مجموعه اقدامات جهت کاهش معلولیت و به منظور افزایش توان فرد مبتلا به نقص برای آنکه بتواند حتی المقدوربه استقلال زیستی اجتماعی اقتصادی نایل گردد،توانبخشی اطلاق می گردد.
ابعاد توانبخشی
ايجاد مشكلات سرپرستي درخانواده هاي معلولين درصورت مشمول شدن فرزند پسر سرپرست خانواده.
تضيع حقوق خانواده هاي داراي معلول.
بروز مشكلات مالي براي معلولين ودر مواردي عدم درمان به موقع بيماريها.
در مواردي درصورت عدم بضاعت مالي ونداشتن بيمه مكمل حتي ممكن است موجب افزايش شدت معلوليت گردد.
شناسایی و ساماندهی بیماران روانی مزمن صورت نمی گرفت
عدم شناخت توانمندی های بیماران دچار اختلالات روانی
عدم استفاده از حمایت های اجتماعی و بخش خصوصی و خیریه
عدم استفاده از خدمات توانبخشی اجتماعی، طبی وآموزشی و حرفه ای به بیماران
عدم توانمندی سازی خانواده ها
عدم بازگشت فرد به جامعه و استفاده از فرصت های مساوی جامعه
تهدیدجامعه و عدم تأمین بهداشتی روانی خانواده ها و فرزندان آنان
ز نظر لغوی و اصطلاحی به دستهای از مردم گفته میشود که در جایی گرد آمده یا عضو شده باشند. انجمن صنفی ، توسط گروهی از افراد تشکیل میشود که دارای پیشه و حرفه یکسان هستند.
ساخت انجمن از کارهای پایه و بنیادی هر صنفی (رسته کاری) است. انجمنها گسترش برنامهها و پیگیری طرحهایی را آسان میکنند که برای بهبود آسایش و درآمد اعضایشان برنامه ریزی شدهاست. آنها مایه پیشبرد برنامهها و کارها و دسترسی به پشتیبانی نهادها از زمینه ویژه کاری انجمن میشوند. انجمنها برای اعضای خود شیوه نامه و آییننامه رفتاری وضع میکنند. آنها دیدگاه یگانه ای در برابر جهان گسترده میسازند و پیگیری شکوفایی و گسترش کار و پیشه خود را از راه آموزش سازمان یافته و پذیرش اعضای تازه ای که از کارایی بالایی برخوردارند، پشتیبانی میکنند. در هر انجمن قوانینی شناسایی، سازماندهی، نشاندهی و بازخواست میشود که یا از سوی انجمن پذیرش شده، یا شخص شایستهای آنها را برای همه وضع کردهاست.
به استناد مادة 131 قانون كار جمهوري اسلامي ايران و در اجرای آييننامه انجمنهاي صنفي و كانون هاي مربوط و به منظور حفظ حقوق و منافع مشروع و قانوني و بهبود وضع اقتصادي متخصصین رسته های صنفی كه خود متضمن حفظ منافع جامعه نيز باشد ؛ انجمن صنفي زیر نظر اداره کل تعاون ، کار و رفاه اجتماعی تشكيل ميگردد .
ایجاد اصناف متعدد و مختلف در دوران معاصر و لزوم نظارت بر این اصناف و همچنین پیگیری حقوق و مطالبات آنها باعث شد که قانون نظام صنفی کشور در سال 1380 به تصویب برسد.
امروزه، تقریبا تمام اصناف و کسب و کارهای دارای انجمن صنفی هستند و از این طریق خواستههای خود را مطالبه و در راستای ارتقای صنف خود تلاش میکنند. این انجمنها، توسعه و تداوم طرحها و برنامههایی را دنبال میکنند که باعث بهبود وضعیت رفاهی و حقوقی اشخاص حاضر در صنف آنها میشود.
در ادامه این نوشته با ماهیت انجمنهای صنفی و همچنین وظایف، ارکان و دستاوردهای این انجمنها بیشتر آشنا میشویم.
مطابق با ماده 2 قانون نظام صنفی کشور، فرد صنفی به هر شخص حقیقی یا شخص حقوقی گفته میشود که به عنوان پیشه ور و صاحب حرفه و شغل آزاد شناخته میشود. با توجه به ماده 4 این قانون میتوان گفت، به گروهی از پیشه وران و صاحبان حرفه و شغل آزاد که نوع و طبیعت فعالیت شغلی آنها یکسان باشد، صنف میگویند. اشخاصی که عضو یک صنف هستند با همکاری یکدیگر میتوانند انجمن صنفی تشکیل دهند. امروزه، تقریبا تمام اصناف دارای انجمن صنفی هستند و از این طریق خواستهها و منافع قانونی و مشروع خود را پیگیری میکنند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که انجمن صنفی در واقع یک نهاد قانونی و معتبر است زیرا مطابق با قانون نظام صنفی کشور تشکیل میشود.
شخص حقوقی به نهادها، موسسات و شرکتهایی گفته میشود که مطابق با شرایط و تشریفات قانونی تشکیل شدهاند و دارای حقوق و تکالیفی هستند. انجمن صنفی نیز یک شخص حقوقی به حساب میآید زیرا نهادی است که با مطابق با شرایط و تشریفات قانونی تشکیل میشود.
تمام اشخاص حقوقی باید اساسنامه داشته باشند. انجمنهای صنفی نیز اساسنامهای دارند که اهداف، وظایف، ارکان و همچنین نحوه و شرایط عضویت در آنها را مشخص میکند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که عضویت در انجمنهای صنفی، کاملاً آزادانه و اختیاری است. به همین دلیل، هر فرد صنفی میتواند در انجمن صنفی مربوطه عضو شود.
1- كوشش در جهت استيفاي حقوق و خواستهاي مشروع و قانوني اعضا از طريق ايجاد زمينههاي مساعد به منظور نيل به اهداف انجمن.
2- برنامه ریزی و پی گیری در ارتقای سطح مهارت کارگران عضو
3- تلاش برای آموزش فرهنگی و اجتماعی اعضا به منظور ارتقای سطح آگاهی های لازم در شناخت و تامین حقوق اعضا
4- تلاش در بررسی و تحقیق در خصوص مشکلات ، نارسایی های اقتصادی ، مهارتی ، افزایش بهره وری و ارایه پیشنهادات به اعضا ، مدیران و مسوولان مربوط .
5- جمع آوري اطلاعات ، بررسي و تحقيق درباره مشكلات، شناخت نيازها و اولويتها.
6- دريافت وروديه، حق عضويت و كمك هاي مالي داوطلبانة اعضا.
7- همكاري در جهت تأسيس، تقويت و گسترش شركتهاي تعاوني و صندوق قرض الحسنه مربوط به وظايف انجمن صنفی و تلاش جهت تامین امکانات رفاهی اعضا با رعایت مقررات مربوط.
8- همکاری با وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی در جهت شناخت بهتر مشکلات کارگری و اجرای قانون کار.
9- حمايت و دفاع از حقوق و منافع صنفي و حرفهاي اعضا از طريق ارايه پيشنهاد و جلب پشتيباني مراجع و سازمانهاي دولتي و ملي.
10- خريد، فروش و تملك اموال منقول و غيرمنقول انجمن صنفي به نام و به حساب انجمن صنفي مشروط بر آنكه به قصد تجارت و جلب نفع نباشد.
11- شركت در مذاكرات حرفه اي با ساير سازمانهاي كارگري ذيربط مشمول قانون و انعقاد پيمانهاي دسته جمعي با سازمانهاي كارفرمايي .
12- پيوستن به انجمنهاي صنفي همگن به منظور تشكيل يا عضويت در كانون با رعايت مقررات قانوني.
13- فعالیت مشترک با کانون انجمن های صنفی مربوط در حدود قوانین و مقررات کشور.
14- همكاري با ساير تشكلهاي صنفي مربوط و انجام ساير وظايف و اختياراتي كه به موجب مقررات قانوني بر عهدة انجمن هاي صنفي قرار داده شده يا خواهد شد.
1- ساماندهي افراد متخصص وشاغل در حوزه معماري داخلي به منظور خدمات بهتر به اين عزيزان.
2- ارتقا سطح دانش و مهارتهاي لازمه اعضا از طريق برگزاري دوره ، نشست و سمينار هاي علمي.
3- بهبود و كمك به بالا بردن سطح خدمات ارائه شده به جامعه هدف و مشتريان.
4- جلب حمايت هاي مختلف دولتي، غير دولتي و بين المللي به منظور توسعه ظرفيتهاي موجود در عرصه معماري داخلي بصورت سازمان يافته.
5- تعريف و تشكيل كميسيون ها ، دستور العمل ها و رويه هاي استاندارد به منظور بهبود كيفيت خدمات ارائه شده طبق قوانين و مقررات جاري كشور.
سازمان مردمنهاد یا سازمان عمومی غیردولتی یا سَمَن یا اِنجیاُ، (به انگلیسی: Non-governmental organization) (بهاختصار: NGO) در کلیترین معنای خود، به سازمانی اشاره میکند که بهطور مستقیم بخشی از ساختار دولت بهشمار نمیآید، اما نقش بسیار مهمی بهعنوان واسطه بین بله فردْ فردِ مردم و قوای حاکم و حتی خود جامعه ایفا میکند و مردم بهصورت داوطلبانه کار میکنند.
بسیاری از سازمانهای مردمنهاد، غیرانتفاعی و مستقل از دولت هستند و بودجهٔ این سازمانها از راه کمکهای مردمی و در مواردی نیز با کمکِ سازمانهای دولتی، دولت یا ترکیبی از این روشها و در قالب پروژههای مشترک تأمین میشود
«قانون حمایت از حقوق معلولان» در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در جلسه علنی روز یکشنبه مورخ بیستم اسفند ماه یکهزار و سیصد و نود و شش مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۲۲ به تأیید شورای نگهبان رسیده و طی نامه شماره ۳۱/۵۷۲۶ مورخ ۱۳۹۷/۲/۱ مجلس شورای اسلامی واصل گردیده، جهت اجراء ابلاغ گردید. همانطور که از نام این قانون پیداست این قانون با هدف حمایت از حقوق معلولان کشور و نهیتا افزایش کیفیت زندگی این قشر آسیب پذیر تصویب گردید که عدم اجرای مفاد آن بصورت کامل طی سالهای ایر اعتراضات گسترده ای را در پی داشته است . و سئوال اینجاست که چه شخص یا نهادی بصورت قانونب مکلف به پیگیری اجرای مفاد این قانون است ؟ درست است که اجرای این قانون هزینه هایی را بر دوش دولت میگذارد اما دلیل عدم اجرای آن صرفا مالی نبوده و بیشتر به عدم پیگیری های قانونی و اصولی جامعه معلولین و نهاده ای مرتبط باآنها برمیگردد .
نکته ای که در اینجا مطرح میشود این است که آیا این قانون برای سالمندان ، زنان و دختران و پسران بدسرپرست و بی سرپرست نیز صادق است ؟ و اساسا تعریف معلول چیست ؟ آیا قانون صراحتا واژه معلول را تعریف کرده است ؟
دانلود قانون جامع حمایت از حقوق معلولین
از خدمات سازمان بهزیستی میتوان به این موارد اشاره نمود : خدمات این مراکز عبارتند از: مراکز درمان و بازتوانی معتادین، خانه سلامت دختران و زنان، مراکز توانبخشی و درمان بیماران روانی مزمن، نگهداری شبانهروزی کودکان بیسرپرست و خیابانی، ارائه خدمات به دختران و زنان آسیبدیده اجتماعی، ارائه خدمات به مددجویان و نیازمندان بیبضاعت، ارائه خدمات مشاوره، نگهداری معلولان، حرفهآموزی معلولان، توانبخشی و نگهداری سالمندان، خدمات مشاوره ژنتیک، انجمنها و مؤسسات غیردولتی و خیریه و مجتمعهای مراکز خدمات بهزیستی و کلینیکهای مددکاری اجتماعی
همانطور که مشخص است این مراکز از سازمان بهزیستی مجوز گرفته و در زمینه های ذیل فعالیت ارند : مراکز توانبخشی و درمان بیماران روانی مزمن،نگهداری معلولان، حرفهآموزی معلولان، توانبخشی و نگهداری سالمندان غعالیت دارند . از آنجا که فعالیت در این زمینه بعنوان مهمترین و اصلی ترین وظیفه سازمان بهزیستی تمرکز و تبحر بالایی نیاز داشت و از ظرفی هزینه بسیار بسیار بالایی را به سازمان بهزیستی تحمیل میکرد لذا طی سالهای گذشت ه کلیه این موضوعات به بخش خصوصی واگذار شده و بنوعی بهزیستی از زیر بار این مسدولیت بزرگ شانه خالی کرده است . این مراکز تماما به شکل خصوصی اداره شده و هیچگونه کمک دولتی دریافتت نمیکنند . برای رشون شدن موضوع توضیحاتی لازم است . تا اینجا گفتیم که کلیه مراکز بهزیستی خصوصی بوده و به هیچ عنوان مراکز دولتی یا نیمه دولتی توانبخشی در بهزیستی وجود ندارند . این مراکز خصوصی در دوقالب فعالیت دارند : 1) مرکز با امتیاز دریافت یارانه یا کمک هزینه دولتی 2) مراکز بدون حق دریافت یارانه
نکته : دریافت یارانه در سنوات قبل یک امتیاز برزرگ برای مراکز محسوب میشد . بعنوان نمونه هزینه نگهداری و شهریه یک ماهه معلول در یک مرکز توانبخشی در سال 1394 تقریبا معادل بهای یک سکه بهار آزادی بود . به این ترتیب مراکز خصوصی برای نگهداری و مراقبت های پزشکی و غیر پزشکی از یک معلول در یک ماه یک سکه بهار آزادی دریافت میکردند و بدین ترتیب دریک چرخه اقتصادی خوب و با انگیزه به فعالیت میپرداختند . بزبانی ساده تر اگر دولت همین روند را طی سالها ی اخیر اادامه میداد امروز این عدد معادل یک سکه بهار آزادی بود . اما ا«چه در واعیت محاسبه و پرداخت میشود کمتر از یک دهم از این مبلغ است و این در حالیست که دستورالعملهای سازمان نه تنها آسان ، بلکه در بسیاری از موارد سخت گیرانه تر هم شده است . ضمنا سازمان بهزیستی به الفاظی همچون :شهریه ، کمک هزینه ، شهریه متعارف و ... از ارائه یک تعریف واحد وقانونی سرباز زده و بنوعی از این موضوع بعنوان یک اهرم فشار برای مراکز استفاده میکند .ضمنا مراکز خصوصی توانبخشی حق و اجازه دریافت کمک های خیریه ای از مردم را ندارند و درصورت مشاهده مورد پیگرد قانونی و جرایم سنگین قرار میگیرند . تاجایی که ممکن است به تعطیلی مرکز بیانجامد
مددجویان مراکز توانبخشی سه دسته اند :
نکته : بهزیستی هرگز اجازه نمیدهد که افراد کارتن خواب یا فاقد سرپرست یا بد سرپرست در شرایط و فضایی جدا از سایر بیماران ( آزاد ) بستری شده و تحت مراقبت قرار گیرند . اصرار بر یکدست نمودن شرایط نگهداری و مراقبت از بیماران میتواند عوارض و آسیب های جبران ناپذیری را به بیماران وارد نماید که این موضوع بسار مهم اصلا برای سازمان بهزیستی اهمیتی نداشته و ندراد.بنوعی وظیفه ای که به گردن سازمان بهزیستی است بدون هیچ دردسری به مرازک خصوصی تحمیل میشود
دارو ، درمان نیروی انسانی اب برق تلفن گاز اسپینترنت هزین هاجاره و جالب اینکه ادارات آب برق گاز و... با تعرفه ساده و مشمول جریمه
معلولیت های مشمول حمایت های سازمان بهزیستی کشور در ادامه می آیند:
فرد نابینا
فردی است که حدت یا میزان بینایی وی در هر دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده کمتر از ۱دهم و یا میدان بینایی وی کمتر از ۱۰ درجه باشد؛ به طوری که قادر به تشخیص حرکت دست و شمارش انگشتان از یک متری نباشد.
فرد کم بینا
فردی است که حدت یا میزان بینایی وی در هر دو چشم با بهترین اصلاح توسط عدسی های تصحیح کننده بین ۱ دهم تا ۳ دهم باشد.
فرد ناشنوا
فردی است که دچار اختلالات شدید شنوایی بوده به طوری که با استفاده از سمعک، مداخلات جراحی و سایر وسایل کمک شنوایی مشکل ارتباطی کلامی فرد بر طرف نخواهد شد. به عبارت دیگر آستانه شنوایی وی بیش از ۹۰ دسی بل می باشد.
فرد کم شنوا
فردی است که دچار اختلالات شنوایی بوده به طوری که با استفاده از سمعک، مداخلات جراحی و سایر وسایل کمک شنوایی و توانبخشی شنوایی مشکل ارتباطی کلامیاش بر طرف خواهد شد. به عبارت دیگر آستانه شنوایی وی بین۳۰ تا ۹۰ دسی بل میباشد. فرد دارای معلولیت جسمی حرکتی
فردی است که به دلیل اختلالات در سیستم عصبی، عضلانی و اسکلتی دچار محدودیت در عملکرد اندامها، تنه و ستون فقرات گردیده و به تبع آن دچار محدودیت در فعالیتهای روزمره زندگی و مشارکت اجتماعی است. فرد با آسیب نخاعی
فردی است که در اثر آسیب در طناب نخاعی دچار تغییر موقت یا دائمی در عملکرد سیستم های حرکتی، حسی و یا سیستم عصبی خودکار شده است.
فرد با اختلالات طیف اتیسم
فردی است که با نشانه هایی در دو زمینه رفتاری مشخص شامل نقص در ارتباط اجتماعی، رفتارها، علائق و انجام فعالیتهای تکراری و محدود، مشخص میشود. علائم این اختلال به صورت طیفی از خفیف تا شدید بروز میکند. بیمار روانی مزمن
فردی است که دارای علائم بالینی مشخص بیماری روانی به مدت حداقل ۲ سال باشد و سابقه بستری شدن در بخش روانپزشکی بیمارستان را بیش از یک بار در طی دو سال گذشته داشته و از نظر عملکرد فردی اجتماعی، شغلی یا هر دو دچار مشکل باشد. فرد با اختلالات هوشی رشدی (معلول ذهنی ) فردی است که دارای نقص در کارکرد هوشی(عقلانی) مانند حل مسئله، برنامهریزی، استدلال و قضاوت، همچنین دارای نقص در عملکرد سازگارانه مانند ارتباط، مشارکت اجتماعی و زندگی مستقل بوده و نمره هوش آنها بر اساس آزمونهای استاندارد کمتر از ۷۰ باشد. این نقص در دوران رشد ( زیر ۱۸ سال) رخ می دهد. سالمند
فردی است که سن کامل وی ۶۰ سال یا بالاتر باشد.
سالمند معلول
سالمندی است که دچار افت عملکرد در فعالیتهای روزمره زندگی و مشارکت اجتماعی شده باشد.
نگران نباشید . کارشناسان ما در تمامی ساعات شبانه روز و در تمامی روزهای هفته راهنما و پاسخگوی شما خواهند بود
Write your comment